اَنَا خاتِمُ الأوصیاءِ وَ بی یدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلی و شیعَتی.
من ختمکنندة راه اوصیا هستم و به وسیلة من خدا بلاها را از اهل بیت من و شیعیانم دفع مینماید. (غیبت شیخ طوسی، ص ٢٤٦)
«زملكانى»
كمال الدين عبد الواحد بن عبد الكريم زملكانى (ت 651 هـ)، صاحب كتاب «البرهان الكاشف عن اعجاز القرآن» به بررسى اعجاز قرآن پرداخته است و در بخش نخست كتاب، اشاره به اقوال گذشتگان در اعجاز قرآن مىنمايد.
او پس از نقد آنها، بيان مىدارد كه اعجاز قرآن يا مربوط به كلمات آن و يا عوارض كلمات،
مانند حركات آن و يا به مدلول آن بازمىگردد و يا به تأليف و يا به امر خارج از قرآن برخواهد گشت.
اما اعجاز كلمات و عوارض، امر قابل قبولى نيست زيرا كلمات و حركات، در اختيار هر بشرى هست. و اما مدلول قرآن هم، ساخت بشر نيست و بشر براى غير از آنچه با او سروكار دارد، نمىتواند مفاهيمى را بياورد. و اما امرى خارج از قرآن نيز باطل است، چون منتهى، به قول صرفه مىشود.
ازاين رو اعجاز قرآن، مربوط به تأليف خاص آن است، تأليفى كه در آن كلمات از نظر تركيب و وزن از اعتدال برخوردار هستند و همينطور مركّبات آن از نظر معنى در سطح عالى است.
لذا ايشان تاكيد دارد كه «علم بيان» شكل گرفته است تا به بررسى تاليف كلمات بپردازد.
ايشان در ادامه اشاره مىكند اگر كسى بگويد: چرا اعجاز تنها به نظم بازگردد و شامل اخبار غيبى قرآن نشود؟ درحالىكه آنها نيز در توان انسان نبود.
در پاسخ بايد گفت. گرچه عدّه اى از بزرگان، اعجاز قرآن را در اخبار غيبى دانسته اند، لكن اعجاز قرآن، منحصر به آن نيست، بلكه نظم خاص قرآن، اعجاز منحصر و شامل تمامى سوره هاى قرآن مىباشد.
قرآن هم در تحدّى خود، به سوره تحدّى نموده كه حكايت از نظم خاص در سور است، درحالىكه هر سورهاى شامل اخبار غيبى نيست، تا تحدى قرآن به سور صحيح باشد
ايشان استشهاد به آيه شريفه، {/فأْتُوا بِسُورةٍ مِنْ مِثْلِهِ/} مىنمايد كه خداوند مىفرمايد: «سورهاى به مانند قرآن بياوريد و در پاسخ به كسى كه بگويد، شايد مقصود از كلمه «مثله» مثل خدا است، يعنى سورهاى مانند سورههاى الهى بياوريد و در اين صورت، عبارت عام باشد و اختصاصى به نظم سور نداشته باشد، مىگويد:
كلمه «مثله» به قرينه آيه شريفه {/فأْتُوا بِعشْرِ سُورٍ مِثْلِهِ/}{P1P} به سور برمىگردد كه هر دو از يك سياق بهرهمند هستند.
او در پاسخ اينكه چه بسا فردى هم ممكن است بتواند خطبه يا قصيدهاى را فراهم آورد كه ديگران از انجام آن عاجز هستند، مانند خطب على عليه السّلام و كلام قيس و... مىگويد:
تفاوت بسيار زياد است و هيچ كتابى و خطبهاى، گرچه سرآمد عصر خويش باشد، نمىتواند همانند قرآن در يك رديف و يكمرتبه باشد و با او همشأنى نمايد.
---------------------------------------------------------------
اعجاز قران . علمای اهل سنت . زملکانی . ص 113