اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
همه تفاسیر اجتهادی هستند/ بهره مفسران از عقل به دو شیوه مصباحی و برهانی
گروه اندیشه ــ عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران ضمن تحلیل روشهای تفسیری اظهار کرد: از یک نگاه، همه تفاسیر اجتهادی هستند؛ یعنی مفسری روایی با اجتهاد از عقل به عنوان مصباح استفاده میکند و مفسری که با استدلال منطقی سراغ آیهای میرود نیز با اجتهاد از عقل به عنوان برهان استفاده میکند. لذا همه تفاسیر، اجتهادی و عقلی هستند.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست رونمایی، نقد و بررسی کتاب «روشهای تفسیری» که از سوی حجتالاسلام سیدرضا مودب و محمدرضا عزتی تألیف شده است، امروز، ۱۲ آبانماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
حبیبالله حلیمی، رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مازندران در این نشست بیان کرد: مباحث این کتاب برای دانشجویان مقاطع کارشناسی، ارشد و دکتری مفید است و به غیر از فشردگی واژهها باید گفت که بسط و توضیح مطالب در هر بند و درس بسیار مناسب است و عناوین موجود در متن نیز مرتبط و هماهنگ هستند. مطالب در موضوع مورد نظر جامع و جذاب و با اهمیت است و مطالعه آن نیز تفکر پژوهشی و نقادانه را ترغیب میکند. همچنین منابع کتاب کافی، معتبر و دسته اول هستند و تقدیم و تأخیر دروس نیز درست رعایت شده است، اما بررسی کتاب در سه محور ساختاری، محتوایی و نگارشی لازم است.
عنوان بیانگر کل محتوای کتاب نیست
وی با اشاره به ساختار کتاب تصریح کرد: طرح جلد را برای جوانان دوره کارشناسی نپسندیدم، همچنین اگر آقای عزتی مولف هستند، باید نامشان روی جلد بیاید که نیامده است. عنوان کتاب نیز خوب است، اما بیانگر همه محتوای کتاب نیست. محتوای کتاب روشها و گرایشهای تفسیری است و نه روشها. مقدمه و فهرست مطالب و منابع خوب است، اما به پیشینه اشاره نشده است و شایسته بود به چند کتاب اشاره میشد.
حلیمی بیان کرد: ترتیب دروس و نام آنها خوب است، اما در مورد فصلبندی میشود به پنج بخش تقسیمبندی شود؛ فصل اول: کلیات که دو درس باشد؛ فصل دوم: روش قرآن به قرآن که به سه درس تقسیم شود؛ فصل سوم: روش تفسیر روایی مشتمل بر سه درس باشد؛ فصل چهارم: روش تفسیر عقلی دارای سه درس باشد و گرایشهای تفسیری نیز پنج درس دارد.
مفسری که روایات را در تفسیر روایی خویش ذیل آیهای انتخاب میکند، با اجتهاد، از عقل به عنوان مصباح استفاده میکند و مفسری که با استدلال منطقی سراغ آیهای میرود با اجتهاد از عقل به عنوان برهان استفاده میکند. بنابراین همه تفاسیر، اجتهادی و عقلی هستند
وی در ادامه با اشاره به وضعیت محتوای کتاب افزود: کتاب کوتاه و شیوا است، اما تدریس کل آن برای یک ترم زیاد است و میتوان فصول یک تا سه را در یک ترم و فصول چهار و پنج را در ترم بعد تدریس کرد. در هر صورت نگارش این کتاب لازم بود و بسیار هم محققانه و مستند نگارش شده است. البته که واژگان در برخی از موارد در حد ارشد و دکتری است، مانند حمل لفظ به معنای مرجوح و یا تحریف به نقیصه که میتوان اینها را با ادبیات سبکتر بیان کرد، چه اینکه برای دانشجویان کارشناسی امروز کمی سنگین است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: از جمله دیگر نقدها این است که نظر مختار در مورد تفسیر اجتهادی و عقلی روشن نیست. نظر بنده در این زمینه این است که از یک نگاه همه تفاسیر اجتهادی هستند، آن مفسری که روایات را در تفسیر روایی خویش ذیل آیهای انتخاب میکند، با اجتهاد، از عقل به عنوان مصباح استفاده میکند و مفسری که با استدلال منطقی سراغ آیهای میرود با اجتهاد از عقل به عنوان برهان استفاده میکند. همه تفاسیر، اجتهادی و عقلی هستند، حال یا از عقل مصباحی و یا از عقل برهانی بهره میبرند.
همه تفاسیر اجتهادی هستند/ بهره مفسران از عقل به دو شیوه مصباحی و برهانی
جای خالی صحابی مفسر در کتاب
وی در ادامه بیان کرد: در صفحه ۱۵ و در بحث پیشینه، بعد از پیامبر(ص) به امام علی(ع) اشاره شده است و از آنجا که کتاب منبع کشوری بین تمام دانشجویان شیعه و سنی است، پیشنهاد میشود که برخی از صحابی مفسر مانند ابن عباس و ... نامشان ذکر شود، اما در مورد امام علی(ع) و دیگر ائمه(ع) توضیحات لازم بیاید، اما اینکه بلافاصله بعد از نام پیامبر(ص) به نام امام علی(ع) اشاره کنیم را نمیپسندم. همچنین در مورد امام علی(ع) وصف «صدر المفسرین» داده شده است که آدرس ندارد.
نام تفاسیر مزجی را به جای تفاسیر جامع بیشتر میپسندم، چون مفسرین آنجا که منبع قرآن به کار میآید، از قرآن استفاده میکنند و در جای خود از روایت و عقل نیز بهره میبرند اما استفاده از روشهای مختلف تفسیری، تفسیر جامع نیست، بلکه تفسیر مزجی است
حلیمی تصریح کرد: در صفحه ۲۰ کتاب از واژه اسرائیلیات استفاده شده است، اما جا دارد که در پاورقی در مورد آن توضیح داده شود. همچنین در جدول صفحه ۲۰ ذیل برخی از گرایشهای تفسیری خط تیره گذاشته شده که مراد از این خط تیرهها روشن نیست و نیاز به تبیین دارد. علاوه بر این پیشنهاد میشود که ذیل طبقهبندی تفاسیر، آنجا که تفسیر ترتیبی و موضوعی میآید، تفسیر نزولی هم قید شود. بنده نام تفاسیر مزجی را به جای تفاسیر جامع بیشتر میپسندم، چون مفسرین آنجا که منبع قرآن به کار میآید، از قرآن استفاده میکنند و در جای خود از روایت و عقل نیز بهره میبرند اما استفاده از روشهای مختلف تفسیری، تفسیر جامع نیست، بلکه تفسیر مزجی است.
وی در ادامه افزود: اصطلاح زبان قرآن، در برخی از صفحات آمده است، اما خوب است که در پاورقی، این زبان توضیح داده شود، چون برخی از اساتید روی این مباحث مسلط نیستند و برخی اوقات به دانشجو، اشتباه توضیح میدهند. لذا باید روشن شود که مراد از زبان قرآن، زبان قرآن لغت و یا فرهنگ زمان نزول است. همچنین ذیل بحث تفسیر آیات منسوخ به ناسخ نیز اعتقاد به امکان یا عدم امکان آن باید تشریح شود. چه اینکه برخی معتقدند که فقط یک آیه نسخ شده و برخی نظر دیگری دارند. همچنین لازم است که ترجمه تمام آیات و روایات آورده شود.