• العربية
  • English
  • فارسی
 
حضرت مهدی(عج) :

اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمال‌الدین، ج ٢، ص ٤٨٥)

   
 
 
 

تحلیل روایت تفسیری منتقله ابن فحام درخصوص کاستی از آیۀ 33 آل عمران در امالی شیخ طوسی


تحلیل روایت تفسیری منتقله ابن فحام درخصوص کاستی
از آیۀ 33 آل عمران در امالی شیخ طوسی
سید رضا مؤدب*
کاظم زمانی پهمدانی**
چکیده:
شیخ طوسی در کتاب امالی، روایتی را از ابن فحام )شیخ عامی خود( نقل می کند مبنیی بی اینکی امیام
ق ائت می ف مود و تص یح می ک د کی ایین » وآل محمد « آیۀ 33 سورۀ آل عم ان را با عبارت  صادق
عبارت در متن آی نازل شده است. روایت یادشده گویای نوعی تح یف بی کاسیتی در آییۀ شی یه
است؛ درحالی ک اعتقاد مشهور و اجماع علمای شیع ، عدم تح یف ق آن ک یم است، چ ب زیاده چی
ب کاستی. ابن فحام از اساتید و مشایخ شیخ طوسی است ک ب خی از علمای رجال شیعی و سنی او را
عامی شم ده اند. در سند روایت نیز اف ادی عامی، ضعیف و مجهول وجود دارند. روایت ابین فحیام در
هیچ یک از منابع شیعی پیش از شیخ طوسی نیامده است. علاوه ب اینها در روایت یادشده، شیواهدی
وجود دارد ک دالّ ب منتقل بودن آن است. در این مقال ، هم شواهد درون متنی وهم شواهد ب ون متنیی
است.  آن ب رسی شده ک همگی بیانگ انتقال روایت ابن فحام از مدرسۀ خلها ب مدرسۀ اهل بیت
تح یف ب کاستی. ، کلیدواژه ها: روایات منتقل ، ابن فحام، آل محمد
moadab_r113@yahoo.com / * استاد تمام گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات دانشگاه قم
** دانشجوی دکترای تخصصی رشته تفسیر تطبیقی گروه علوم قرآن و حددیث دانشدکده الهیدات دانشدگاه قدم
zamani.k@chmail.ir
دوفصلنامه علمی پژوهشی حدیثپژوهی
سال نهم، شمارۀ هفدهم، بهار و تابستان 139۶
صفحه 1۴۷ 1۶۴
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
1۴1 دو فصلنام حدیثپژوهی، سال نهم، شماره ههدهم، بهار و تابستان 139۶
مقدمه
را بده کدار بدرد ، مرحدوم » اخبار منتقله « اولین کسی که در تقسیم بندی روایات، اصطلاح
مدا « : علامه عسکری بود. ایشان در کتاب القرآن الکریم و روایات المدرستین می نویسد
روایاتی را می یابیم که در باب تحریف قرآن به آن ها استدلال شده است که این روایات
درواقع از طرف راویان مدرسۀ خلفا بوده و در کتاب های حددییی شدان ثبدت و ضدب
می باشد و جزء روایات مدرسۀ خلفا شمرده می شود و آنچنان کده برخدی پنداشدته اندد ،
اساساً روایات شیعی به شمار نمی روند، بلکه تنها از کتب حدییی مدرسۀ خلفا به کتدب
حدییی مدرسۀ اهل بیت منتقل شده است. مدا در بحدث هایمدان ایدن ندو روایدات را
در نگرشدی کلدی تدر ، « ) عسدکری، 4731 ش، ج 7، ص 221 (». روایات منتقلده مدی ندامیم
می توان اصطلاح منتقله را به سایر فرق اسلامی نیز تسری داد و تعریفی عام از آن ارائه
نمود: سخنان، مرویات و آثاری که از یک دین یا فرقه به دین یا فرقۀ دیگر راه یافتده و
ستار، 47۳7 ، مقدمه، ص 2( اینکه روایات (». در موارد یا منابعی، تلقی به قبول شده است
منتقله چگونه انتقال پیدا کرده و شواهد و قراین تشخیص آن هدا کددام اسدت ، نیداز بده
بررسی های علمی و پژوهشی دقیقی دارد که مربوط بده مقالدۀ دیگدری اسدت . در ایدن
مقاله، روایت منتقلۀ ابن فحام که ذیل آیۀ 77 سورۀ آل عمران در امالی شیخ طوسی نقل
شده است، بررسی می شود.
شیخ طوسی از علمای بزرگ تشیع، در سال 783 هجری در طوس دیده بده جهدان
گشود. پس از هجرت به بغداد و حدود 72 سال شاگردی و تلمذ ندزد اسدتادانی چدون
شیخ مفید)م 147 ق(، شیخ حسدین ابدن عبیددال غضدائری )م 144 ق( و سدید مرتضدی
علم الهدی)م 174 ق( بهره گرفدت و خدود پدس از اسدتادش ، از سدال 174 ق پیشدو ا و
مشعل دار شیعه و شریعت شد. شاگردان مجتهدد شدیعی وی بده سیصدد تدن و تعدداد
شاگردان سنی مذهبش افزون از شمار است.)آقابزرگ تهرانی، 4734 ش، ص 2د 3( شدیخ
الطائفه در علم روایات و قرائدت ، مشدایخ و اسداتید بسدیاری داشدته اسدت کده شدیخ
، میرزاحسین نوری تعداد آنان را 73 تدن شدمرده اسدت .)ندوری، 4148 ق، خاتمده، ج 7
ص 34۳ ( ایشان اسامی آنان را از کتاب الاجازة الکبیرة تدللیف علامده حلدی اسدتخراج
نموده که در میان آنان حداقل هفت استاد و شیخ عامی به چشم می خدورد . کتداب هدا و
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
تحلیل روایت تهسی ی منتقل ابنفحام درخصوص کاستی از آیۀ... 149
تللیفات شیخ الطائفه همواره از منابع اصلی و مرجع علما و دانشمندان بدوده و بزرگدان
عالم تشیع همواره به آثار ایشان اسدتناد مدی نمایندد . از میدان ایدن تللیفدات ، دو کتداب
ارزشمند التهذیب و الاستبصار از کتاب های چهارگانه ای به شمار می روند کده در طدول
روزگار پس از قرآن، مدار و مرجع استنباط احکام دین شده اند و کتاب شدریف التبیدان
او اولین تفسیر جامع شیعی به شمار می رود.
