• العربية
  • English
  • فارسی
 
ـحضرت مهدی(ع) :

اَنَا خاتِمُ الأوصیاءِ وَ بی ‌یدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلی و شیعَتی.
من ختم‌کنندة راه اوصیا هستم و به وسیلة من خدا بلاها را از اهل بیت من و شیعیانم دفع می‌نماید. (غیبت شیخ طوسی، ص ٢٤٦)

   
 
 
 

اعجاز قرآن از نظر عالمان اهل سنت : سیوطی


]«سيوطى»[/hB] جلال الدين سيوطى (ت/ 911) از مفسران و صاحب‏نظرانى است كه در مورد اعجاز قرآن كتاب «معترك الاقران فى اعجاز القرآن» را نگاشته و براى اعجاز قرآن سى و پنج قول را بيان نموده است‏{P1P}

و در تفصيل هركدام به مواردى از آيات استشهاد نموده است كه به اختصار به غالب آنها اشاره مى‏شود:

1 - ايشان نخستين وجه اعجاز را مربوط به علومى مى‏داند كه از قرآن استنباط مى‏شود. زيرا قرآن داراى علوم و معارف فراوانى است كه در هيچ‏يك از ديگر كتابها، وجود ندارد. به ويژه كه اين علوم در عباراتى كوتاه و موجز بيان شده است.

ايشان اين مطلب را از قرآن الهام گرفته است كه خداوند متعال مى‏فرمايد: {/ما فرّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شيْ‏ءٍ /}{P2P}«ما هيچ‏چيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم». و همين‏طور كلام خداوند متعال كه مى‏فرمايد:

{/نزّلْنا عليْك الْكِتاب تِبْياناً لِكُلِّ شيْ‏ءٍ /}{P3P}«ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است». ابن مسعود هم نقل مى‏كند كه هركس بخواهد بر علوم روزگار مطلع شود، مى‏بايد به قرآن مراجعه نمايد، زيرا قرآن، دربرگيرنده همه علوم است. سيوطى مى‏گويد قرآن، ريشه تمامى علوم حتى، طب، جدل، هيئت، هندسه و... مى‏باشد.

2 - صيانت قرآن از تحريف به زيادى و همچنين كاستى در آيات آن؛ زيرا قرآن با گذشت زمان، دچار تغيير و تحريف نشده است، نه چيزى بر آن افزوده شده و نه چيزى از اصل آن كاسته شده. برخلاف ديگر كتب كه دستخوش تغييراتى در جهت زيادى يا نقصان شده‏اند. ايشان اين مطلب را از آيه شريفه «حفظ» الهام گرفته است كه خداوند متعال مى‏فرمايد:

{/إِنّا نحْنُ نزّلْنا الذِّكْر و إِنّا لهُ لحافِظُون /}{P4P}«ما

------------------------------------------------------------------------------
{P(1) - معترك الاقران فى اعجاز القرآن، جلال الدين سيوطى، ج 1، ص 12-387.P}
{P(2) - انعام/ 38.P}
{P(3) - نحل/ 89.P}
{P(4) - حجر/ 9.P}
--------------------------------------------------------------------------------------

قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع نگهدار آنيم». ازاين‏رو هيچ‏كسى بر خود جرأت نمى‏دهد، كه نسبت به تغيير آن، اقدامى نمايد.

3 - زيبائى تاليف قرآن؛ زيرا قرآن از كلماتى زيبا و عباراتى جاذب و سازگار با يكديگر برخوردار است كه موجب فصاحت آن شده است، آن هم براى گروهى از عرب كه خود در علم فصاحت و بلاغت، پيشتاز بوده. در آن صورت، قرآن براى فصحاء با ساختار كلماتش، فاصله آنها و ختم آيات و... بسيار شگفت بود.

جلال الدين سيوطى، اضافه مى‏كند كه، كسى بر خود نمى‏ديد تا بتواند عباراتى به مانند قرآن را بياورد. زيرا هر عالم بليغى وقتى خطبه يا قصيده‏اى را مى‏آفريند، وقتى با ديد نقد و بررسى به آن مى‏نگريست، او را كامل مى‏نمود و هر چه زمان مى‏گذشت، دچار تحول و تغيير مى‏شد، تا كامل‏تر شود و اين نگاه نقدى، همواره ادامه داشت و به مرحله‏اى ختم نمى‏شد.

