تمايز قرآن و قراآت
در مسأله تمايز قرآن دو قول وجود دارد:
1. عدم تمايز بين آنها
دكتر محمد سالم محيسين مىگويد: «قرآن و قراآت دو حقيقتى هستند كه معناى واحدى دارند و تمايزى بين آنها نيست.» «2» ايشان معتقد است قرآن و قراآت از يكديگر متمايز نيستند و قرآن بر هفت قرائت نازل شده است. پس قرآن، همان قراآت سبعه، و همه قراآت سبعه، همان وحى الهىاند. وى به اين روايت از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله استدلال مىكند:
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نزد آبگاه بنى غفار بود؛ جبرئيل بر حضرت نازل شد و گفت: خدا امر مىكند كه قرآن را به يك حرف بخوانى. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «از خداوند
__________________________________________________
(1) دكتر عبد الهادى فضلى، مقدمه بر تاريخ قراآت قرآن كريم، ترجمه و تحقيق: دكتر سيد محمد باقر حجتى، ص 138.
(2) دكتر محيسين، المغنى فى توجيه القراءات، ج 1، ص 47.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 199
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
طلب عفو و مغفرت مىكنم؛ زيرا امت من طاقت آن را ندارد.» جبرئيل دوباره نازل شد و گفت: خداوند امر مىكند كه قرآن را بر دو حرف بخوانى.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «از خداوند طلب عفو و مغفرت مىكنم، امت من طاقت آن را ندارد». جبرئيل براى بار سوم نازل شد و گفت: خداوند امر مىكند كه قرآن را بر سه حرف بخوانى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «از خداوند امر طلب عفو و مغفرت مىكنم، امت من طاقت آن را ندارد». جبرئيل براى مرتبه چهارم نازل شد و گفت: «خداوند امر مىكند كه قرآن را بر هفت حرف بخوانى؛ هر كدام از آن هفت حرف را كه بخوانى صحيح است.» «1»
دكتر محمد سالم محيسين پس از نقل اين روايت مىگويد: «فرقى بين قرآن و قراآت نيست و هر كدام از آنها وحى منزل بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هستند.»
گويا ايشان توجه نكردهاند كه دلالت روايت مذكور قابل قبول نيست و با ساير روايات نزول بر دو حرف و سه حرف و ... تعارض دارد. بايد پرسيد: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين روايتى را در چه دورهاى از نزول قرآن بيان فرمود؟ آيا در مورد آيه خاصى و يا سوره خاصى بود؟ آيا در سالهاى اول نزول بود، يا در پايان نزول آيات و در سالهاى آخر؟
در سرتاسر روايت مذكور، سخنى حتّى از نزول هفتگانه نيست. بلكه بحث از اجازه قرائت بر يك حرف و دو حرف تا هفت حرف است و روايت دلالتى بر نزول قراآت سبعه ندارد. زيرا اگر از نزد خداوند، هفت قرائت نازل شده بود و همه آنها قرآن بود، چرا قرّا قرائت برگزيده خود را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نسبت نداده، بلكه به اقامه حجّت بسنده مىكردند؟
2. تمايز بين قرآن و قراآت
قول ديگر آن است كه قرآن، غير از قراآت است. مقصود از تمايز بين قرآن و
__________________________________________________
(1) صحيح مسلم، ج 2، ص 103.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 200
-----------------------------------------------------------------------------
قراآت- كه قول مشهور نيز مىباشد- آن است كه قرآن همان وحى منزل و اصل كلام است، كه از طرف خداوند متعال بر حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله به يك گونه نازل شده است. ولى قراآت رايج، در كيفيت تعبير كلمات، مختلفند، و گاهى يك كلمه به چند شكل قرائت شده است. بنابراين قرآن متواتر و قطعى است، ولى قراآت يعنى موارد اختلاف در كيفيت تعبير، كه در همه آيات نيز جريان ندارد، متواتر و قطعى نيست.
زركشى مىگويد:
قرآن و قراآت دو حقيقت متغايرند. قرآن همان وحى است كه بر حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله با هدف تبيين قوانين الهى و اعجاز نازل شده است. ولى قراآت، عبارت است از: اختلاف وحى از جهت نوشتن حروف و كيفيت اداى آنها از نظر مخفّف و مشدّد بودن و غير آنهاست. «1»
دكتر صبحى صالح نيز نوشته است: «قرآن و قراآت دو حقيقت متمايز از هم هستند.» «2»
مرحوم بلاغى نيز در مقدمه تفسير خود مىگويد:
به خاطر تواتر قرآن بين جمهور مسلمانان در سرتاسر قرون، ماده و صورت و قرائت متداول آن بر شكل و ساختار واحد بوده است و آن چه از برخى قرّاى سبع نقل شده، ماده و صورت آن را تحت تأثير قرار نداده است. قراآت سبعه و عشره، در صورت برخى كلمات، اختلاف دارند، نه در زيادى و يا نقصان در كلمه. با اين حال، آنها روايات آحاد هستند كه موجب اطمينان و وثوق نمىگردند؛ گر چه آنها به خاطر تعارض با يكديگر، موهون هم هستند. «3»
آية اللّه خوئى مىگويد: «بين تواتر قرآن و بين عدم تواتر قراآت هيچ
__________________________________________________
(1) البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 318.
(2) مباحث فى علوم القرآن، ص 108.