شیخ طوسی به لحاظ موقعیدت علمدی خداص و اوضدا اجتمداعی و سیاسدی دوران
زندگی اش در بغداد و نجف، مراودات علمی فراوانی با فرق مختلدف بده خصدوص اهدل
سنت داشته است. هم از مشایخ و اساتید عامی برخوردار بوده و هم شاگردان اهل سدنت
او فراوان بودند.)آقابزرگ تهرانی، 4734 ش، ص 43 و 37 ( ازاین رو برخی از علما یکی از
عوامل انتقال روایات از مندابع حددییی عامده بده مندابع حددییی شدیعه را شدیخ طوسدی
یکدی از سده طرید ورود روایدات منتقلده بده « : دانسته اند، تا آنجا که دربارۀ او گفته شده
عسدکری، 4731 ش، ج 7، ص 221 ( شدیخ (». مدرسۀ اهل بیت، التبیان شیخ طوسدی اسدت
تعدداد رجدالی « . طوسی در تفسیر تبیان به مقدار فراوانی از اخبار عامه استفاده کرده است
که در تفسیر تبیان از عامه و خاصه از آنان نقل قول شده، از 744 تن بیشتر است. 24 تن از
معروف ترین آن ها که 44 درصد تمام مطالب به ایشان بازمی گردد، فق 8 تن آنان شیعه و
بقیه عامی هستند؛ مانند ابوعلی جبایی، قتاده، علی بن عیسدی الرمدانی ، ابوسدعید بصدری ،
ابواسحاق الزجاج، ضحاک بن مزاحم بلخی، مجاهد بن جبیر، طبدری ، رفیدع بدن مهدران ،
دوانی، 4742 ش، ص 28۳ ( بنابراین، هم حضور و ارتباط وسدیع (». ... عطاء بن ابی الریاح و
شیخ طوسی با اهل سنت و هم خاستگاه اندیشه ای علمای عامه، بده خصدوص مشدایخ و
اساتید عامی شیخ طوسی، می تواند از عوامل مهم انتقال اخبار از عامده بده خاصده باشدد.
اینک به بررسی یکی از روایات منتقله از امالی شیخ طوسی می پردازیم.
در امالی شیخ طوسی  1. روایت منتقله ابن فحام درخصوص آل محمد
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحا وَ آلَ إِبْااا یِم وَ « شیخ طوسی در کتاب امالی خود، دربارۀ آیۀ
روایت می کند کده  آل عمران: 77 ( با ذکر سند از امام صادق (» آلَ عیمْاانَ عَلَى الْع لَمیمن
الْفَحَّامُ، قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدد بْدن « : از آیۀ مذکور حذف شده است » وَ آلَ مُحَمَّدٍ « عبارت
عِیسَى بْن هارُونَ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ الصَّمَدِ إِبْرَاهِیمُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّه د وَ هُوَ إِبْدرَاهِیم Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +
0430 on Friday July 13th 2018
151 دو فصلنام حدیثپژوهی، سال نهم، شماره ههدهم، بهار و تابستان 139۶
بْن عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیم د، قَالَ: سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْدن مُحَمَّدد )عَلَیهِمَدا السَّدلَام (
یق ول : کانَ یقْرَأ "إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ ن وحاً وَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَدى
) شیخ طوسی، 4141 ق، 744 (». الْعَالَمِینَ" قَالَ: هَکذَا أ نْزِلَتْ
وَ آلَ « آید ۀ شدریفه را پیوسدته بدا عبدارت  براساس روایت ابن فحام، امام صدادق
وآل « قرائت می کردند و هم با صراحت می فرمودند که آیۀ مدذکور ، بدا عبدارت » مُحَمَّدٍ
نازل شده است. مفهوم کلام امام، بیانگر آن است که آیۀ شریفه، دچار تحریدف » محمد
به کاستی شده و بخشی از آن در مصحف های کنونی حذف شده است؛ یعندی آید ۀ 77
در متن آیه بوده، ولی » وَ آلَ مُحَمَّدٍ « نازل شد، عبارت  آل عمران وقتی بر پیامبر اکرم
بعدها این عبارت از آیه حذف شده است. آیدا مصداحف موجدود ، بدا محتدوای قدرآن متفاوت است؟ آیا بخشی از آموزه ها و آیدات قدرآن حدذف  نازل شده بر پیامبر اکرم
قرائدت » وَ آلَ مُحَمَّدد « نیز آیۀ 77 آل عمران را با عبارت  شده است؟ آیا پیامبر اکرم
می فرمودند؟ آیا این آیه دچار تحریف به کاستی شده است؟ و... .
برای پاسخ به سؤالات فوق لازم است روایت ابدن فحدام را، نخسدت از نظدر سدند
بررسی نموده و آنگاه به تحلیل منتقله بودن روایت یادشده، به همراه شواهد مربدوط بده
آن و مقایسه اش با روایات مشابه در شیعه بپردازیم.
1 1. بررسی سندی روایت فحام
1 1 1. الْفَحَّامُ )الشیخ ابومحمد الحسن بن محمد بن یحیی بن داود الفحام( )ابن
الفحام السر من رائی(
محق طباطبایی در مقدمۀ الفهرس ، ت نظریات مختلفی دربارۀ ابدن فحدام نقدل مدی کندد :
ابن فحام قرائت و تجوید را از ابی بکر نقاش اخذ کرده است و شیخ طوسی و نجاشی و
) ابی سعد سمّان و دیگران بر او قرائت کرده اند.)شیخ طوسدی، 4124 ق، مقدمد ه، ص 14
خطیب بغدادی گفته است که او ثقه و بر مذهب شافعی، ولیکن مدتهم بده تشدیع بدوده
خطیدب (». قال الخطیب کان ثقة على مدذهب الشدافعی ، و لکد ن یرمدى بالتشدیع « : است
بغدادی، 4122 ق، جزء 3، ص 121 ( ابن جوزی او را فقیه در مذهب شافعی و مدتهم بده
تشیع می داند.) 4142 ق، جزء 1، ص 724 و جزء 3، ص 288 ( ذهبی او را از بزرگان قراء
دانسته و فردی فقیه و عارف به مذهب شدافعی شدمرده اسدت .) 4143 ق، بداب الطبقدة
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
تحلیل روایت تهسی ی منتقل ابنفحام درخصوص کاستی از آیۀ... 151
التاسعة، جزء 4، ص 248 ( ابن جزری نامش را در طبقدات القدراء ذکدر کدرده و او را بدا
) کلماتی میل شدیخ ، مصددر ، مداهر توصدیف کدرده اسدت .) 4734 ق، جدزء 4، ص 272
صاحب الریاض می گوید او ثقه و بر مذهب شافعی ولی متهم به تشیع است.)بد ه نقدل از
امین، بی تا، ج 3، ص 284 ( ابن حجر عسقلانی به نقل از ذهبی می گوید که ایشان بدا یدک
ابن فحام دیگری که شیعی بود، اشتباه شده است و اسم او محمد بن احمدد بدن محمدد
بن خلف المعروف به ابدن ابدی المعتمدر اسدت .)عسدقلانی، 47۳4 ق، ج 2، ص 234 ( در
مشیخه ها اسم ابن الفحام در لیست مشایخ شیخ طوسی آورده شده است.
1 1 2. محمد بن عیسی بن هارون
محمد بن عیسی بن هارون مجهول بوده و در کتب خاصه، نامی از او برده نشده است؛
ولی عسقلانی او را موث نمی داند.)عسقلانی، 47۳4 ق، ج 2، ص 144 ( خطیب بغددادی
می نامد، ولی بعد از بیان اینکه اسم او محمد است یا احمدد ، تردیدد » ثقه « در ابتدا او را
، می کند و در توصیف و حقیقت امر او می گوید خدا دانا تر است.)به نقل از همان، جزء ۳
ص 7۳ ( بنابراین او از نظر عامه، موث نیست. در کتب رجالی شیعه، از ابدو عبدالصدمد
توصیفی نشده است، ولی در کتب عامه، او را فردی ضعیف دانسته و نوشته اند که او از
جدش، مناکیر را نقل می کرده است.)همدان ، ج 1، ص 27 و ج 3، ص 48۳ ( اسدم پددر او
نیز در کتب رجالی نیامده است. نام جد او که در سلسله حدیث هم ذکر شده، مجهدول
است و کتب رجالی دربارۀ او اظهار نظری نکرده اند.