درحالى‏كه قرآن اگر كلمه‏اى از آن كاسته مى‏شد، جايگزين بهترى براى آن ممكن نبود؛ زيرا هر كلمه و هر عبارتى در جاى خود از استوارى و فصاحت خاص خود، برخوردار بوده است.

4 - مناسبت آيات و سوره‏هاى قرآن. ارتباط بين آيات قرآن و سوره‏هاى آن، به شكلى است كه همه آنها مانند كلمهء واحدى هستند. معانى نيز مرتبط به هم و در يك‏جهت مى‏باشند. علم مناسبت آيات، خود از علومى است كه برخى از مفسرين بر آن عنايت داشته، مانند :

فخر رازى كه بيان مى‏دارد، بيشترين لطايف قرآن، مربوط به روابط آيات و سوره‏ها است كه خود داراى اسبابى است، مانند: مضاده‏{1}، تنظير{2}، استطراد{3} و....

-----------------------------------------------------------------------------------
{P(1) - مقصود از مضاده، علاقه و رابطه ضد بين دو شى‏ء است مانند، صفت ايمان و كفر، در آيات ابتداى سوره بقره كه نخست در مورد ايمان است كه مى‏فرمايد: {/ذلِك الْكِتابُ لا ريْب فِيهِ هُدىً لِلْمُتّقِين `الّذِين يُؤْمِنُون بِالْغيْبِ و يُقِيمُون الصّلاة و مِمّا رزقْناهُمْ يُنْفِقُون `و الّذِين يُؤْمِنُون بِما أُنْزِل.../} كه پس از آن، بحث كفر است كه مى‏فرمايد: {/إِنّ الّذِين كفرُوا سواءٌ عليْهِمْ.../}.P}

{P(2) - مقصود از تنظير اين است كه دو موضوع كه نظير و همانند هم هست، يكى به يكديگر ملحق مى‏شود، مانند آيه شريفه: {/كما أخْرجك ربُّك مِنْ بيْتِك بِالْحقِّ /}(انفال 5) «همان گونه كه خدا تو را به بحق از خانه به سوى ميدان بدر بيرون فرستاد» كه آيه شريفه بدنبال نظير خود يعنى آيه 4 كه مى‏فرمايد: {/أُولئِك هُمُ الْمُؤْمِنُون /}-

{/حقًّا /}«آرى مؤمنان حقيقى آنها هستند. كه در مورد كراهت و ناخشنودى مسلمانان در تقسيم غنائم بدر است كه گرچه ناخشنود بودند، اما بعد راضى مى‏شوند. همان‏طور كه تو در هنگام خروج از مكه و ديگر مسلمانان كراهت و ناخشنودى داشتيد و لكن بعدها راضى شديد.P}

{P(3) - مقصود از استطراد آن است كه پس از ذكر مطلبى كه در حوزه خاصى است، آن را در حوزه عام‏ترى بيان كند، مانند: {/يا بنِي آدم قدْ أنْزلْنا عليْكُمْ لِباساً يُوارِي سوْآتِكُمْ و رِيشاً و لِباسُ التّقْوى‏ ذلِك خيْرٌ /}(اعراف/ 26) «اى فرزندان آدم، لباسى براى شما فرستاديم كه اندام شما را مى‏پوشاند و مايه زينت شما است اما لباس پرهيزگارى بهتر است». كه از بحث لباس ظاهرى به لباس درونى و تقوى توجه شده است.P}
ـ
------------------------------------------------------------------------------

5 - آغاز سوره‏ها و پايان سوره‏ها كه از بلاغت خاصى برخوردار است. مانند، آغاز برخى از سوره‏ها كه با تسبيح خدا، حروف تهجى، نداء، جمل خبريه، قسم، شرط، امر و استفهام، دعا و... مى‏باشد و هريك داراى لطايف ويژه‏اى است.



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading