المَهدِی طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.
مهدی(ع) طاووس اهل بهشت است. (الشِّهاب فیالحِکَمِ و الآداب، ص ١٦)
تأويل:
كلمه «تأويل» از ريشه لغوى «اول» به معناى بازگشت به اصل هر شىء و يا انتهاى هر شىء است و مفاد تأويل، رسيدن به پايان و سرانجام هر امر يا شىء و يا هر سخن مىباشد و گاهى در معنى مصدرى، يعنى بيان و روشن ساختن و پايان شىء و گاهى در معنى وصفى، يعنى سرانجام و عاقبت شىء به كار رفته و اختصاصى به كلام و سخن ندارد و در خصوص قرآن، تأويل به معنى «رسيدن به معانى درونى و پايانى هر آيه و يا مراد نهايى خداوند متعال و يا در مواردى آگاهى از مصاديق پنهان آيه» مىباشد و مراحلى از «تفسير» شمرده شده آنچنانكه راغب اصفهانى، به آن اشاره كرده است؛ بدينجهت، تفسير عام و تأويل، مراحل پايانى تفسير و شامل همه آيات مىگردد.
در روايات نيز به نظر مىرسد، تأويل در همان معانى پايانى هر آيه، به كار رفته است مانند روايت نبوى به نقل از حذيفه كه در غدير خم از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم سؤال شده، تأويل عبارت «من كنت مولاه فهذا علىّ مولاه» چيست؟ حضرت فرمود: «من كنت نبيّه فهذا علىّ أميره» كه در عبارت يادشده، تأويل در مراد و مقصود نهايى از كلام متكلّم، به كار رفته است، همچنين در روايت ديگرى از حضرت على عليه السّلام رسيده است كه حضرت فرمود: تأويل آيه إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ، آن است كه خدا مالك است و ما از اين جهان خواهيم رفت و حضرت على عليه السّلام به مراد نهايى آيه، اشاره كردهاند؛ پس تأويل، بخشى از تفسير و داراى معنى واقعى كلام و صحيح آن مىشود و نمىتواند تأويل داراى ممدوح و مذموم باشد. گرچه تأويل از جهت گوينده آنكه آيا راسخ در علم است يا خير، به ممدوح و مذموم تقسيم مىشود.
در خصوص «تفسير و تأويل» و رابطه ترادف، تباين و عام و خاص بودن بين آنها، اقوال ديگرى نيز وجود دارد مثلا حضرت آية اللّه معرفت از مفسران معاصر، تأويل را به مفهوم «تبيين مفهوم عام هر آيه» كه همان بطن در برابر ظهر است، مىداند؛ حضرت علامه طباطبايى نيز آن را «حقيقت واقعى» مىداند كه مستند تمامى آيات است ولى از مقوله فهم و لفظ نيست.
کتاب مبانی تفسیر مودب ص 27