بنابراین از مجمو دیدگاه ها برمی آید که همه بر وثاقت و فقاهت ابدن فحدام صدحه
گذاشته اند، مگر اینکه در شافعی بودن یا شیعه بودن او تردید کرده اند؛ اما دیددگاه اکیدر
افراد به خصوص ذهبی، بر عامی بودن اوست.)ذهبی، 2447 م، ج ۳، ص 428 ( سایر افراد
سلسله سند نیز افرادی عامی و ضعیف هستند؛ لذا ناقلان روایت ابن فحام اگرچه توثید
شده اند، همۀ آن ها از عامه اند. بنابراین با توجه به تعریفی که از اخبار منتقله ارایه شددو
براساس سند و بررسی راویان آن، روایت ابن فحدام از روایدات منتقلده اسدت و شدیخ
طوسی آن را از استاد عامی خود، اخذ و نقل کرده است.
2. روایات مؤید منتقله بودن روایت ابن فحام در منابع روائی عامه
در آیه وجود داشدته » وَ آلَ مُحَمَّدٍ « در کتاب شواهد التنزیل اشاره شده است که عبارت
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
151 دو فصلنام حدیثپژوهی، سال نهم، شماره ههدهم، بهار و تابستان 139۶
و در برخی مصحف ها میل مصحف ابن مسعود قرائت می شده است. ایشان دو روایدت
همسو با روایت ابن فحام ولی با سندی دیگر نقل می کند که به شرح ذیل است.
2 1. روایت شقیق
أَخْبَرَنَا أَبُو بَکرِ بْن أَبِی الْحَسَنِ الْحَافِظ ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عُمَر بْن الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْدن مَالِد ک «
قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْن الْحَسَنِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ: حَدَّثَنَا حُصَین بْن مُخَارِق عَنِ الْدلَعْمَش عَنْ شَقِی قَالَ: قَرَأْتُ فِی مُصْحَفِ عبدالِ ]وَ[ هُوَ ابن مسعود إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ ن وحاً
، حسددکانی، 4144 ق، ج 4 (». وَ آلَ إِبْددرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْددرَانَ وَ آلَ مُحَمَّدددٍ عَلَددى الْعَددالَمِین
ص 432 ( حسکانی خود به بررسی سند روایت می پردازد و دربارۀ حُصَین بْدن مُخَدارِق می نویسد که دارقطنی گفته است که او حدیث وضع می کرد. از قول ابدن جدوزی نقدل
، شده است که ابن حبان گفتده احتجداج بده او جدایز نیسدت .)عسدقلانی، 47۳4 ق، ج 4
) ص 74۳ ؛ خویی، 4144 ق، ج 4، ص 423
2 2. روایت نمیر
وَ[ أَخْبَرَنَاهُ ]أَیضاً[ أَبُو عبدالِ الشِّیرَازِی قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَکرٍ الْجَرْجَرَائِی قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُدو [«
أَحْمَدَ الْبَصْرِی، قَالَ: حَدَّثَنِی الْمُغِیرَة بْن مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْن الْخَطَّداب قَدال :
حَدَّثَنَا عَمْر و بْن ثَابِتٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ ن مَیرِ بْنِ عَرِیب أَنَّ ابن مسعود کانَ یقْرَأ إِنَّ اللَّهَ
اصْدطَفى آدَمَ وَ ن وحداً الْآیدةَ، یق دول ابدن عبداس ]کدذَا[ وَ آلَ عِمْدرَانَ وَ آلَ أَحْمَددَ عَلَدى
) حسکانی، 4144 ق، ج 4، ص 437 (». الْعَالَمِین
حسکانی، خود بعد از نقل روایت یادشده، به تحلیل آن می پردازد؛ ابتدد ا مدی گویدد
هم » آل محمد « اگر قرائت ابن مسعود هم ثابت نشود، هیچ شکی نیست که آیه، مشمول
می شود؛ زیرا آنان داخل در آل ابراهیم هستند. 4 سپس روایدت ابدن فحدام را بده عندوان
شاهد و مؤیدی برای قرائت ابن مسعود می آورد. 2 از نظدر ایشدان ، روایدت ابدن فحدام از
اعتبار بیشتری برخوردار بوده است که در روایت اول تشکیک می کندد و بعدد نده تنهدا
روایت ابن فحام را تلیید کرد، بلکه آن را مؤید روایت اول نیز دانسته است.
هر دو روایت توس کسانی نقل شده است که اغلب مجهول، عامی، ضدعیف ، و در
مواردی حدیث وضع می کردند؛ زیرا در روایت نمیر، از هشت نفری که در سلسله سند
این روایت قرار دارند، یک نفر مجهول و چهار نفر توس خاصه توثی شده اند و یدک
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
تحلیل روایت تهسی ی منتقل ابنفحام درخصوص کاستی از آیۀ... 153
نفر توس عامه توثی شده و دو نفر توس عامه مورد جرح قرار گرفتده اندد . در حلقدۀ
اول سند روایتِ اول، فردی است به نام شدقی کده اکیدر مندابع رجدالی او را مجهدول
7) دانسته اند.)خویی، 4144 ق، ج ۳، ص 7۳
در حلقۀ اول روایت نمیر هم فردی قرار دارد به ندام نمیدر بدن عریدب کده او هدم
مجهول است و در هیچ یک از منابع رجالی، اسم او نیامده و توصیفی از او نشده است.
باتوجه به توضیحاتی که حسکانی در پاورقی تفسیر خود ذکر می کند، بد ه احتمدال زیداد ،
این روایت از تفسیر ثعلبی به کتاب شواهد التنزیل راه یافته است.)حسدکانی ، 4144 ق،
) ج 4، ص 437
هیچ کدام از دو روایت فوق به معصوم نمی رسد. در روایت اول، فردی مجهدول بده
نام شقی )که معلوم نیست صحابی بوده یا تابعی یا...( می گویدد او خدود ، در مصدحف
قرائدت کدرده اسدت . در روایدت دوم، فدردی » وآل محمد « ابن مسعود، آیه را با عبارت
قرائدت » وآل محمدد « مجهول به نام نمیر بن عریب می گوید ابن مسعود آیه را با عبارت
می کرده است. نقل قول های فوق را که نه از معصوم است و نه از افرادی موث ، چگونده
می توان ارزیابی کرد؟ آیا جز این می توان گفت که این روایت ها ساختۀ برخی از راویان
بوده واز طرق مختلف، به منابع تفسیری و روایی عامه و سپس از آنجا به منابع متدلخر
راه یافته است تا شیعیان را متهم کنند به اینکه قائل به تحریف قرآن هستند؟!