(3) آلاء الرحمن، الفصل الثالث فى قرائته، مقدمه، ص 29.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 201
-----------------------------------------------------------------------------
ملازمهاى نيست.» «1»
و همو مىگويد: «تواتر قرآن، مستلزم تواتر قراآت نيست. زيرا اختلاف در كيفيت كلمه با اتفاق بر اصل آن منافات ندارد.» «2»
دكتر سيد محمد باقر حجتى هم در كتاب تاريخ قراآت، نظريه آية اللّه خوئى را در مسأله تفاوت بين قرآن و قراآت پذيرفته و مىگويد:
نه تنها ميان قرآن و قراآت تفاوت است، بلكه بين قراآت هم از لحاظ شرايط قرائت صحيح، تفاوت وجود دارد و اگر قرائتى واجد صحت سند و منطبق با دستور زبان عربى و مطابق با رسم الخط مصحف عثمانى باشد، مىتواند به عنوان قرآن تلقى گردد و ميان چنين قرائتى و خود قرآن تفاوتى وجود نخواهد داشت و اگر قرائتى فاقد حتى يك شرط از شروط گذشته باشد، بين آن و قرآن مىبايد تفاوت گذاشت و بر آن مىتوان فقط عنوان قرائت را اطلاق نمود. «3»
زرقانى هم به تمايز بين قرآن و قراآت قائل شده و معتقد است تواتر قرآن مستلزم تواتر قراآت نيست و مىگويد:
برخى در تعريف قراآت سبع دچار مبالغه شده و گفتهاند كه، هر كسى فكر كند كه قراآت سبع متواتر نيست، كافر است. زيرا قول به عدم تواتر آنها منتهى به عدم تواتر كل قرآن مىشود. ليكن، چنين استدلالى تمام نيست.
زيرا قول به عدم تواتر قراآت سبع، به معناى عدم تواتر قرآن نيست. چون بين قرآن و قراآت سبع تفاوت هست؛ به شكلى كه صحيح است قرآن در غير قراآت سبع يا در مقدار متفق عليه قرّا، متواتر باشد. «4»
__________________________________________________
(1) البيان فى تفسير القرآن، ص 124.
(2) همان، ص 158.
(3) دكتر عبد الهادى فضلى، تاريخ قراءات قرآن، ص 86- 87، نگارش دكتر حجتى.
(4) زرقانى، مناهل العرفان، ج 1، ص 435.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 202
--------------------------------------------------------------------------------------
در آيات مورد اختلاف بين قرّا كه نسبت به كل قرآن، درصد كمى را تشكيل مىدهد، اصل كلمات و ماده اصلى آنها، همانند موارد مورد اتفاق بين قرّا كه در صد غالب قرآن را تشكيل مىدهد، متواتر است، ولى شكل كلمه از جهت اعراب و مخفف و مشدّد بودن، متواتر نيست؛ گر چه در مورد آنها نيز، بين عامه و جمهور مسلمين، قرائت مورد اتفاق وجود دارد كه همان قرائت صحيح مىباشد.
بدون ترديد نص وحى الهى را هيچ كسى انكار ننموده كه نزد مسلمانان متواتر است؛ بر خلاف قراآت كه حتى در قراآت سبعه هم مورد انكار برخى واقع شده است.
لذا قرآن با قراآت آن متمايز است و قرآن واحد، ولى قراآت متعدد و غير متواترند.
گروهى از دانشمندان اهل سنت كه نتوانستند تمايز بين قرآن و قراآت را بپذيرند.
قائل به تواتر قراآت شده و قراآت را هم وحى منزل دانستهاند. اينان روايت احرف سبعه را نيز دليلى بر آن به شمار آوردهاند و براى اين كه مبادا، اثبات عدم تواتر قراآت، موجب عدم تواتر قرآن گردد، بر تواتر آنها و عدم تمايزشان با قرآن، اصرار نمودهاند در حالى كه قول به عدم تواتر قراآت و تمايز بين قرآن و قراآت، هيچ خدشهاى در تواتر اصل قرآن ايجاد نمىنمايد.
آية اللّه مير محمدى هم بين مواد قرآن و حالات و كيفيت اداى آن، فرق گذاشته مىگويد:
قرآن- همان كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قرائت مىفرموده است و اصحاب از آن حضرت دريافت مىكردهاند- اسمى براى الفاظ قرآن به مواد و صور آن است. لذا به برخى از كلمات كه فاقد صورت يا ماده هستند، قرآن نمىگويند ... آرى، در تحت عنوان قرآن نمىگنجد، آن چه حالات قرآن است، مانند سكون و وصل و نظاير آنها ... زيرا قرآن بر هر آن چه كه حتى فاقد آن حالات باشد، صدق مىكند. «1»
__________________________________________________
(1) ابو الفضل مير محمدى، بحوث فى تاريخ القرآن و علومه، ص 178.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 203
---------------------------------------------------------------------------------------
از مجموع آن چه در بحث تمايز بين قرآن و قراآت گذشت روشن مىگردد كه:
الف) قرآن اصل كلمات است.
ب) قرآن متواتر است و نيازى به دارا بودن شرايط صحت، مانند صحت سند و مطابقت با رسم الخط و عربيت ندارد.
ج) واحد است، نه متعدد.
د) نص آن مورد انكار كسى واقع نشده است.
ولى قراآت:
الف) تركيب كلمات و تعابير قرّا از كلمات است؛ مانند تشديد، تخفيف، وصل، سكون و ...
ب) غير متواتر است. از اين رو نيازمند به شرايط صحت، مانند صحت سند و ... است.
ج) متعدد است؛ مانند سبعه و عشره و .... و به صحيح و غير صحيح (شاذ) تقسيم شده است.
د) برخى از قراآت مورد انكار واقع شدهاند.
پس بين قرآن و قراآت (سبعه و عشره ...) تمايز است. ليكن تفكيك قرآن از هر قرائتى نيز ممكن نيست و مطمئنا قرآن در هنگام نزول داراى قرائتى بوده كه آن همان قرائت صحيحه است و تمام قرّا براى رسيدن به آن مىكوشيدند.
--------------------------------------------------------------------------------
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 205