اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
اعجاز قرآن از نظر علماى اهل سنّت
دانشمندان و علماى اهل سنت، همچون علماى شيعه در تبيين اعجاز قرآن و وجوه آن، تحقيق و بررسى فراوان نموده اند و هريك اثرى مستقل يا بخشى از كتاب خويش را بدان اختصاص داده اند.
بدين جهت نظريه ده نفر از مهمترين آنها از قرن چهارم تا قرن چهاردهم مورد بررسى واقع خواهد شد كه نام آنها چنين است:
خطابى، باقلانى، جرجانى، فخر رازى، قرطبى، زملكانى، زركشى، سيوطى، عبد اللّه دراز و رافعى.
«خطّابى»:
ابى سليمان، حمد بن محمد بن ابراهيم خطابى بستى (ت 388 ه. ق)، از پيشگامان در تبيين وجوه اعجاز قرآن مىباشد. او كه اديبى ماهر در زمان عربى بود، كتابش را در اعجاز بانام «بيان اعجاز القرآن» نگاشته است.
او معتقد بود كه پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم تمامى اعراب را به آوردن، مانند قرآن دعوت نمود و لكن آنها از اين كار ناتوان بودند، درحالىكه قوم پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم يعنى قريش، جايگاه بلندى در دانش فصاحت و بلاغت كلام داشتند و در بين آنها فصحاء بزرگ و شعراء معروف و سرآمد بود.
اگر براى آنها مقدور بود كه مانند قرآن را بياورند، از آن دريغ نمىكردند و بر جنگ با پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم متوسل نمىشدند «1».
خطابى پس از آنكه به ذكر اقوال در بين وجوه اعجاز قرآن مىپردازد، قول غالب علماء عصر خود را صحيحتر مىداند كه آن اعتقاد بر اعجاز بلاغتى قرآن است و بيان مىكند كه در تبيين اعجاز بلاغتى، همواره تفاوت نظر وجود داشته است «2».
ايشان بيان مىدارد كه علّت عجز انسان در آوردن به مانند قرآن، آن است كه علم و دانش بشر محدود است و نمىتواند بر تمامى لغات عربى كه زمينه ساز معانى و كلمات هستند، احاطه نمايد، همچنانكه تمامى ساختارهاى نظم در جمله و چگونگى سازگارى و ارتباط بين آنها نيز در اختيار بشر نيست «3».
خطابی معتقد است هر كلامى داراى سه ركن است، كه شامل: الفاظ آنها، معانى آنها و ربط بين آن مى باشد و در قرآن اين سه امر در اوج و نهايت كامل خود هست به شكلى كه كلامى فصيحتر و الفاظى روانتر از آنها يافت نمىشود كه جايگزين آنها بشود و همينطور معانى بلندتر و معقولتر و نظمى سازگارتر از معنى و نظم قرآن يافت نمىشود.
درحالىكه در كلامهاى ديگر، غير از قرآن چه بسا هريك از اين سه ركن به تنهايى يافت بشود «4» و می گويد:
بدان كه قرآن معجزه است زيرا داراى فصيحترين الفاظ و در زيباترين قالبهاى جمله و در بردارنده كاملترين و صحيحترين معانى است «5».
__________________________________________________
(1)- ثلاث رسائل في اعجاز القرآن للرمانى و الخطابى و الجرجانى، ص 22.
(2)- همان، ص 24.
(3)- همان، ص 27.
(4)- همان، ص 27.
(5)- و اعلم أن القرآن انّما صار معجزا لأنّه جاء بأفصح الألفاظ في أحسن نظوم التأليف مضمنا أصح المعانى. همان، ص 27
-----------------------------------------------------------------------------
بدون ترديد، كلام خطابى در تبيين اعجاز بلاغى قرآن ارزشمند و در جاى خود صحيح به نظر مىرسد و بلاغت قرآن با توجه به شرائط عصر خود، از برجستگيهاى قرآن به شمار مىرود، ولى تمام اعجاز قرآن در آن خلاصه نمىشود، زيرا اعجاز قرآن در ديگر وجوه نيز قابل بررسى و بيان مىباشد و چه بسا وجه اعجاز بلاغى، گرچه خود بسيار مهم است، امّا براى تنها عدّه خاصّى كاملا محسوس و ملموس مىباشد. ازاينرو اختصاص اعجاز قرآن بر وجه بلاغى و تكيه بر آن، صحيح به نظر نمىرسد.
--------------------------------------------------------------------
اعجاز قرآن در نظر اهل بيت عصمت ع و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: 101