حسکانی که این دو روایت را در تفسیرش نقل می کند، خودش با توضیحاتی که در
پاورقی می آورد، دربارۀ روایت نمیر تردید کرده توضیح می دهد که سند روایت حدذف
به احتمال زیاد، دوتا روایت بوده که با حذف سندِ روایت دوم، متن آن ها با « : شده است
1 آنگاه روایت مربوط به نزول آیه یعنی همان روایت ابن فحدام را ». هم ادغام شده است
نقل می کند.
بااینکه هر دو روایت به ابن مسدعود مدی رسدد و بده قرائدت و مصدحف او مربدوط
» آل محمد « می شود و همچنین از نظر متنی باهم مشابه است، در روایت شقی ، عبارت
است و این اضطراب متنی دو روایت، ناقض اعتبار آن ها » آل احمد « ، و در روایت نمیر
خواهد بود.
حسکانی روایت شقی را با سندی دیگر می آورد، آنگاه می نویسد که این روایت را
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
15۴ دو فصلنام حدیثپژوهی، سال نهم، شماره ههدهم، بهار و تابستان 139۶
ثعلبی در تفسیرش نقل می کندد و ابدن بطرید و بحراندی آن را از تفسدیر ثعلبدی نقدل
کرده اند. 3 پس در ابتدا متن این روایدت در تفسدیر ثعلبدی بدوده اسدت و دیگدران از او
گرفته اند، بنابراین می توان نتیجه گرفت که این روایت از منابع قدیمی تر عامی به مندابع
متلخر اهل سنت و سپس به منابع شیعی راه پیدا کرده است.
3. روایات مؤید منتقله بودن روایت ابن فحام در مصادر شیعی
روایات دیگری نیز وجود دارد که از نظر سند، با روایت ابن فحام متفداوت اسدت و در
برخی از مصادر تفسیری متقدم شیعی نقل شده، ولی از جهت متنی، مشابه و میل مدتن
روایت ابن فحام است که می تواند مؤید منتقله بودن روایت ابن فحام باشد. در اینجدا بده
برخی از آن ها اشاره می شود:
3 1. تفسیر قمی
ذیل آید ۀ 77  ازجمله آن ها روایتی است که تفسیر قمی بدون ذکر سند از امام رضا
در هنگام نزول آیه ندازل » وَ آلَ مُحَمَّدٍ « فرمودند عبارت  آل عمران آورده است. امام
وَ قَدال الْعَدالِم نَدزَل "وَ آلَ عِمْدرَان وَ آلَ « : شده است، ولی بعدها آن را حذف کردندد
) قمی، 4747 ش، ج 4، ص 444 (». مُحَمَّدٍ عَلَى الْعَالَمِینَ" فَلَسْقَط وا آلَ مُحَمَّدٍ مِنَ الْکتَابِ
3 2. تفسیر فرات کوفی
در تفسیر فرات کوفی نیز با ذکر سند، روایت معنعنی را از حمران نقل می کند که او از
قرائدت » وَ آلَ مُحَمَّدد « شدنیده اسدت کده آن حضدرت آیده را بدا عبدارت  امام باقر
ف رَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَر بْن مُحَمَّدٍ الْفَزَارِی مُعَنْعَناً عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا « . می کردند
جَعْفَرٍ یقْرَأ هَذِهِ الْآیةَ إِنَّ اللَّده اصْدطَفَى آدَمَ وَ ن وحدا وَ آلَ إِبْدرَاهِیم وَ آلَ مُحَمَّدد عَلَدى
فرات کوفى، (». الْعَالَمِینَ ق لْتُ لَیسَ یقْرَأ هَکذَا ]کذَا[ قَالَ ]فَقَال [ أ دْخِلَ حَرْفٌ مَکانَ حَرْفٍ
نقل مدی کندد کده آن  4144 ق، ص 3۳ ( فرات کوفی روایت دیگری را از پیامبر اکرم
حضرت خطاب به عایشه می فرماید خداوندد آدم و ندوح و آل ابدراهیم و آل عمدران و
را بر جهانیان برگزیدده  علی و حسن و حسین و حمزه و جعفر و فاطمه و خدیجه
ف رَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْن إِبْرَاهِیمَ الْفَزَارِی مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی مُسْلِمٍ الْخَوْلَانِی قَدال : « : است
دَخَلَ النَّبِی ص عَلَى فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ عَائِشَةَ وَ هُمَا یفْتَخِرَانِ وَ قَدِ احْمَرَّتْ وُجُوهُهُمَدا
فَسَلَلَهُمَا عَنْ خَبَرِهِمَا فَلَخْبَرَتَاهُ فَقَالَ النَّبِی ص یا عَائِشَة أَ وَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّه اصْطَفى آدَمَ
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
تحلیل روایت تهسی ی منتقل ابنفحام درخصوص کاستی از آیۀ... 155
وَ ن وحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْران وَ عَلِیاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَرَ وَ فَاطِمَةَ
جزء » وَ آلَ مُحَمَّدٍ « همان، ص 84 ( در مجمع البیان نیز عبارت (». وَ خَدِیجَةَ عَلَى الْعالَمِین
شمرده شده است. 4  قرائت اهل بیت
3 3. تفسیر عیاشی
راجع به  تفسیر عیاشی بدون ذکر سند از هشام روایت آورده است که از امام صادق
هم در آیه هست و تلکید کردند کده در » وَ آلَ مُحَمَّدٍ « آیه سؤال شد، امام فرمود عبارت
آن اسمی به جای اسمی دیگر گذاشته شده است؛ ولی از ایدن فرمدایش امدام مشدخص
عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ « : نیست که این جابه جایی در نزول آیه است یا در تبیین و تفسیر آن
فَقَالَ: هُدو آل إِبْدرَاهِیم » إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ ن وحاً « قَال سَلَلْتُ أَبَا عبدالِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ
) عیاشدی ، 4784 ق، ج 4، ص 434 (». وَ آل مُحَمَّدٍ عَلَى الْعَالَمِینَ، فَوَضَعُوا اسْماً مَکانَ اسْدم
در همین تفسیر، روایت دیگری از امام ششم آورده است که آن حضدرت تصدریح بده
عَدن « : را از متن آیده حدذف کدرده اندد » وَ آلَ مُحَمَّدٍ « نوعی تحریف می کنند که عبارت
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ ن وحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ « أَیوبَ قَال سَمِعَنِی أَبُو عبدالِ وَ أَنَا أَقْرَأ
فَقَالَ لِی وَ آلَ مُحَمَّدٍ کانَدت فَمَحَوْهَدا . وَ تَرَکد وا آلَ إِبْدرَاهِیم وَ آلَ » عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِین
همان جا( (». عِمْرَان
پنج روایت از شش مورد ذکرشده، هریک به اشکال مختلف، اشاره به کاستی آیده و
دارند و ظاهراً با محتوای روایت ابن فحدام موافقدت دارندد . » وآل محمد « حذف عبارت
ولی هیچ یک از اسناد این روایات بلااشکال نیست. روایت قمی اساساً بدون سند است.
