• العربية
  • English
  • فارسی
 
امام جعفرصادق (علیه‌السلام) :

لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا قائم ما اهل بیت(علیه‌السلام) ظهور یابد. (منتخب‌الاثر، ص ٢٥٤)

   
 
 
 

تفاسیر عرفانی :


تفسير عرفانى‏
از جمله تفسيرهاى اجتهادى، تفسيرهاى عرفانى است كه در آنها از استدلال، لغت، ادبيات، روايت و گرايش كلامى و فقهى، كمك گرفته نمى‏شود، بلكه تفسير آيات به سبك و گرايش عرفانى، باطنى، رمزى و اشارى بررسى مى‏شود. تفسيرهاى عرفانى كه خود از تفاوت‏هايى نيز برخوردار بوده‏اند، به‏طور عمده به دو گروه باطنى و ذوقى تقسيم مى‏شوند، براساس شيوه رمز، اشارات و ذوق بوده و مربوط به تفسير باطن قرآن هستند.
در تفسيرهاى عرفانى، مفسران براساس مبانى سير و سلوك عرفانى و ذوقى، به بيان و تفسير باطن قرآن و اشارات آن مى‏پردازند. چنين مفسرانى نخست مى‏بايد از ذوق و مسلك عرفانى برخوردار بوده و سپس به تفسير آيات بپردازند. آنها معتقدند كه فهم قرآن از الهامات الهى است. ابن عربى مى‏گويد:
همان‏طور كه تنزيل اصل قرآن بر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم از پيش خداوند بوده، تنزيل فهم آن نيز بر قلوب مؤمنان از ناحيه حضرت حق صورت مى‏گيرد. «1»
تفسيرهاى عرفانى حاصل دريافت ذوق عرفانى مفسران آن است كه براى آنها حاصل شده و تا زمانى كه حاصل دريافت آنها، مخالفتى با صراحت ديگر آيات و سنت قطعى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نداشته باشد، ارزشمند است؛ گرچه از نظر عده‏اى، آنها امرى ذوقى و بى‏اساس‏اند. آنها دريافت‏هاى خود را براى همگان قابل فهم نمى‏دانند،
__________________________________________________
(1). محى الدين ابن عربى، الفتوحات المكيه، ج 1، ص 279.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 260
بلكه معتقدند دريافت و باور آنها مخصوص افراد خاصى است. در تفسيرهاى عرفانى از ظاهر لفظ و قواعد ادبى، روايات، استدلال و شيوه‏هاى ديگر، به ندرت بهره گرفته مى‏شود.
مفسران در تفسيرهاى عرفانى باطنى، معتقدند كه قرآن از بطن‏هاى متعددى برخوردار است كه فهم آن براى همگان ميسّر نيست و آيات قرآن رمزى و اشارى بوده و براى اهلش ميسّر مى‏شوند. در اين‏كه حاصل برداشت‏هاى عارفان (باطنى و ذوقى) مى‏تواند تفسير آيات به حساب آيد يا نه، در بين ديگر مفسران اختلاف است؛ از آن‏جهت كه عارفان برداشت‏هاى ذوقى و باطنى خود را منتسب به قرآن مى‏دانند، تفسير به حساب مى‏آيند و از طرفى، چون برداشت‏هاى آنان، بيشتر به تأويل شبيه است تا تفسير، مى‏بايد بين آنها و تفسير، تفاوت قائل شد و هريك را از مقوله‏اى خاص دانست، ولى از آن‏جا كه تفسير و تأويل، آن‏چنان‏كه گذشت، از همديگر جدا نيستند، مطالب آنان تفسير نيز به‏شمار مى‏آيند.
برخى عرفا معتقدند كه تفسير عرفانى با تفسير به رأى در موارد ذيل تفاوت دارند:
1- تفسير به رأى غالبا مربوط به آيات الاحكام است كه زمينه تعقّل در آنها كمتر است و آنها را بايد متون وحى دانست و روايات نهى از تفسير به رأى نيز درباره آنها است؛ برخلاف مسائل اعتقادى و اخلاقى كه زمينه برداشت‏هاى عرفانى و عقلى در آنها فراوان است، لذا روايت: ليس شى‏ء أبعد من عقول الرجال من تفسير القرآن؛ «1» عقل در تفسير قرآن دورترين چيز است، هم‏چنين روايت: دين اللّه لا يصاب بالعقول؛ «2» دين خدا را به عقل‏ها نتوان يافت، مربوط به احكام تعبديّه دين است و الّا باب اثبات صانع و توحيد ميدان فهم و معرفت عقل است.
2- در تفسير به رأى پيشداورى مفسّر موجب تطبيق عقيده او بر قرآن است،
__________________________________________________
(1). مجلسى، بحار الانوار، ج 89، ص 95.
(2). همان، ج 2، ص 303.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 261
برخلاف برداشت‏هاى عرفانى و اخلاقى كه پس از مطالعه و تدبّر در آيات، از بطون آيات قابل استفاده هستند و عقيده يا مبانى فكرى خاصى را اثبات نمى‏كنند.
3- تدبّر و تفكّر در آيات كه موجب بهره‏هاى عرفانى و يافتن نكات اخلاقى است، فراتر از تفسير است، تا از مصاديق تفسير به رأى شود، زيرا برداشت‏هاى عرفانى كه از لوازم كلام استفاده مى‏شوند و مربوط به بطون آيات هستند، امرى جداى از برداشت‏هاى تفسيرى‏اند و چه‏بسا بتوان آنها را تأويل بطون ناميد. اگر به علت احتمال تفسير به رأى، از فهم آنها جلوگيرى شود، حجاب قرآن بيشتر شده و موجب مهجوريت قرآن مى‏شود. «1»



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading