لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا قائم ما اهل بیت(علیهالسلام) ظهور یابد. (منتخبالاثر، ص ٢٥٤)
مرحوم علامه طباطبائى، پس از بيان اعجاز عمومى قرآن، به برخى از جهات و وجوه اعجاز قرآن مىپردازد، كه ديدگاه ايشان به اختصار، چنين است:
«اعجاز علمى قرآن»
قرآن، به واسطه آيه شريفه وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ «1»، كه مىفرمايد: «اين كتاب را بر تو نازل كرديم تا هر مطلبى را بيان كند» و همينطور آيه شريفه: لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ «2»، كه مىفرمايد: «هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در اين كتاب واضح است» و همينطور آيات ديگرى، تحدى به علم و معرفت كرده است.
به جهت اينكه هركس در متن تعليمات عاليه اسلام سير كند، اعم از آن كلياتى كه قرآن ذكر كرده و جزئياتى كه به مضمون آيه شريفه: ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا «3»، يعنى: «آنچه را پيغمبر از دستورات براى شما آورده بگيريد و از هرچه نهى نموده، پرهيز نمائيد»، از طرف پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم رسيده است، درمىيابد كه قرآن متعرض هر موضوعى اعم از كوچك و بزرگ مىباشد.
همه مطالب فلسفى، اخلاقى، قوانين دينى، سياسى، اجتماعى و هر چيز ديگرى كه انسانها در مرحله عمل بدان نيازمندند، نه تنها قرآن متعرض آنها است، بلكه جزئىترين مسائل را نيز متعرض شده است و عجيب است كه تمام معارفش براساس فطرت و اصل توحيد بنا شده است «4».
ايشان در پاسخ به اين سؤال، كه اگر كسى بگويد، امروزه دانشمندان علوم اجتماعى، معتقدند كه قوانين اجتماعى، بايد با تحول اجتماع و تكامل آن، متحول شود و معنى ندارد كه قوانين ثابت باشند، مىگويد: قوانين آسمانى قرآن با قوانين بشرى فرق اساسى دارد و آن اينكه قوانين الهى براساس توحيد و اخلاق فاضله غريزى بنا نهاده شده و آنها همواره ثابت هستند.
__________________________________________________
(1)- سوره نحل آيه 89.
(2)- سوره انعام آيه 59.
(3)- سوره حشر آيه 7.
(4)- ر. ك. به الميزان 1/ 62.
--------------------------------------------------------------------------------------
ولى، قوانين قانونگذاران بشرى كه براساس معنويات و توحيد نيست، طبيعى است كه با تحول جامعه، دچار تحول شود «1».
«اعجاز قرآن از جهت شخصى كه بر او نازل شده»
قرآن، بشر را به شخص رسول خدا كه آورنده قرآن است، تحدى كرده است، به شخصى كه امّى و درس نخوانده و نزد كسى تعليم نديده بود و كتابى كه او آورده، هم الفاظش، معجزه است و هم معانى و محتوايش، فوق العاده است. خداوند در قرآن مىفرمايد: قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «2» بگو، اگر خدا مىخواست، قرآن را بر شما نمىخواندم و شما را از آن باخبر نمىساختم، من مدّتها قبل از آن، در ميان شما بودم (و چنين كلماتى از من صادر نمىشد) آيا هيچ فكر نمىكنيد.
مرحوم علامه بيان مىدارد كه، همه مىدانند، پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم سالها در بين مردم بود و برترى محسوس بر ديگران نداشت، تا آنكه ادعاى رسالت نمود و مردم را به آوردن همانند قرآن، تحدى و دعوت نمود و آنها از آوردن مانند آن عاجز شدند و فردى جرئت نكرد كه در مقام معارضه با آن برآيد و هيچ عاقلى و خردمندى در ياراى خود نديد كه چنين كارى را بنمايد. ازاينرو، شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم با آن ويژگيهاى شخصى كه داشت، مورد تحدى است كه اگر كسى مىتواند مانند آن، چنين قرآنى را بياورد «3».
---------------------------
(1)- همان ص 63.
(2)- سوره يونس آيه 16.
(3)- ر. ك. به الميزان 1/ 63.