فرات کوفی نیز اگرچه او و تفسیرش مشهور است و ایشان در ضب و حفدظ روایدات
که همگی بر ضعیف بودن » مُحَمَّدُ بْن إِبْرَاهِیمَ الْفَزَارِی « دقت داشته ولی از ضعفایی میل
او اتفاق نظر دارند، روایت کرده است. همچنین در روایدت دوم، فدرات کدوفی از سده
نفری که در سلسله سند وجود دارد، یک نفر در منابع خاصه ذکری از او نشدده ، دربدار ۀ
نفر دوم مدحی نیامده و دربارۀ نفر سوم هم اقوال مختلفی نقل شده است. سند هدر دو
روایت فرات کوفی که به صورت معنعن گفته شده بدون اینکده ندامی از آن افدراد بدرده
نقل شده است. آن افدرادی هدم کده در سلسدله »؟ عن « شود، معلوم نیست از چه کسی
اسناد ذکر شده اند، یا مجهول اند یا ضعیف اند یا عامی اند یا منابع عامده ، آن هدا را توثید
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
15۶ دو فصلنام حدیثپژوهی، سال نهم، شماره ههدهم، بهار و تابستان 139۶
کرده اند. سند روایت هایی که توس عیاشی نقل شده است، کامدل نیسدت و بخشدی از
افراد سلسله سند آن ها حذف شده است. بنابراین، همۀ این روایات مرسل یدا مقطدو و
ضعیف اند و در سلسله سندشان افرادی مجهول و عامی و مورد طعن وجود دارد.
4. شواهد درون متنی منتقله بودن روایت ابن فحام
4 1. یقُولُ: کانَ یقْرَأُ
صدادر نشدده و  بررسی متن روایت ابن فحام نشان می دهد که روایت، از امام صادق
 به آن حضرت نسبت داده شده است، زیرا راوی می گوید کده مدن از امدام صدادق
سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ)عَلَیهِمَا السَّلَامُ( یق دول : کد انَ یقْدرَ أ "إِنَّ اللَّده « شنیدم که می گفت
اصْطَفَى آدَمَ وَ ن وحاً وَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَدى الْعَدالَمِین " قَدال : هَکد ذَا
اگر ایشدان قرائدت ،» کانَ یقْرَأ « بعد بلا فاصله می گوید او پیوسته قرائت می کرد ». أ نْزِلَتْ
امام را می شنید لفظ یقول برای چه منظوری ذکر شده است؟ اگر ایشان سدخن امدام را
مراد امام از قداری چده کسدی بدوده » کان یقرأ « دربارۀ آیه شنیده است که امام فرمودند
است؟ اگر خودشان قرائدت مدی کردندد هدر دو فعدل غایدب اسدت حدداقل فعدل دوم
می بایست متکلم می شد. اگر کسی دیگر قرائت می کردند منظور امام چه کسدی اسدت ؟
به علاوه اگر مراد قرائت کسی دیگر غیر از امام ششم است، چرا راوی می گویدد کده از
 امام ششم شنیدم؟! بنابراین، این الفاظ و عبارات نمی تواند د از سدوی امدام معصدوم
صادر شده باشد.
4 2. هَکذَا أُنْزِلَتْ
بیانگر این مطلب است که قدرآن ندازل شدده بدا  از سوی امام » هَکذَا أ نْزِلَتْ « عبارت
قرآن موجود در بین مسلمین حداقل در این آیه متفاوت است؛ یعنی قرآن موجود یا آیۀ
مذکور دچار تحریف به کاستی است؛ درحالی که نه تنها امام با قرآن بین الدفتین موجدود
مخالفتی نکردند، بلکه آن را تلیید و به همان استناد می کردند و همین قدرآن موجدود و
رایج را قرائت می کردند. و در روایت عیاشی از ایوب نیز آمده است که امام ششم آیده
قرائت کردند. و همچنین از هیچ یک از روایان و شاگردان » وآل محمد « را بدون عبارت
به نام و اصحاب مشهور امام میل ابی بصیر و سایرین، روایتی از امدام ششدم مبندی بدر
تحریف به کاستی قرآن نرسیده است. بنابراین بسیار بعید است کده روایدت یادشدده از
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
تحلیل روایت تهسی ی منتقل ابنفحام درخصوص کاستی از آیۀ... 157
امام ششم صادر شده باشد. نکتۀ دیگری که باید موردتوجه قرار گیرد، این است که آیا
تدلاوت مدی فرمودندد ؟ » وآل محمدد « شخص پیامبر اکرم، خود نیز این آیه را با عبارت
هیچ شاهدی و دلیل و گزارشی بر آن نداریم حداقل برخی از صحابه باید به آن اشداره
می کردند.
4 3. فَوَضَعُوا اسْماً مَکانَ اسْم .
در بررسی سایر روایاتی که به عنوان مؤیدات روایت ابن فحام آورده ایدم ، نیدز تناقضداتی
آیۀ شدریف را بدا عبدارت  وجود دارد؛ میلاً در روایت معنعن فرات کوفی، امام باقر
می خوانند. آنگاه راوی به امام ششم می گوید کده معمدولا آیده ایدن گونده » وآل محمد «
یعنی حرفدی یدا کلمده ای ؛» أ دْخِلَ حَرْفٌ مَکانَ حَرْفٍ « : قرائت نمی شود. امام می فرمایند
به جای حرف یا کلمه ای دیگر داخل شده است، درحالی که فق ایشان عبارتی را زیادتر
از متن موجود قرائت کردند، اساساً کلمه یا عبارتی از آیه تغییر یا جابه جا نشدده اسدت .
عبدارت  مراد امام از این توضیح چیست؟ همچنین در روایت هشام از امدام صدادق
آمده است که امام فرمودند اسمی را به جای اسمی گذاشدتند » فَوَضَعُوا اسْماً مَکانَ اسْم «
اسدت » وآل محمدد « درحالی که تفاوت بین قرائت امام و مصحف موجود، فق عبارت
هیچ کلمه یا اسم اضافه ای به جای آن در مصاحف رایج وجود ندارد.
ذیل آیۀ شریفه 33 آل عمران  4 4. توضیح پیامبر اکرم
نقل شده است که آن حضرت خطاب به عایشه فرمودندد:  در روایتی که از پیامبر اکرم
فَقَالَ النَّبِی ص یا عَائِشَة أَ وَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّه اصْطَفى آدَمَ وَ ن وحدا وَ آلَ إِبْدراهِیم وَ آلَ ...«
». عِمْران وَ عَلِیاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَرَ وَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَدة عَلَدى الْعدالَمِین
خطاب بده  اساساً بحث نزول و قرائت متن قرآن چه بسا مطرح نیست، بلکه پیامبر اکرم
عایشه فرمودند خداوند افراد ذکرشده در روایت را بر عالمیان برگزیده است بنابراین مراد
آن حضرت، قرائت متن آیۀ نازل شده یا خواندن متن وحی از سوی خداوند نبدوده ، بلکده
توضیح و بیان مطلبی بر اساس آیۀ یادشده برای عایشده بدوده اسدت . بندابراین مدی تدوان
را از سایر روایات جدا دانست.  روایت فرات کوفی از پیامبر اکرم
4 5. اختلاف در عبارت های حذف شده
در آیه وجدود » وآل محمد « در پنج مورد از شش روایت ذکرشده آمده است که عبارت
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
151 دو فصلنام حدیثپژوهی، سال نهم، شماره ههدهم، بهار و تابستان 139۶
داشته، اما ساق یا محو شده است؛ ولی دریکی از روایات کتاب شواهد التنزیدل آمدده
در مصحف ابن مسعود قرائت می شد و در روایتی هم کده » وآل احمد « است که عبارت
نقل شده است، آن حضرت به هیچ یدک از ایدن دو عبدارت اشداره ای  از پیامبر اکرم
نداشتند بلکه اسامی تنی چند از خانددان خدود را در زمدرۀ برگزیددگان خداوندد ذکدر
کردند. اگر واقعاً در هنگام نزول آیه، عبارتی مازاد بر آنچه اکندون در مصداحف وجدود
دارد نازل شده باشد، باید شفاف و بدون هیچ اختلافی گفته می شد؛ درحالی که شخص
که دریافت کنندۀ وحی است، به آن اشاره ای نکرده اسدت . بندابراین مدی تدوان  پیامبر
گفت که روایت از معصوم صادر نشده است.
4 6. نزول آیه یا تفسیر آن
اگر کسی بگوید آنچه در متن روایات آمده، از باب توضیح و تبیین آیه و بیان مصدداق
است، می گوییم که در این صورت با تصریح و تلکید در برخی روایدات کده اشداره بده
دارد، منافات پیدا می کند یا با تلکید امام مبنی بر محدو » وَ آلَ مُحَمَّدٍ « نزول آیه با عبارت
هکدذا « : و ساق کردن آن از آیه تنافی خواهد داشت. به طور آشکار و صریح فرموده اند
فَوَضَعُوا اسْدما « ،» وَ آلَ مُحَمَّدٍ کانَتْ فَمَحَوْهَا « ،» فَلَسْقَط وا آلَ مُحَمَّدٍ مِنَ الْکتَابِ « ،» أنزلت
همۀ این عبارت ها بیانگر آن است که مراد از روایات، نزول آیده اسدت نده .» مَکانَ اسْم
بدا مصدحف کندونی  توضیح و تفسیر آن. بنابراین یا باید قرآن نازل شدده بدر پیدامبر
متفاوت باشد یا اخبار ذکرشده جعلی باشند. اولی به اجمدا علمدا باطدل اسدت . پدس
روایات مذکو ر ساخته شده و وارد منابع روایی و تفسدیری شدده اندد . هدم اسدناد ایدن
روایات و هم متن آن ها بیانگر منتقله بودن اخبار یاد شده است.
5. شواهد برون متنی منتقله بودن روایت ابن فحام
علاوه بر شواهد درونی روایت منتقله ای که شرح آن گذشت، شواهد بیرونی دیگدری از
آیات و روایات و تاریخ نیز وجود دارد که دال بر منتقله بودن آن هاسدت. در اینجدا بده
نمونه هایی از آن ها اشاره می شود:
5 1. شواهد قرآنی منتقله بودن روایت ابن فحام
روایات منتقلۀ ناظر بر نقصان آیۀ 77 آل عمران، با نص قرآن کریم مخدالف بدوده و بدا
آیات قرآن نیز سازگاری ندارد؛ آیاتی که آشکارا بر عدم تحریف قرآن چه به کاستی یدا
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
تحلیل روایت تهسی ی منتقل ابنفحام درخصوص کاستی از آیۀ... 159
» لا یأْتیمهی الْب طیلُ مینْ بَمنِ یدَیهی وَ لا مینْ خَلْفیهی تَنْزِیال میان حَکا م حَمیماد « : به زیاده دلالت دارد
)فصلت: 12 (؛ هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمدى آیدد ، چراکد ه از
سوى خداوند حکیم و شایستۀ ستایش نازل شده است. مفسران اقوال مختلفی دربدارۀ معندای
نه آیه و حتى کلمه اى از آن کم شده « آیه گفته اند که یکی از آن اقوال بدان معناست که
و نه چیزى بر آن افزون مى شود، و به تعبیدر دیگدر ، دسدت تحریدف کننددگان از دامدان
مکدارم شدیرازی، 4731 ش، ج 24 ، ص 2۳8 ؛ طباطبدایی، (». بلندش کوتاه بدوده و هسدت
) 4731 ش، ج 43 ، ص 441
حجدر : ۳(؛ مدا قدرآن را ندازل (» إِنَّ نَحْنُ نَزَّلْنَ الذِّکاَ وَ إِنَّ لَهُ لَح فیظُونَ « : خداوند می فرماید
پدس قدرآن کد ریم ذکد رى اسدت زندده و « . کردیم، و ما به طور قطع از آن پاسدارى مدى کندیم
جاودانى و محفوظ از زوال و فراموشى و مصون از زیادتى که ذکر بودنش باطدل شدود
و از نقصى که باز این اثرش را از دست دهد، و مصون است از جابد ه جاشددن آیداتش ،
به طورى که دیگر ذکر و مبین حقای معارفش نباشد. پس آیۀ شریفه، دلالت بر مصونیت
قرآن از تحریف نیز مى کند، چه تحریف به معناى دستبرد در آن به زیاد کردن و چه بده
کم کردن و چه به جابه جا نمودن؛ چون ذکر خداست و همان طورکه خود خداى تعالى
طباطبدایی، 4731 ش، ج 42 ، ص 413 ؛ مکدارم (». الى الأبدد هسدت ، ذکد رش نیدز هسدت
شیرازی، 4731 ش، ج 44 ، ص 43 ( و آیات فراوان دیگری که همگدی دلالدت بدر عددم
تحریف قرآن دارند. وقتی خداوند تعالی با این صراحت و با این همه تلکید مدی فرمایدد
هیچ باطلی به قرآن راه پیدا نخواهد کرد و ما خود آن را حفظ می کنیم، چگونه می تدوان
به چند روایت آحاد و ضعیف اعتماد کرد؟ پس با وجود آیات دال بدر عددم تحریدف ،
نباید به آن روایات منتقله اعتنایی کرد.
5 2. شواهد روایی منتقله بودن روایت ابن فحام
در منابع شیعی، روایت ابن فحام فق توس شیخ طوسی نقدل شدده اسدت و در مندابع
شیعی ماقبل او هیچ سابقه ای ندارد. منابع شیعی بعد از شیخ طوسی هم میل بحارالانوار
، و غایة المرام بحرانی از امالی شدیخ طوسدی نقدل کدرده اندد .)مجلسدی ، 4147 ق، ج 27
) ص 222 ؛ بحرانی، 4122 ق، ج 7، جزء 88 ، ص 1
در میان منابع متقدم، روایت ابن فحام فق در کتب روایی عامه آمده است. در تفسیر
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
1۶1 دو فصلنام حدیثپژوهی، سال نهم، شماره ههدهم، بهار و تابستان 139۶
شواهد التنزیل که معاصر با شیخ طوسی بوده و او به نقل از تفسیر ثعلبی روایدت کدرده،
همین نکته خود گواه دیگری بر منتقله بودن روایت ابن فحام است.
روایاتی که از نظر متنی، مشابه روایت ابن فحام ولی از نظر سدند متفداوت اندد و در
سایر منابع شیعی و سنی نقل شده اند، همگی از راویان عامی گرفته شدده اندد. بندابراین ،
تمام شواهد روایی گویای آن است که ملخذ و منشل روایت ابن فحام عامه است.
5 3. شواهد تاریخی منتقله بودن روایت ابن فحام
یکی دیگر از شواهدی که دال بر منتقله بودن روایت ابدن فحدام اسدت ، مغدایرت آن بدا
اعتقاد مسلم شیعه بر عدم تحریف قرآن اسدت . تقریبدا اجمدا علمدا و بزرگدان شدیعه
ندازل  معتقدند که قرآن کنونی همانی است که از سوی خدای متعال بر پیامبر اسلام
اما کلام در زیاد و کم شدن قدرآن از « : شده است. شیخ طوسى در تفسیر تبیان می گوید
سخنانى است که لای به قرآن نیست؛ زیرا قدول بده زیداد شددن در قدرآن ، بطدلان آن
اجماعى تمام مسلمانان از خاصه و عامه است و قول به کد م شددن نیدز خدلاف ظداهر
مذهب مسلمین می باشد، و نزد ما هم اقرب بصواب و الی بصحت، قول بعددم نقیصده
است و سید مرتضى آن را تلیید فرموده و از ظاهر روایات نیز همین معنى هویداسدت ،
و روایاتى که از خاصه و عامه مخالف با اجما نقل شده، روایدات آحدادى اسدت کد ه
43 دد 43 ( صداحب ، طیب، 4738 ش، ج 4 (». مفید علم نیست و بهتر اعراض از آن هاست
اطیب البیان مطالب یادشده را به نقل از تفسیر آلاءالرحمن مرحدوم بلاغدی آورده اسدت .
) )بلاغی، 4124 ق، ج 4، ص 23 د 24
و اولیدای الهدی بد ه طدور  با این اوصاف، چگونه ممکن است که ائمد ۀ طداهرین
آشکار بگویند که فلان بخش از آیه قرآن حذف یا سداق شدده اسدت ؟! یدا فرمایشدی
داشته باشند که بیانگر تحریف به کاستی قرآن کریم باشد؟! اگر روایت ذکرشده منتقلده
نیست و منشل شیعی داشت، چگونه علمای بزرگ شیعی که ذکرشان گذشدت ، متوجده
آن و اخبار مشابه آن نشده و با قاطعیت با مسئلۀ تحریدف بده کاسدتی قدرآن مخالفدت
کرده اند؟! بنابراین می توان گفت روایت ابن فحام ساختۀ فکر دیگدران اسدت و از مندابع
غیرشیعی به خصوص مدرسۀ خلفا به منابع حدییی شیعی رسدو و نفدوذ یافتده اسدت .
چه بسا یکی از مصادی بارز روایات منتقله، اخبار مربوط به تحریف اسدت کده علامده
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
تحلیل روایت تهسی ی منتقل ابنفحام درخصوص کاستی از آیۀ... 161
عسکری، هم در تعریف روایات منتقله متذکر شده و هدم در نقدد و بررسدی روایدات
) تحریف، به روشنی به آن اشاره کرده است.)عسکری، 4731 ش، ج 7، ص 227 د 274
نتیجه گیری
روایت ابن فحام در منابع قدیمی تر شیعه و منابع قبل از شدیخ طوسدی وجدود نددارد و
کتب روایی متلخر میل بحارالانوار و غایة المرام نیز از امالی شیخ طوسی نقل کرده اندد .
روایت ابن فحام در منابع روایی اهل سنت هم در منابع معاصر شدیخ طوسدی و هدم در
منابع قدیمی تر میل تفسیر ثعلبی آمده است. شیخ طوسی خود نیدز روایدت ر ا از اسدتاد
عامی خود یعنی ابن فحام اخذ کرده است وسایر افراد سلسله سند هدم افدرادی عدامی و
مجهول اند. بنابراین، روایت ابن فحام از مکتب خلفا به امالی شیخ راه یافته و از آنجا بده
منابع متلخر شیعی منتقل شده است. بددین جهدت قابدل اعتمداد نیسدت و سدندی بدر
تحریف به نقیصه درخصوص آیۀ شریفه 77 سوره آل عمران نمی باشد.
پی نوشت ها:
». قال الحسکانی:[ قلت: إن لم تیبت هذه القراءة فلا شک فی دخولهم فدی الآیدة لأنهدم آل إبدراهیم [« .4
) )حسکانی، 4144 ق، ج 4، ص 437
) و مما یؤید هذه القراءة ما رواه أبومحمد الحسن بن محمد بن یحیى الفحام الیقة المتوفى سدنة ) 148 « .2
المترجم تحت الرقم: ) 7۳۳2 ( من تاریخ بغدا:د ج 3، ص 121 قال: حدثنی محمد بن عیسى بدن هدارون،
قال: حدثنی أبو عبد الصمد إبراهیم، عن أبیه عن جده و هو إبراهیم أبدو عبدد الصدمد بدن محمدد بدن
إبراهیم قال: سمعت الصادق جعفر بن محمد علیه السلام یقول: کان یقرأ)إن ال اصدطفى آدم و نوحدا و
، حسدکانی، 4144 ق، ج 4 (». آل إبراهیم و آل عمدران و آل محمدد علدى العدالمین( قدال: هکدذا أنزلدت
) ص 431
7. همچنین نک: عسقلانی، 47۳4 ق، ذیل اسم شقی .
کذَا فِی أَصْلَی کلَیهِمَا، وَ الظَّاهِر أَن هاهُنَا کانَ حَدِییَانِ حُذِفَ سَنَدُ ثَانِیهِمَا وَ تَدَاخَلَ مَتْن هُمَدا وَ قَددْ رَوَاهُ « .1
السُّیوطِی عَنِ ابْنِ جَرِیرٍ وَ ابْنِ الْمُنْذِرِ وَ ابْنِ ابی حاتم فِی تَفْسِیرِ الْآیةِ الْکرِیمَةِ مِنْ تَفْسِیرِ الدُّرِّ الْمَنْی ورِ قَدالَ:
وَ أَخْرَجَ ابْن جَرِیرٍ وَ ابْن الْمُنْذِرِ وَ ابْن ابی حاتم مِنْ طَرِی عَلِی عَنِ ابن عباس فِدی قَوْلِدهِ ]تَعَدا لَى:[: )وَ آلَ
إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ( قَالَ: هُمُ الْمُؤْمِن ونَ مِنْ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ عِمْرَانَ، وَ آل یاسِینَ آل مُحَمَّددٍ صَدلَّى اللَّدهُ
حسدکانی، (». عَلَیهِ وَ سَلَّمَ. رَوَاهُ عَنْهُ الْفِیر وزَآبَدادِی فِدی کتَابِدهِ: فَضَدائِلِ الْخَمْسَد: ة ج 2، ص 33 ط بیدروت
) 4144 ق، ج 4، ص 431
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
1۶1 دو فصلنام حدیثپژوهی، سال نهم، شماره ههدهم، بهار و تابستان 139۶
و بهذا السند رواه أیضا الیعلبی فی تفسیر الآیة الکریمة مدن تفسدیره: ج 4. الورق...قدال : حددثنا أبدو « .3
محمد عبدال بن محمد القاضی قال: حدثنا أبو الحسین محمد بن عیمان بن الحسن النصیبی قال: حدثنا
أبوبکر محمد بن الحسین بن صالح السبیعی قال: أخبرنا أحمد بن محمد بن سعید، قدال: حددثنا أحمدد
بن مییم بن ]أبی [ نعیم قال: حدثنا أبوجنادة السلولی عن الأعمش: عن أبی وائل قال: قرأت فی مصدحف
عبدال بدن مسدعود: )إن ال اصدطفى آدم و نوحدا و آل إبدراهیم و آل محمدد علدى العدالمین(.)ثعلبی،
4122 ق، ج 4، ص 142 ( هکذا رواه عن تفسیر الیعلبی یحیى بن الحسن المعروف بابن البطری الأسددی
فی الفصل الخامس من کتابه خصائص الدوحی المبدین ص 31 ط 4. و رواه أیضدا عدن تفسدیر الیعلبدی
، حسدکانی، 4144 ق، ج 4 (». السید هاشدم البحراندی فدی البداب: ) 47 ( مدن کتداب غایدة المدرام ص 748
ص 431 ( بحرانی نیز این روایت را در کتاب غایة المرام از ثعلبدی نقدل کدرده اسدت.)بحرانی، 4122 ق،
) ج 7، جزء 88 ، ص 1
) طبرسی، 4732 ش، ج 2، ص 373 (». و فی قراءة أهل البیت و آل محمد) ( على العالمین « .4
منابع
4. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، زندگینامه و آثار شیخ طوس ، ی ترجمۀ علیرضا میرزامحمدد و حمیدد
طبیبیان، چ 2، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 4734 ش.
