أنَا بَقِيَّةُ اللّه ِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ حديث
امام مهدى عليه السلام :من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم .
قرطبى و ابن عبد البر ( نزول قرآن و هفت حرف )
قرطبى در تفسير خود، الجامع لاحكام القرآن معتقد شده است كه منظور از سبعة احرف، معانى متقارب با الفاظ مختلف است. وى اين قول را نظريه اكثر اهل علم مىداند و مىگويد: «مراد از هفت حرف، هفت وجه از معانى متقارب با الفاظ مختلف است، مانند أقبل و تعال و هلّم.»
قرطبى اين قول را به ابن عبد البر هم نسبت مىدهد و معتقد است كه الفاظ مختلف را پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اجازه داده است تا با قراآت متفاوت خوانده شود. ولى در زمان عثمان، قرائت بر يك حرف شد و شش حرف ديگر زايل شدند و اكنون تنها قرآن بر يك حرف است. برداشت و نظريه قرطبى هم قابل قبول نيست. زيرا:
1. معانى متقارب در بخش بسيار نادرى از آيات قرآن ممكن است مصداق داشته باشد.
______________________________
(1) البيان فى تفسير القرآن، ص 188.
(2) الجامع لأحكام القرآن، ج 1، ص 32.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 139
2. وجه مذكور با بسيارى از روايات كه سبعة احرف را به قراآت، لفظ و شكلهاى متفاوت مربوط مىكنند، مخالف است.
3. اگر مقصود از سبعة احرف، تبديل كلمات هم معنا به يكديگر باشد، به سستى در اعجاز قرآن و وهن در معانى آن مىانجامد. زيرا الفاظ قرآن، وحى الهى است و امكان ندارد كه كسى بتواند آنها را جا به جا نمايد. اين بدان خاطر است كه كلمات قرآن توقيفى است، نه اجتهادى. اما اگر توقيفى نبود و هر كس مجاز بود كلمات هم معنا را جايگزين كلمات قرآن نمايد، قرآن اساس ثابتى نداشت.
ابن خطيب معتقد است هر كس مجاز است، قرآن را به هر قرائتى بخواند و محدود به قراآت معروف نيست.
4. ترسيم سبعه، در اين شكل ميسور نخواهد بود. زيرا در جست و جوى كلمات هم معنا، ممكن است در هر لفظى به يك مورد يا حداكثر دو يا سه مورد دست يافت.
5. هيچ دليلى از روايات بر تأييد اين وجه نيست.
قرطبى و ابن عبد البر و ... چون اقوال ديگر (بيش از 30 قول) را نپسنديده و دليلى مطمئن بر آنها نيافتهاند، به وجه ياد شده گراييدهاند. ليكن اين نظريه هم نياز به دليل دارد و چون چنان دليل اطمينان آورى در دست نيست، جمع زيادى از علماى اهل سنت، آن را نپسنديدهاند.