• العربية
  • English
  • فارسی
 
حضرت مهدی(عج) :

اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمال‌الدین، ج ٢، ص ٤٨٥)

   
 
 
 

ابهام و تحيّر در معناى سبعة احرف نزد دانشمندان اهل سنت‏


ابهام و تحيّر در معناى سبعة احرف نزد دانشمندان اهل سنت‏
هر قدر، آراى علماى اهل سنت در مورد معناى سبعة احرف، بيشتر مطالعه و بررسى مى‏شود، تحيّر و ابهام آنان روشن‏تر مى‏گردد؛ زيرا هيچ كدام نتوانسته‏اند خود و ياران خود را قانع نمايند كه مقصود از سبعة احرف چيست. بلكه همواره براى آنها، معناى روايت سبعة احرف، مبهم و تاريك بوده است. آنان فقط به ديگران توصيه مى‏كنند كه با وجود روشن نبودن معناى روايت بايد آن را پذيرفت؛ چون حديث نبوى است.
ابهام در نظريه سبعة احرف، آن چنان گسترده است كه ابن جزرى، دانشمند معروف و بزرگ اهل سنت، به گفته خود سى سال در آن تأمل و انديشه كرده است. ابن جزرى، النشر في قراءات العشر، ج 1، ص 26.
حتى ابن جزرى هم پس از سى سال تأمل و مطالعه علمى در معناى روايت سبعة احرف، فتح علمى خويش را با ترديد بيان مى‏كند و مى‏گويد: «يمكن أن يكون صوابا؛ احتمالا معناى روايت چنين است». آيا حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و خداوند متعال، مردم و علما را در ابهام گذاشته‏اند؟! يا آن كه نسبت روايت سبعة احرف به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بى‏اساس است؟ گويا پس از ارتحال حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله، در زمانى كه قراآت قرآن افزايش يافت، خليفه اول براى حل مشكل قراآت و توجيه آنها نيز، معتقد به تساهل در نص قرآن بود و براى توجيه قراآت، حديث سبعة احرف را بر پيامبر بست. زيرا مهم‏ترين روايت سبعة احرف، از زبان عمر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نسبت داده شده است.
بنابر اين منشأ نسبت سبعة احرف به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و اين همه ابهام و اجمال، عمر است. زيرا خود معتقد به تسامح در آيات بود و لذا از جمع‏آورى قرآن در مصحف واحد و هم‏سان و نشر آن براى مردم، پرهيز داشت. او جمع‏آورى قرآن را امرى حكومتى و در انحصار خود مى‏دانست. در تاريخ المدينه آمده است: هارون بن عمر دمشقى ما را حديث كرد كه ... انصار نزد عمر رفتند و گفتند: مى‏خواهيم قرآن را در يك مصحف جمع‏آورى نماييم. او گفت: شما مردمى هستيد كه زبان شما، داراى لهجه است و من وجود لهجه را در قرآن سزاوار نمى‏دانم و از اقدام آنها جلوگيرى نمود. عمر بن شبّه، تاريخ المدينه، ج 2، ص 705.
هم چنين گفته‏اند: زيد بن ثابت با عمر در مورد جمع‏آورى قرآن مشورت نمود. عمر ممانعت كرد و گفت: شما قومى هستيد كه لحن و لهجه داريد. و زيد بن ثابت با عثمان مشورت كرد و او اجازه داد. مصنف ابن ابى شيبه، ج 7، ص 151.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 148



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading