اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
8- روح البيان
تأليف اسماعيل حقى بروسوى (م 1127 ق) و به زبان عربى است. بروسوى داراى مذهب حنفى و در كلام اشعرى است. تفسير او دربردارنده تمامى آيات و به شيوه صوفى است.
او در تفسيرش، مطالب عرفانى و اشارات رمزى را به همراه عنايت به لغت و سبب نزول و قرائات، بيان داشته است. مطالب اخلاقى و تربيتى در تفسير او به وفور يافت مىشود كه نشان از اهتمام او به آنها دارد.
گفتار صحابه، تابعين و بزرگان در عرفان و تصوف از جمله عبد الرزاق كاشانى، ابن عربى و قشيرى در تفسير او مشهود است. «2»
9- الفتوحات الالهيه
تأليف سليمان بن عمر عجيلى معروف به «جمل» (م 1204 ق)، به زبان عربى و دربردارنده تمامى آيات قرآن است. وى داراى مذهب شافعى و در كلام اشعرى است. تفسير عجيلى، شرحى بر تفسير جلالين، يعنى جلال الدين محلى (م 791) و جلال الدين سيوطى (م 849 ق) است. عجيلى، فقيه، مفسّر و عالم صوفى است كه تفكر خود را در ضمن كتابهايش بيان داشته است.
عجيلى در تفسيرش به ادبيات، قرائات، گفتار صحابه، مفسران و روايات تفسيرى مىپردازد. او از عالمان عرفان نيز مطالبى را نقل مىكند و به اشارات و تأويلهاى عرفانى در تفسير آيات مىپردازد.
__________________________________________________
(2). زركلى، الاعلام، ج 1، ص 313؛ ايازى، همان، ص 475.
-----------------------------------------------------------------------------
در مقدمه تفسيرش، مطالبى در موضوعات نزول، نسخ، تفسير و تأويل ذكر كرده است. او چون اشعرىمذهب است، در اثبات عقايد و كلام اشعرى، مطالبى را در تفسير بيان مىكند. از اسرائيليات در نقل تفسير استفاده كرده، ولى به عدم اعتبار آنها در مواردى اشاره مى كند. «1»
10- غنائم العارفين فى تفسير القرآن المبين
تأليف شيخ محمد على برغانى قزوينى (م 1269 ق)، به زبان عربى و دربردارنده تمامى آيات قرآنى است. او از عالمان عارف شيعه در قرن سيزدهم بوده و تفسير خود را بر مسلك عرفانى نگاشته است. برغانى از روايات اهل بيت عليهم السّلام در تأويل آيات و بيان نكات عرفانى و اشارى استفاده كرده است. او در مقدمه، مباحث قرآنى و در خاتمه، به صفات عارفان پرداخته است. تفسير او از تفسيرهاى بزرگ عرفانى و ارزشمند تلقى مى شود. «2»
------------------------------------------------------------------------------------------------
(1). ايازى، همان، ص 546.
(2). آقابزرگ طهرانى، الذريعه، ج 16، ص 64.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 267