2. ابن جزری، شمس الدین أبو الخیر ابن الجزری، محمد بن محمد بن یوسف، غایة النهایة فدی طبقدات
القرا،ء چ 4، بی جا: مکتبة ابن تیمیة، 4734 ق.
7. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک والام ، م تحقی محمدد عبددالقادر عطدا و
مصطفی عبدالقادر عطا، چ 4، بیروت: دارالکتب العلمیة، 4142 ق.
1. امین، سید محسن بن عبدالکریم، اعیان الشیعه، اول، بیروت/ دارالتعارف للمطبوعات، بی تا
3. بحرانی، سید هاشم، غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام من طرید الخداص والعدا،م تحقید
سید علی عاشور، چ 4، بیروت: مؤسسة التاریخ العربی، 4122 ق.
4. بحرالعلوم، محمد مهدی بن مرتضی، رجال السید بحر العلوم معروف به الفوائد الرجالی ، ه چ 4، تهران:
مکتبة الصادق، 4747 ش.
3. بلاغى نجفى، محمدجواد، آلاءالرحمن فى تفسیر القرآ ، ن چ 4، قم: بنیاد بعیت، 4124 ق.
8. الیعلبی النیسابوری، أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم، الکشف والبیدان )تفسدیر الیعلبدی ،( تحقید
الامام أبی محمد بن عاشور، مراجعة و تدقی الأستاذ نظیر السداعدی، بیدروت: دار إحیداء التدرا العربدی،
4122 ق.
، ۳. حسکانی، عبید ال بن احمد، شواهد التنزیدل لقواعدد التفضدی ، ل تحقید محمددباقر محمدودی، چ 4
تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى ، 4144 ق.
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
تحلیل روایت تهسی ی منتقل ابنفحام درخصوص کاستی از آیۀ... 163
44 . حسینی فیروزآبادی، مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة و غیرها من الکتدب المعتبدرة عندد
اهل السنة والجماع ، ة چ 2، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 4148 ق.
44 . خطیب بغدادی، أبو بکر أحمد بن علی بن ثابت، تاریخ بغدا،د المحق : الدکتور بشار عوّاد معروف،
چ 4، بیروت: دارالغرب الاسلامی، 4122 ق.
42 . خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحددیث و تفصدیل طبقدات الدروا ، ت چ 4، قدم: مرکدز نشدر آثدار شدیعه،
4144 ق.
47 . دوانی، علی، هزاره شیخ طوس ، ی چ 2، تهران: چاپخانه سپهر، 4742 ش.
41 . ذهبی، شمس الدین أبو عبدال محمد، تاریخ الاسلام وَوَفیات المشاهیر وَالأعلا،م المحقد : الددکتور
بشار عوّاد معروف، چ 4، بی جا: دارالغرب الاسلامی، 2447 م.
43 . ذهبی، شمس الدین أبو عبدال محمد، معرفة القراء الکبدار علدى الطبقدات والأعصدا،ر چ 4، بدی جدا:
دارالکتب العلمیة، 4143 ق.
نشریه حدیث پژوهد ، ی ش 44 ، بهدار و ،» بررسی نقش روات مشترک در اخبار منتقله « ، 44 . ستار، حسین
. تابستان 47۳7
43 . شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن بن على ، الامال ، ی چ 4، قم: دارالیقافه، 4141 ق.
48 . ددددددد ، الفهرس ، ت با مقدمه محق طباطبایی، طبعة الاولی، قم: کتابخانه محق طباطبایی، 4124 ق.
4۳ . طباطبایى، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزا ، ن سید محمدباقر موسوى همدانى ، چ 3، قم: دفتدر
انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، 4731 ش.
24 . طبرسی، فضل بن حسن ، مجمدع البیدان فدى تفسدیر القدرآ ، ن چ 7، تهدران: انتشدارات ناصرخسدرو ،
4732 ش.
24 . طیب، سید عبدالحسین ، اطیب البیان فی تفسیر القرآ ، ن چ 2، تهران: انتشارا ت اسلام، 4738 ش.
22 . عبدالوهاب بن یوسف بدن إبدراهیم ، ابد ن السَّدلَّار الشدافعی، طبقدات القدراء السدبعة وذکدر منداقبهم
. وقراءاته ، م المحق : أحمد محمد عزوز، چ 4، بیروت: المکتبة العصریة، 4127 ق/ 2447
27 . عسقلانی، ابن حجر، لسان المیزا ، ن چ 2، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 47۳4 ق/ 4۳34 م.
21 . عسکرى، مرتضى ، القرآن الکدریم و روایدا ت المدرسدتی ، ن چ 4، تهدران: مجمدع العلمدی الاسدلامی
4731 ش . ،
23 . عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسی ، ر چ 4، تهران: چاپخانه علمیه، 4784 ق.
24 . فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فدرات کدوف ، ی تحقید محمددکاظم محمدودی، چ 4، تهدران:
سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، 4144 ق.
23 . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قم ، ی چ 7، قم: دارالکتاب، 4747 ش.
28 . مجلسى، محمدباقر ، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الاطهدا،ر تصدحیح جمعدى از محققدان ،
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018
1۶۴ دو فصلنام حدیثپژوهی، سال نهم، شماره ههدهم، بهار و تابستان 139۶
چ 2، بیروت: دار إحیاء الترا العربی ، 4147 ق.
2۳ . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمون ، ه چ 4، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 4731 ش.
،  74 . نورى، حسین بن محمدتقى ، مستدرک الوسائل و مستنب المسائ ، ل چ 4، قم: مؤسسة آل البیدت
4148 ق.
Downloaded from s-hadith.kashanu.ac.ir at 19:56 +0430 on Friday July 13th 2018



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading