مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر میبرد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)
و محتمل است كه بِسْمِ اللَّهِ در هر سوره متعلق به خود آن سوره باشد؛ مثلًا بِسْمِ اللَّهِ سوره مباركه «حمد» متعلق به حمد است؛ و اين مطابق ذوق عرفانى و مسلك اهل معرفت است؛
زيرا كه اشاره به آن است كه حمد حامدان و ثناى ثناجويان نيز به قيّوميّت اسم «اللَّه» است. بنا بر اين «تسميه» در مقدمه جميع اقوال و اعمال- كه يكى از مستحبّات شرعيه است- براى تذكّر آن است كه هر قول و عملى كه از انسان صادر مىشود به قيّوميّت اسم الهى است؛ زيرا كه جميع ذرّات وجودْ تعيّن «اسم اللَّه» و به اعتبارى خود آنها «اسماء اللَّه» هستند؛
و بنا بر اين احتمال، معنى بِسْمِ اللَّهِ در نظر كثرت، در هر سوره و هر قول و فعلى مختلف است؛ و فقها گفته اند بِسْمِ اللَّهِ براى هر سوره تعيين بايد شود؛ و اگر براى يك سوره بِسْمِ اللَّهِ گفته شد، سوره ديگر را با آن نتوان ابتدا كرد؛ «1» و آن مطابق مسلك فقهى نيز خالى از وجه نيست و مطابق اين تحقيق وجيه است؛ و به نظر اضمحلال كثرات در حضرت اسم اللَّه اعظم، براى تمام بِسْمِ اللَّهِ ها يك معناست.
چنانچه اين دو نظر در مراتب وجود و منازل غيب و شهود نيز هست:
در نظر كثرت و رؤيت تعيّنات، موجودات متكثّر و مراتب وجود و تعيّنات عالمْ اسماى مختلفه رحمانيّه و رحيميّه و قهريّه و لطفيّه است؛ و در نظر اضمحلال كثرات و انمحاى انوار وجوديّه در نور ازلى فيض مقدّس، جز از فيض مقدّس و اسم جامع الهى اثر و خبرى نيست؛
و همين دو نظر در اسما و صفات الهيّه نيز هست: به نظر اول، حضرت واحديّتْ مقام كثرت اسما و صفات، و جميع كثرات از آن حضرت است؛ و به نظر ثانى، جز از حضرت اسم اللَّه الاعظم اسم و رسمى نيست؛
و اين دو نظر، حكيمانه و با قدم فكر است؛ و اگر نظر، عارفانه شد به فتح ابواب قلب و با قدم سلوك و رياضات قلبيّه، حق تعالى با تجليات فعليّه و اسميّه و ذاتيّه گاهى به نعت كثرت و گاهى به نعت وحدت در قلوب اصحاب آن تجلّى كند؛
و اشاره به اين تجلّيات در قرآن شريف شده است گاهى صراحتاً، مثل قوله تعالى:
فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً؛ «2» و گاهى اشارتاً، مثل
__________________________________________________
(1) العروة الوثقى؛ ج 1: كتاب الصلاة؛ «فصل 24 فى القراءة»، ص 459، مسأله 11؛ مستمسك العروة الوثقى؛ ج 6، ص 183.
(2) پس، چون پروردگار او بر كوه تجلّى كرد، آن را از هم فرو پاشيد و موسى مدهوش بيفتاد (اعراف/ 143).
--------------------------------------------------------------
مشاهدات ابراهيم و رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- كه در آيات شريفه سوره «انعام» «1» و «النّجم» «2» مذكور است؛
و در اخبار و ادعيه معصومين (ع) اشاره به آن بسيار است؛ خصوصاً در دعاى عظيم الشأن «سمات» كه منكران را جرأت انكار سند و متن آن نيست و مقبول عامّه و خاصّه و عارف و عامى است؛
و در آن دعاى شريف مضمونهاى عاليم قام و معارف بسيار است كه شميم آن قلب عارف را بيخود كند و نسيم آن نفخه الهيّه در جان سالك دمد؛ چنانچه فرمايد:
وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَكّاً وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً، وَ بِمَجْدِكَ الَّذى ظَهَرَ عَلى طُورِ سَيْناءَ فَكَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَ رَسولَكَ مُوسَى بْنَ عِمْرانَ- عَلَيْهِ السَّلامُ- و بِطَلْعَتِكَ فى ساعيرَ و ظُهوُرِكَ فى جَبَلِ فاران. «3»
--------------------------------------------------
(1) انعام/ 75- 79.
(2) نجم/ 5- 18.
(3) «قسم به نور وجه تو كه بدان به كوه تجلى كردى و آن راى متلاشى نمودى و موسى مدهوش بيفتاد؛ و سوگند به مجد و عظمت تو كه بر طور سينا نما يان گشت و با آن با بنده و رسولت موسى بن عمران (ع) سخن گفتى؛ و سوگند به طلوع تو در ساعير و ظهورت در كوه فاران ...»؛ مصباح المتهجد؛ ص 376 (از دعاى سمات).
-------------------------------------------------------------
تفسير سوره حمد، ص: 19 حضرت امام خميني رحمت الله عليه.
-------------------------------------------------------