• العربية
  • English
  • فارسی
 
امام جعفرصادق (علیه‌السلام) :

لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا قائم ما اهل بیت(علیه‌السلام) ظهور یابد. (منتخب‌الاثر، ص ٢٥٤)

   
 
 
 

دیدگاه برخی از عالمان اهل سنت در خصوص هفت حرف :


دیدگاه برخی از عالمان اهل سنت در خصوص هفت حرف :
گر چه جمع قابل توجهى از دانشمندان اهل سنت، معناى هفت حرف را در هفت لغت دانسته‏اند، اما بزرگانى از اهل سنت، مانند ابن قتيبه نيز منكر چنين وجهى شده‏اند. نامبرده مى‏گويد: «قرآن جز به لغت قريش نازل نشده است.» ( تفسير طبرى، ج 1، ص 51 )
در اين كه مقصود از هفت لغت چيست و آيا هر حرفى را مى‏توان به هفت لغت خواند، پاسخ داده‏اند كه اين چنين نيست كه هر حرفى بر هفت لغت باشد، بلكه لغات سبع در قرآن متفرقند.
اما اين كه كدام لغت اولويت داشته و قرآن نخستين بار بر كدام لغت نازل شده است، پاسخ داده‏اند كه لغت قريش در اولويت بوده است؛ و در اين كه لغات سبعه كدام است، در ميان دانشمندان طرفدار اين نظريه اختلاف است. برخى به استناد روايت كلبى از ابى صالح، از ابن عباس روايت كرده‏اند كه پنج لغت از هوازن و دو لغت ديگر از قريش و خزاعه است. طبرى ناقلان اين روايت را معتبر نمى‏داند و مى‏گويد: گفته شده است كه پنج لغت از هوازن و دو لغت براى قريش و خزاعه است و روايت آن از ابن عباس است كه قابل احتجاج نيست. زيرا روايت از كلبى و از ابى صالح است. تفسير طبرى، ج 1، ص 51.
هم چنين گفته شده است كه مقصود زبان كعبين است. كه طبرى در روايتى از ابى الاسود دئلى نقل مى‏كند: «قرآن به زبان دو كعب، كعب بن عمر و كعب بن لوّى، نازل شده است.» همان، ص 52. سخن طبرى و ديگران در بر گرداندن نزول قرآن بر هفت حرف، به هفت لغت، از جهات ذيل قابل ترديد است:
1. اين وجه، با بخش زيادى از روايات سبعة احرف، مبنى بر معانى متقارب و هفت بطن و جواز تبديل كلمات و ... سازگارى ندارد.
2. در هيچ روايتى از پيامبر 9 تصريح نشده است كه منظور از احرف، لغات است؛ هم چنان كه در هيچ روايت قطعى نبوى، بيان نشده است كه منظور از هفت لغت كدام است. به همين خاطر معتقدان به اين وجه، در تبيين لغات سبعه دچار اختلاف شده‏اند.
3. در برخى از آثارى كه از صحابه روايت شده، آمده است لغات قرآن بيش از هفت مورد است و سيوطى در النوع السابع و الثلاثون در كتاب الاتقان، تحت عنوان «فيما وقع فيه بغير لغة الحجاز» استشهاداتى را مى‏آورد كه قرآن بر لغت‏هاى هذيل، حمر، جرهم، مذحج، خثعم، خيس، عيلان، كنده، حضر موت، لخم، حدام، يمامه، خزاعه، تميم، خزرج و ... آمده است، كه هيچ گونه انحصارى در عدد معينى ندارد.
4. حمل سبعة احرف بر لغات قرآن، با مهم‏ترين روايت سبعة احرف منافات دارد كه در مورد اختلاف عمر و هشام بن حكيم در سوره فرقان است. در حالى كه آنها هر دو صاحب يك لغت بودند و آن لغت قريش بود و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هر دو قرائت را تأييد نمودند و گفتند: «قرآن بر هفت حرف نازل شده است.» ( البيان فى تفسير القرآن، ص 186 )
5. اگر منظور از هفت حرف، هفت لغت باشد، با اين روايت از ابن مسعود كه مى‏گويد: «قرآن بر لغت مضر نازل شده است»، منافات دارد. زيرا سخن از نزول قرآن بر لغت واحد است. جزائرى، التبيان لبعض المسائل المتعلقة بالقرآن على طريق الاتقان، ص 82.
6. اگر قرآن بر همه لغات نازل شده باشد، ممكن است از فصاحت كافى برخوردار نباشد. زيرا در نزد برخى از علما، فصاحت قرآن در آن است كه به لسان قريش، كه همان لسان و لغت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است، نازل شده است و آن افصح لغات بود. ابن فارس در فصاحت لغت قريش مى‏گويد: اجماع علما و شعرا و ... بر اين است كه لغت قريش، فصيح‏ترين لغت عرب و برگزيده‏ترين لغت است و به همين جهت خداوند آنان را از بين‏ عرب برگزيد و در ميان آنها، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را انتخاب نمود. همان .
7. اگر مقصود از هفت حرف، لغات سبعه باشد و از مرز لغت قريش خارج شده باشد، با هدف تسهيل بر امت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سازگارى ندارد؛ به ويژه آن كه عدد سبعه هم براى بيان كثرت باشد. زيرا لغت قريش فصيح و روان بوده است و قرائت قرآن بر طبق لغت‏هاى ديگر با تسهيل و تيسير سازگارى ندارد.
نزول قران و رویای هفت حرف ص 145



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading