• العربية
  • English
  • فارسی
 
«حضرت مهدی(ع)» :

اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)

   
 
 
 

اعجاز قرآن از نظر علماى اهل سنّت‏: (1)


اعجاز قرآن از نظر علماى اهل سنّت‏

دانشمندان و علماى اهل سنت، همچون علماى شيعه در تبيين اعجاز قرآن و وجوه آن، تحقيق و بررسى فراوان نموده‏ اند و هريك اثرى مستقل يا بخشى از كتاب خويش را بدان اختصاص داده‏ اند.

بدين جهت نظريه ده نفر از مهمترين آنها از قرن چهارم تا قرن چهاردهم مورد بررسى واقع خواهد شد كه نام آنها چنين است:

خطابى، باقلانى، جرجانى، فخر رازى، قرطبى، زملكانى، زركشى، سيوطى، عبد اللّه دراز و رافعى.

«خطّابى»:

ابى سليمان، حمد بن محمد بن ابراهيم خطابى بستى (ت 388 ه. ق)، از پيشگامان در تبيين وجوه اعجاز قرآن مى‏باشد. او كه اديبى ماهر در زمان عربى بود، كتابش را در اعجاز بانام «بيان اعجاز القرآن» نگاشته است.

او معتقد بود كه پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم تمامى اعراب را به آوردن، مانند قرآن دعوت نمود و لكن آنها از اين كار ناتوان بودند، درحالى‏كه قوم پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم يعنى قريش، جايگاه بلندى در دانش فصاحت و بلاغت كلام داشتند و در بين آنها فصحاء بزرگ و شعراء معروف و سرآمد بود.

اگر براى آنها مقدور بود كه مانند قرآن را بياورند، از آن دريغ نمى‏كردند و بر جنگ با پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم متوسل نمى‏شدند «1».

خطابى پس از آن‏كه به ذكر اقوال در بين وجوه اعجاز قرآن مى‏پردازد، قول غالب علماء عصر خود را صحيح‏تر مى‏داند كه آن اعتقاد بر اعجاز بلاغتى قرآن است و بيان مى‏كند كه در تبيين اعجاز بلاغتى، همواره تفاوت نظر وجود داشته است «2».

ايشان بيان مى‏دارد كه علّت عجز انسان در آوردن به مانند قرآن، آن است كه علم و دانش بشر محدود است و نمى‏تواند بر تمامى لغات عربى كه زمينه ‏ساز معانى و كلمات هستند، احاطه نمايد، همچنان‏كه تمامى ساختارهاى نظم در جمله و چگونگى سازگارى و ارتباط بين آنها نيز در اختيار بشر نيست «3».

خطابی معتقد است هر كلامى داراى سه ركن است، كه شامل: الفاظ آنها، معانى آنها و ربط بين آن مى ‏باشد و در قرآن اين سه امر در اوج و نهايت كامل خود هست به شكلى كه كلامى فصيح‏تر و الفاظى روان‏تر از آنها يافت نمى‏شود كه جايگزين آنها بشود و همينطور معانى بلندتر و معقول‏تر و نظمى سازگارتر از معنى و نظم قرآن يافت نمى‏شود.

درحالى‏كه در كلامهاى ديگر، غير از قرآن‏ چه بسا هريك از اين سه ركن به تنهايى يافت بشود «4» و می گويد:

بدان كه قرآن معجزه است زيرا داراى فصيح‏ترين الفاظ و در زيباترين قالبهاى جمله و در بردارنده كاملترين و صحيح‏ترين معانى است «5».

__________________________________________________
(1)- ثلاث رسائل في اعجاز القرآن للرمانى و الخطابى و الجرجانى، ص 22.
(2)- همان، ص 24.
(3)- همان، ص 27.
(4)- همان، ص 27.
(5)- و اعلم أن القرآن انّما صار معجزا لأنّه جاء بأفصح الألفاظ في أحسن نظوم التأليف مضمنا أصح المعانى. همان، ص 27

-----------------------------------------------------------------------------

بدون ترديد، كلام خطابى در تبيين اعجاز بلاغى قرآن ارزشمند و در جاى‏ خود صحيح به نظر مى‏رسد و بلاغت قرآن با توجه به شرائط عصر خود، از برجستگيهاى قرآن به شمار مى‏رود، ولى تمام اعجاز قرآن در آن خلاصه نمى‏شود، زيرا اعجاز قرآن در ديگر وجوه نيز قابل بررسى و بيان مى‏باشد و چه بسا وجه اعجاز بلاغى، گرچه خود بسيار مهم است، امّا براى تنها عدّه خاصّى كاملا محسوس و ملموس مى‏باشد. ازاين‏رو اختصاص اعجاز قرآن بر وجه بلاغى و تكيه بر آن، صحيح به نظر نمى‏رسد.

--------------------------------------------------------------------

اعجاز قرآن در نظر اهل بيت عصمت ع و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: 101



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading