اِنتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله.
همواره در انتظار باشید و یأس و ناامیدی از رحمت خدا به خود راه مدهید. (بحار، ج ١٥، ص ١٢٣)
ابهام و تحيّر در معناى سبعة احرف نزد دانشمندان اهل سنت
هر قدر، آراى علماى اهل سنت در مورد معناى سبعة احرف، بيشتر مطالعه و بررسى مىشود، تحيّر و ابهام آنان روشنتر مىگردد؛ زيرا هيچ كدام نتوانستهاند خود و ياران خود را قانع نمايند كه مقصود از سبعة احرف چيست. بلكه همواره براى آنها، معناى روايت سبعة احرف، مبهم و تاريك بوده است. آنان فقط به ديگران توصيه مىكنند كه با وجود روشن نبودن معناى روايت بايد آن را پذيرفت؛ چون حديث نبوى است.
ابهام در نظريه سبعة احرف، آن چنان گسترده است كه ابن جزرى، دانشمند معروف و بزرگ اهل سنت، به گفته خود سى سال در آن تأمل و انديشه كرده است. ابن جزرى، النشر في قراءات العشر، ج 1، ص 26.
حتى ابن جزرى هم پس از سى سال تأمل و مطالعه علمى در معناى روايت سبعة احرف، فتح علمى خويش را با ترديد بيان مىكند و مىگويد: «يمكن أن يكون صوابا؛ احتمالا معناى روايت چنين است». آيا حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و خداوند متعال، مردم و علما را در ابهام گذاشتهاند؟! يا آن كه نسبت روايت سبعة احرف به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بىاساس است؟ گويا پس از ارتحال حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله، در زمانى كه قراآت قرآن افزايش يافت، خليفه اول براى حل مشكل قراآت و توجيه آنها نيز، معتقد به تساهل در نص قرآن بود و براى توجيه قراآت، حديث سبعة احرف را بر پيامبر بست. زيرا مهمترين روايت سبعة احرف، از زبان عمر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نسبت داده شده است.
بنابر اين منشأ نسبت سبعة احرف به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و اين همه ابهام و اجمال، عمر است. زيرا خود معتقد به تسامح در آيات بود و لذا از جمعآورى قرآن در مصحف واحد و همسان و نشر آن براى مردم، پرهيز داشت. او جمعآورى قرآن را امرى حكومتى و در انحصار خود مىدانست. در تاريخ المدينه آمده است: هارون بن عمر دمشقى ما را حديث كرد كه ... انصار نزد عمر رفتند و گفتند: مىخواهيم قرآن را در يك مصحف جمعآورى نماييم. او گفت: شما مردمى هستيد كه زبان شما، داراى لهجه است و من وجود لهجه را در قرآن سزاوار نمىدانم و از اقدام آنها جلوگيرى نمود. عمر بن شبّه، تاريخ المدينه، ج 2، ص 705.
هم چنين گفتهاند: زيد بن ثابت با عمر در مورد جمعآورى قرآن مشورت نمود. عمر ممانعت كرد و گفت: شما قومى هستيد كه لحن و لهجه داريد. و زيد بن ثابت با عثمان مشورت كرد و او اجازه داد. مصنف ابن ابى شيبه، ج 7، ص 151.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 148