اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
یو م الرجوع :
از دیگر توصیف های خاص در خصوص قیامت، تعبیر «رجوع الی الله» است مانند آیه شریفه: «وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»؛ و از روزى بپرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوى خدا بازمىگردانند سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده مىشود، و به آنها ستم نخواهد شد . در تعدادی از آیات درباره قیامت از عبارت رجوع به خدا و بازگشت به سوی پروردگار یاد شده است، یا عبارت «رجوع الی الله» که مقصود همان بازگشت به خدا هست مانند آیه ای که در سوره عنکبوت آمده است که خداوند می فرماید: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُون» ؛ هر انسانى مرگ را مىچشد، سپس شما را بسوى ما بازمىگردانند. از نگاه مفسران، نفس در اینجا غالبا به معنای انسان بوده است . هر انسانی مرگ را می چشد، «ذائِقَةُ الْمَوْتِ»؛ عبارت ذائقه، به صورت اسم فاعل آمده است و نشان از استمرار دارد و می توان فهمید که مرگ امر تدریجی است و موت یک حقیقتی است که آرام آرام در زندگی انسان پیش می آید و دفعی نیست؛ سپس می فرماید «ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُون»؛ سپس شما را به سوی ما باز می گردانند. در آیه تعبیر رجوع آمده است و رجوع به معنای رجوع الی الله است.
نکته قابل تامل اینکه در آیه شریفه گذشته، بعد از این که از رجوع انسان به خداوند یاد می کند، با عبارتی از ایمان و عمل صالح هم یاد شده است، آنچنانکه می فرماید: «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلين»؛ کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند آنها را در غرفه هایی از بهشت جای می دهیم که نهرها در زیر آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند و چه خوب است پاداش عمل کنندگان . در آیه یاد شده از ایمان و عمل صالح برای کسانی یاد می کند که اطمینان به رجوع الی الله دارند.
تعبیر به رجوع و بازگشت به خدا در آیات قران به صورت گوناگون آمده است؛ مثلا در سوره مائده خداوند می فرماید: «إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعا» ؛ بازگشت همه شما به سوی خداست. در آیه یادشده تعبیر الی الله آمده است که بیان کننده بازگشت همه به سوی خدا است و تعبیر مَرْجِعُ آمده، یعنی محل رجوع و جایی که رجوع می کنیم، همه انسانها به خدا بر می گردند.
در سوره فجر نیز از رجوع با عبارتی دیگر یاد شده است؛ آنجا که از نفس مطمئنه و روح تکامل یافته یاد می کند و او را مورد خطاب قرار می دهد و خداوند می فرماید: «ارْجِعي إِلى رَبِّك» ؛ یعنی به سوی پرودگارت بازگرد. عبارت إرجعی گرچه به صورت امری، اما حکایت از یک واقعیت دارد که همان رجوع برای هر کسی به سوی خدا هست؛ اما برخی رجوعشان به سوی خدا با نهایت قرب الهی است.
در سوره طارق نیز از رجوع الی الله، یاد شده است که خداوند می فرماید: «إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِر» ؛ خداوند قادر است که انسان را برگرداند. آیه یاد شده در مقام بیان قدرت الهی است که رجوع به سوی خدا گرچه ممکن است از نظر عده ای سخت یا محال باشد، اما خداوند بیان می دارد در قدرت الهی چنین رجوعی هست؛ بنابراین انسان نباید قدرت خود را با قدرت خداوند، مقایسه کند، خداوند خالق انسان و خالق قدرت اوست و قدرت او برتر است. در آیه دیگری نیز از زبان مومنان خداوند می گویند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» ؛ همه ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم. این معنا نشان از اعتقاد و اندیشه های مومنان است که چنین اعتقادی دارند. طبرسی میگوید: آیه شریفه بیانگر در مقام توصیف صابرین است و باور آنها را به قیامت بیان می دارد . آیه الله مکارم هم می گوید آيه بعد صابران را معرفى كرده مىفرماید:" آنها كسانى هستند كه هرگاه مصيبتى به آنها رسد مىگويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم". توجه به اين واقعيت كه همه از او هستيم اين درس را به ما مىدهد كه از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشويم؛ چرا كه همه اين مواهب بلكه خود ما تعلق به او داريم، يك روز مىبخشد و روز ديگر مصلحت مىبيند و از ما باز مىگيرد و هر دو صلاح ما است و توجه به اين واقعيت كه ما همه به سوى او باز مىگرديم به ما اعلام مىكند كه اينجا سراى جاويدان نيست. زوال نعمتها و كمبود مواهب و يا كثرت وفور آنها همه زودگذر است، و همه اينها وسيلهاى است براى پيمودن مراحل تكامل، توجه به اين دو اصل اساسى اثر عميقى در ايجاد روح استقامت و صبر دارد. بديهى است منظور از گفتن جمله «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» تنها ذكر زبانى آن نيست، بلكه توجه به حقيقت و روح آن است كه يك دنيا توحيد و ايمان در عمق آن نهفته است .
همچنین در سوره علق خداوند می فرماید: «إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى» ؛ مسلما بازگشت همگان به سوی پرودگار توست. در آیه یاد شده ، تاکید بر آن است که رجوع به سمت پرودگار یک امر قطعی است ؛ در هر حال، تعابیری که در قرآن بیان شده مانند: مرجعکم، ارجعی، علی رجعه، الیه راجعون، الی ربک رجعی و عبارت های مشابه، همه نشان از یک نوع بازگشت به سوی خدا دارد. مفهوم رجوع در آن است که فردی از مکانی آمده، مجدد به همان مکان باز می گردد، کسی که می گویند به خانه اش یا شهرش یا مسجد رجوع کرد، یعنی از مسجد آمد بیرون و مجدد باز می گردد. پس رجوع همیشه ناظر به آغاز حرکت و مبدا هست.
