أنَا بَقِيَّةُ اللّه ِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ حديث
امام مهدى عليه السلام :من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم .
مفهوم تأویل و تفاوت آن با تفسیر
کلمه تأویل، از ریشه «أَوْل» و به معناى رجوع به أصل و مبدأ است. کلمه أَوْل از دیدگاه ابنفارس (د395ق) دارای دو اصل و ریشه معنایی است: یکی ابتدای امر؛ و دیگری انتهای امر. از اینرو، به نظر میرسد کلمه تأویل در لغت دارای دو معناست: بازگشت به ابتدا و اصل و نیز بازگشت به انتها و غایت.
تأویل در اصطلاح، دارای معانی مختلفی نزد مفسران است که مهمترین آنها بدین شرحاند:
1. تفسیر: از دیدگاه غالب متقدمان، مانند طبری، تأویل با تفسیر مترادف است. سیوطی به نقل از ابوعبیده میگوید: «تفسیر و تأویل به یک معنا و همساناند»؛
2. حمل لفظ بر معنای مرجوح: از دیدگاه برخی متکلمان و دانشمندان علم اصول، تأویل حمل کلام بر معنای مرجوح است. از اینرو، لفظ مؤوّل به لفظی گفته میشود که معنای مرجوح آن مراد باشد؛
3. معنای باطنی: معانی باطنی آیات به دو دسته تقسیم میشوند: الف) بطنهای مرتبط با ظاهر الفاظ؛ ب) بطنهایی که از ظاهر الفاظ به دست نمیآیند. بسیاری از تأویلات عارفان، صوفیه و باطنیه (اسماعیلیه)، از سنخ معانی باطنی و اشاریاند که معمولاً از ظواهر الفاظ به دست نمیآیند. برخی تأویلات معصومان نیز از این دستهاند؛ ولی تأویلات معصومان به دلیل مستند بودن آنها با وحی و عالم غیب پذیرفتنیاند برخلاف تأویلات صوفیه که مستند معتبری ندارند و از این نظر، با تأویلات معصومان قابل مقایسه نیستند.
تأویل در اصطلاح معنای باطنی، در برخی روایات نیز آمده است. چنانکه از پیامبر روایت شده است: «ما فى القرآن آیة الّا و لها ظهر و بطن»؛ هیچ آیهاى در قرآن نیست، جز آنکه داراى ظاهری و باطنی است. هنگامى که از امام باقر معناى روایت یاد شده را پرسیدند، فرمود: «ظَهرُه تنزیلُه و بَطنُه تأویلُه؛ معانى ظاهرى آن تنزیل آن است و معانى درونى آن، تأویل آن».
شایان گفتن است، اگر تأویل در این روایت به معنای عمومیت لفظ آیه (در مقابل خصوصیت نزول) و یا دلالت ثانوی کلام باشد، اصطلاح بطن، ناظر بر معانی باطنی دسته اول، یعنی بطون مرتبط با ظاهر الفاظ است که نوعی از تفسیر به شمار میآید، ولی با توجه به سیاق روایت که فرموده است: «وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم»، معلوم میشود که به این معنا نیست؛
4. حقیقت خارجی: از دیدگاه برخی مفسران و دانشمندان علوم قرآنی، تأویل به معنای حقیقت خارجی قرآن است؛ هرچند مراد آنان از حقیقت خارجی متفاوت است. از دیدگاه ابنتیمیه، خبر داراى یک صورت علمى در ذهن و نفس انسان است و این همان است که «معنا» نامیده مىشود. این معنا، خود یک حقیقت ثابت در خارج از ذهن و نفس دارد. لفظ، نخست بر معناى ذهنى دلالت مىکند، سپس به واسطه معناى ذهنى بر حقیقت خارجى دلالت دارد. صورت علمى لفظ، تفسیر است و حقیقت خارجى آن، تأویل.
از دیدگاه علامه طباطبایی تأویل به معنای حقیقت خارجی و عینی قرآن است و از سنخ الفاظ نیست. از اینرو، تأویل به آیات متشابه اختصاص ندارد، بلکه همه آیات قرآن را فرامیگیرد. از نظر علامه، نسبت تأویل با قرآن، نسبت روح به جسد و مُمثَّل با مَثَل است، همان که خدای متعال آن را «کتاب حکیم» خوانده است که همه معارف و مضمونهای قرآن بر آن مستند است و آن، از سنخِ الفاظ و معانى آنها نیست؛
5. توجیه متشابه: براساس این تعریف، توجیهی که برای هر گفتار یا کردار متشابه
(تردید برانگیز) مطرح میشود، همان تأویل است؛ تأویل در این معنا، گونهای از تفسیر است که افزون بر زدودن ابهام، ایهام (چند پهلویی) سخن را برطرف میکند.
تفاوت تفسیر و تأویل: تفاوت تأویل و تفسیر در تعریفهای یاد شده به شرح ذیل است:
در تعریف نخست، تفاوتی میان تأویل و تفسیر وجود ندارد؛ در تعریف دوم نیز تأویل به معنای تفسیر است؛ زیرا حمل کلام بر معنای مرجوح با استناد به قرینه صارف از ظهور، یکی از اصول عقلائی محاوره است.
در تعریف سوم نیز تفاوتی میان تفسیر و تأویل وجود ندارد؛ زیرا عمومیت لفظ آیه از مبانی تفسیر است که از آن به «جَری و تطبیق» نیز تعبیر شده است. تأویل، در تعریف چهارم دو نوع است؛ تأویل در نوع اول (دیدگاه ابنتیمیه)، نوعی از تفسیر است؛ چراکه بیان مصداق برای آیات قرآن، گونهای از تفسیر محسوب میشود.
اما تأویل در نوع دوم (دیدگاه علامه طباطبایی)، با معنای اصطلاحی تفسیر تفاوت دارد؛ زیرا تأویل در این معنا از سنخ الفاظ نیست. در تعریف پنجم نیز تفاوتی میان تفسیر و تأویل وجود ندارد؛ زیرا توجیه متشابه یکی از اصول و قواعد تفسیر است.
----------------------------------------------------------------
کتاب روشهای تفسیری . سید رضا مودب و محمد رضا عزتی . ص 4 تا 6 .