برای تعجیل فَرَج زیاد دعا کنید، زیرا همین دعا کردن، فَرَج و گشایش شماست.
تفسير تربيتى
از جمله گرايشهاى تفسيرى اجتهادى، تفسير تربيتى است كه در آنها مفسران به جنبههاى اخلاقى و هدايتى قرآن مىپردازند. از نگاه آنان، مهمترين نكتههاى تفسيرى، مطالب اخلاقى و هدايتى است كه در يافتن نكتههاى هدايتى و اخلاقى، از روايات و تطبيق آيات استفاده مىكنند، ولى گرايش غالب آنها، پرداختن به روايات تفسيرى نيست.
آنها اجتهاد و تدبّر خود را نه به يافتن مسائل كلامى، فلسفى، عرفانى، فقهى و بلاغى بلكه به تبيين نكات تربيتى و هدايتى مبذول مىدارند.
مفسرانى كه به تفسير تربيتى اهتمام مىورزند، همانند ديگر مفسران، در كار خود هدفدارند، ولى هدف آنها، تفسير آيات تربيتى است كه در آنها جهت هدايتى قرآن بيشتر روشن مىشود. آنان اگر به روايت يا مسائل كلامى، اعتقادى، تاريخى و شأن نزول مىپردازند، هدف و انگيزه آنها، دريافتن نكات هدايتى است.
برخى تفسيرها، چهره غالب آنها تربيتى است و برخى هم در كنار اهتمام به نكات تربيتى، جهات ديگرى را در نظر داشتهاند كه به تعدادى از آنها، اعم از شيعه و اهل سنت، به ترتيب عصر و زمان حيات مفسران آنها اشاره مىشود:
1- المنار
تأليف شيخ محمد عبده و محمد رشيد رضا، از عالمان قرن چهاردهم هجرى و داراى مذهب شافعى و اشعرىمرام و دربردارنده بخشى از آيات تا سوره يوسف است. شيخ محمد عبده (م 1323 ق) از بزرگان اصلاح طلب اهل سنت و سيد محمد رشيد رضا (م 1354 ق) نيز از عالمان بزرگ تاريخ و حديث و از اصلاحطلبان معاصراند كه هردو نفر در تدوين تفسير المنار سهيم هستند. محمد رشيد رضا، شاگرد محمد عبده بود كه تفسير المنار را به املاى استاد و انشاى خود فراهم آورده است.
در تفسير المنار يا تفسير القرآن العظيم به شيوه تربيتى، اجتماعى، ادبى و بلاغى اهتمام ورزيده شده و از روايات تفسيرى در حدّ لازم بهره برده شده است. عبده معتقد بود كه مفسر مىبايد به اهداف اصلى قرآن، يعنى پيامهاى تربيتى و اجتماعى توجه كند و پرداختن به مباحث لغوى و زبانى، بهتنهايى كافى نيست. آنها به مسائل تربيتى و اخلاقى و مسائل اجتماعى، در تفسير آيات، اهتمام وافر داشته و مشكلات اجتماعى را از نگاه قرآن، بررسى كرده اند.
عبده به معانى درونى و باطنى قرآن پرداخته و معتقد بوده كه درك معانى درونى قرآن نيز مهم است، ولى رشيد رضا، به تفسير باطنى و اشارى، اعتقاد چندانى ندارد و روايات تفسيرى را با خردورزى بيشتر بررسى مىكند. «1»
-------------------------------------------------------
(1). ايازى، همان، ص 664.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 272