سوالی که در خصوص رجوع الی الله وجود دارد آن است که در قیامت رجوع به چه معنایی است؟ چگونه ما به سوی خدا بر می گردیم؟ رجوع ما چه ویژگی هایی دارد و در چه شرایطی است؟ و ما چگونه از سوی خدا آمده ایم که به سوی او بر می گردیم؟ زیرا وقتی میگویم به سوی خدا برمی گردیم، معنا و مفهومش آن است که ما از طرف خدا خلق شده ایم و آغاز حرکت ما آنجا بوده و مجدد به سوی او بر می گردیم .
به نظر می رسد که مقصود از رجوع، بسا رجوع به حکم خداست، یعنی در قیامت احکام برای اعمال انسان صادر می شود و بهشتیان و جهنمیان معلوم می شوند؛ حتی جهنمیان در اینکه چه مدت در جهنم بمانند مشخص می شود، آیا جاودانند، آیا موقت می مانند؟ احکامی برای هر انسانی با توجه به اعمالش صادر می شود، و بنابراین رجوع به خدا به معنای رجوع به حکم است، بنابراین آیه نیاز به تقدیر دارد، در تقدیر چنین است الی حکمه ترجعون، زمانی که تعبیر راجعون و یرجعون آمده است، باید چیزی در تقدیر بگیریم؛ مانند: انا الیه راجعون یعنی ما به سوی حکم خدا رجوع می کنیم. البته باید تامل کرد که آیا رجوعی که قرآن از آن یاد می کند و گاهی با عبارت ارجعی الی ربک یا عبارت ان الی ربک رجعی، رجوع به حکم خداست؟ آیا خداوند نمی توانست در همان جا کلمه حکم را در آیات بیان کند و بگوید به سوی حکم خدا باز می گردید؟ به نظر می رسد که خدا حتما می توانست. البته ممکن است عده ای بر این عقیده باشند که به قرینه آیات دیگر بگویند انسان به حکم خدا بر می گردد. اما ممکن است معنای دیگری را برای رجوع بتوان تصور کرد که نسبت به معنای پیش کامل تر و صحیح تر باشد.
در واقع با تامل شاید بتوان گفت که رجوع باید ناظر به آیات خلقت باشد، اینکه انسان از کجا خلق شده است که بدان جا باید برگردد؛ مثلا در تعدادی از آیات که صحبت خلقت انسان هست، خداوند خطاب به فرشتگان فرموده: «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدين» ؛ هنگامی که جسم آدم را سامان بخشیدم و به کمال رساندم، چشم و گوش و همه اعضا در جای خودش قرار گرفت و از روح خود در او دمیدم، «و نفخت من روحی»؛ اول جسم کمال پیدا کرد و بعد روح در او دمیده شد؛ آنجا می فرمایند: «فَقَعُوا لَهُ ساجِدين»؛ ای فرشتگان برای او سجده کنید. اینجا آغاز خلقت انسان در آن مرحله است که روح دمیده می شود و از آن حیات و وجود او شکل می گیرد، بنابراین چه بسا برگشت هم به همین معنا باشد.
البته منظور از روح خدا که در این آیه یاد شده، روحی نیست که از ذات پاک خداوند جدا شده باشد، چرا؟ زیرا خدا واجب الوجود است و از هر نظر بسیط و خالی از اجزای ترکیبی است. او اجزایی ندارد تا جزئی از او جدا شود و به سمت ما بیاید؛ بلکه منظور از این آیه که می فرماید: «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» از نگاه بسیاری از مفسران، یعنی در واقع از روح بزرگ او که این اضافه، اضافه تشریفیه است به معنای این که خداوند اشرف مخلوقات است و از اون روح بزرگ او در انسان دمیده شد و انسان هم قدسی و الهی شد و به همین جهت باید برگردد به خدا تا کمال یابد. به این ترتیب روح والای انسان از عالم بالا به سوی جهان خاکی و مادی نزول پیدا کرد و با جسم انسان یکسان شده و در کنار هم قرار گرفته اند.
سوال دیگر اینکه چرا در تعبیر آیه روح آمده و با جسم در کنار هم قرار گرفته؟ در پاسخ باید گفت به این دلیل که انسان کمال پیدا کند، تا انسان در این دنیا مراحل قرب را دنبال کند، در واقع سیر حرکت خودش را به سوی خداوند طی کند. البته نکته قابل ذکر اینکه همان طور که مفسران اشاره کرده اند، درست است که طبق معاد جسمانی ، جسم و روح هر دو در آنجا باز می گردند؛ ولی باید توجه کنیم که در آنجا روح به جسم باز نمی گردد، چرا؟ زیرا روح در جایگاه خودش محفوظ بوده و تغییر و تحولی پیدا نکرده است و این جسم است که به سوی روح باز می گردد و تعالی و تکامل می یابد .
بنابراین درست است که در قیامت آن نواقص جسمی دنیوی از بین می رود، فرسودگی و پیری و فنا و درد و بیماری و تعب و خستگی و هر چه که در دنیا برای جسم انسان هست، در جسم اخروی نخواهد بود. شاید که جسم و روح جایگاهی ویژه دارند و جسم برای انسان وسیله ای است که تنزل می کند؛ چرا که دنیوی است. هنگامی که انسان می خواهد برگردد باید از مادیات و تعلقات دست بردارد تا بتواند سیر تعالی پیدا کند. به نظر می رسد رجوعی که برای انسان مطرح شده، آن است که از نزد خدا آمده و تعلقات مادی گرفته است و بازگشت او نیز به این وسیله است که این تعلقات مادی را کنار می گذارد.