اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
«درخواست معجزه و عدم اجابت پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم»
در تاريخ آمده است كه در مواردى، درخواست معجزه از پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم مىشده است و لكن آن حضرت پاسخ مثبت نمىدادند. چون اساسا درخواست مخالفين، به منظور ايمان آوردن و شناخت آنها، نبوده است كه قرآن از آن موارد، ياد مىكند؛ بلكه، بهانهجوئىها بود. علت عدم اجابت را مىتوان در امور ذيل دانست:
الف: در مواردى، اجابت درخواست آنها، امر محالى بوده است، مانند: نزول خدا. خداوند در سوره اسراء، پس از آنكه تحدى به قرآن را متذكر مىشود و اينكه اگر جن و انس هم جمع شوند، نخواهند توانست، مانند قرآن را بياورند، درخواست آنان را مبتنى بر نزول خدا ذكر مىنمايد و از قول آنها مىگويد: «وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى ... تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلًا»، «گفتند ما هرگز به تو ايمان نمىآوريم مگر اينكه ... خدا و فرشتگان را در برابر ما بياورى».
ب: اجابت درخواست آنها امرى بوده است كه اگر انجام مىشد، كسى زنده نمىماند تا بتواند ايمان بياورد و خداوند از قول آنها مىگويد: «قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى ... نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً»، «گفتند ما هرگز ايمان به تو نمىآوريم مگر اينكه ... قطعات (سنگهاى) آسمان را آنچنانكه مىپندارى، بر سر ما فرو آورى».
ج: عدم توجه آنها به مقام وحى و درخواست نزول وحى بر آنان و مىگفتند ما به تو ايمان نمىآوريم مگر آنكه هرآنچه بر تو نازل مىشود بر ما هم نازل شود.
قرآن مىفرمايد: «وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتى مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ. اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»، «هنگامى كه آيهاى براى آنها بيايد، بگويند ما هرگز ايمان نمىآوريم مگر اينكه همانند چيزى كه به پيامبران خدا داده شده، به ما هم داده شود. خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد.
همانگونه از ظاهر آيات، آشكار است، درخواستهاى مشركين كه عجيب و غريب بود، هرگز از روح حقيقتجوئى آنها سرچشمه نمىگرفت و درخواست اعجاز آنها، به جهت لجاجت و اذيت پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم بود و بهانهجوئى بيش نبوده است.
اعجاز القرآن در نظر اهل بيت عصمت ع و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: 215