اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)
]«سيوطى»[/hB] جلال الدين سيوطى (ت/ 911) از مفسران و صاحبنظرانى است كه در مورد اعجاز قرآن كتاب «معترك الاقران فى اعجاز القرآن» را نگاشته و براى اعجاز قرآن سى و پنج قول را بيان نموده است{P1P}
و در تفصيل هركدام به مواردى از آيات استشهاد نموده است كه به اختصار به غالب آنها اشاره مىشود:
1 - ايشان نخستين وجه اعجاز را مربوط به علومى مىداند كه از قرآن استنباط مىشود. زيرا قرآن داراى علوم و معارف فراوانى است كه در هيچيك از ديگر كتابها، وجود ندارد. به ويژه كه اين علوم در عباراتى كوتاه و موجز بيان شده است.
ايشان اين مطلب را از قرآن الهام گرفته است كه خداوند متعال مىفرمايد: {/ما فرّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شيْءٍ /}{P2P}«ما هيچچيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم». و همينطور كلام خداوند متعال كه مىفرمايد:
{/نزّلْنا عليْك الْكِتاب تِبْياناً لِكُلِّ شيْءٍ /}{P3P}«ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است». ابن مسعود هم نقل مىكند كه هركس بخواهد بر علوم روزگار مطلع شود، مىبايد به قرآن مراجعه نمايد، زيرا قرآن، دربرگيرنده همه علوم است. سيوطى مىگويد قرآن، ريشه تمامى علوم حتى، طب، جدل، هيئت، هندسه و... مىباشد.
2 - صيانت قرآن از تحريف به زيادى و همچنين كاستى در آيات آن؛ زيرا قرآن با گذشت زمان، دچار تغيير و تحريف نشده است، نه چيزى بر آن افزوده شده و نه چيزى از اصل آن كاسته شده. برخلاف ديگر كتب كه دستخوش تغييراتى در جهت زيادى يا نقصان شدهاند. ايشان اين مطلب را از آيه شريفه «حفظ» الهام گرفته است كه خداوند متعال مىفرمايد:
{/إِنّا نحْنُ نزّلْنا الذِّكْر و إِنّا لهُ لحافِظُون /}{P4P}«ما
------------------------------------------------------------------------------
{P(1) - معترك الاقران فى اعجاز القرآن، جلال الدين سيوطى، ج 1، ص 12-387.P}
{P(2) - انعام/ 38.P}
{P(3) - نحل/ 89.P}
{P(4) - حجر/ 9.P}
--------------------------------------------------------------------------------------
قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع نگهدار آنيم». ازاينرو هيچكسى بر خود جرأت نمىدهد، كه نسبت به تغيير آن، اقدامى نمايد.
3 - زيبائى تاليف قرآن؛ زيرا قرآن از كلماتى زيبا و عباراتى جاذب و سازگار با يكديگر برخوردار است كه موجب فصاحت آن شده است، آن هم براى گروهى از عرب كه خود در علم فصاحت و بلاغت، پيشتاز بوده. در آن صورت، قرآن براى فصحاء با ساختار كلماتش، فاصله آنها و ختم آيات و... بسيار شگفت بود.
جلال الدين سيوطى، اضافه مىكند كه، كسى بر خود نمىديد تا بتواند عباراتى به مانند قرآن را بياورد. زيرا هر عالم بليغى وقتى خطبه يا قصيدهاى را مىآفريند، وقتى با ديد نقد و بررسى به آن مىنگريست، او را كامل مىنمود و هر چه زمان مىگذشت، دچار تحول و تغيير مىشد، تا كاملتر شود و اين نگاه نقدى، همواره ادامه داشت و به مرحلهاى ختم نمىشد.
درحالىكه قرآن اگر كلمهاى از آن كاسته مىشد، جايگزين بهترى براى آن ممكن نبود؛ زيرا هر كلمه و هر عبارتى در جاى خود از استوارى و فصاحت خاص خود، برخوردار بوده است.
4 - مناسبت آيات و سورههاى قرآن. ارتباط بين آيات قرآن و سورههاى آن، به شكلى است كه همه آنها مانند كلمهء واحدى هستند. معانى نيز مرتبط به هم و در يكجهت مىباشند. علم مناسبت آيات، خود از علومى است كه برخى از مفسرين بر آن عنايت داشته، مانند :
فخر رازى كه بيان مىدارد، بيشترين لطايف قرآن، مربوط به روابط آيات و سورهها است كه خود داراى اسبابى است، مانند: مضاده{1}، تنظير{2}، استطراد{3} و....
-----------------------------------------------------------------------------------
{P(1) - مقصود از مضاده، علاقه و رابطه ضد بين دو شىء است مانند، صفت ايمان و كفر، در آيات ابتداى سوره بقره كه نخست در مورد ايمان است كه مىفرمايد: {/ذلِك الْكِتابُ لا ريْب فِيهِ هُدىً لِلْمُتّقِين `الّذِين يُؤْمِنُون بِالْغيْبِ و يُقِيمُون الصّلاة و مِمّا رزقْناهُمْ يُنْفِقُون `و الّذِين يُؤْمِنُون بِما أُنْزِل.../} كه پس از آن، بحث كفر است كه مىفرمايد: {/إِنّ الّذِين كفرُوا سواءٌ عليْهِمْ.../}.P}
{P(2) - مقصود از تنظير اين است كه دو موضوع كه نظير و همانند هم هست، يكى به يكديگر ملحق مىشود، مانند آيه شريفه: {/كما أخْرجك ربُّك مِنْ بيْتِك بِالْحقِّ /}(انفال 5) «همان گونه كه خدا تو را به بحق از خانه به سوى ميدان بدر بيرون فرستاد» كه آيه شريفه بدنبال نظير خود يعنى آيه 4 كه مىفرمايد: {/أُولئِك هُمُ الْمُؤْمِنُون /}-
{/حقًّا /}«آرى مؤمنان حقيقى آنها هستند. كه در مورد كراهت و ناخشنودى مسلمانان در تقسيم غنائم بدر است كه گرچه ناخشنود بودند، اما بعد راضى مىشوند. همانطور كه تو در هنگام خروج از مكه و ديگر مسلمانان كراهت و ناخشنودى داشتيد و لكن بعدها راضى شديد.P}
{P(3) - مقصود از استطراد آن است كه پس از ذكر مطلبى كه در حوزه خاصى است، آن را در حوزه عامترى بيان كند، مانند: {/يا بنِي آدم قدْ أنْزلْنا عليْكُمْ لِباساً يُوارِي سوْآتِكُمْ و رِيشاً و لِباسُ التّقْوى ذلِك خيْرٌ /}(اعراف/ 26) «اى فرزندان آدم، لباسى براى شما فرستاديم كه اندام شما را مىپوشاند و مايه زينت شما است اما لباس پرهيزگارى بهتر است». كه از بحث لباس ظاهرى به لباس درونى و تقوى توجه شده است.P}
ـ
------------------------------------------------------------------------------
5 - آغاز سورهها و پايان سورهها كه از بلاغت خاصى برخوردار است. مانند، آغاز برخى از سورهها كه با تسبيح خدا، حروف تهجى، نداء، جمل خبريه، قسم، شرط، امر و استفهام، دعا و... مىباشد و هريك داراى لطايف ويژهاى است.