المَهدِی طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.
مهدی(ع) طاووس اهل بهشت است. (الشِّهاب فیالحِکَمِ و الآداب، ص ١٦)
روش تفسير اجتهادى ( روشهاى تفسير قرآن)
آنچنان كه گذشت، تفسير در دوره تابعين و پس از آن، داراى تحوّلات مهمى شد، از جمله اينكه ميدان اجتهاد و خردورزى در غنىسازى تفسير، رونق فراوان گرفت.
گروهى از مفسران در برابر روش تفسير به مأثور، برآن شدند كه مىبايد براى خرد و اجتهاد مفسر، در فهم و تفسير آيات، سهم بيشترى در نظر گرفت. آنان روش تفسير اجتهادى و عقلى را بنيان نهادند. از نگاه اينان، قرآن، تحمل معانى و مفاهيم اجتهادى فراوانى را داشت؛ چنانكه از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم چنين نقل شده بود:
القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه على احسن الوجوه؛
قرآن رام است و مىتواند داراى وجوه فراوان باشد، آن را به بهترين وجه حمل نماييد.
حضرت على عليه السّلام هم درباره اهميت عقل و خرد، به هنگام دريافت و فهم مبانى و آموزههاى دين فرموده است: الدين لا يصلحه الّا العقل؛ دين را به صلاح نمىآورد، مگر عقل. علّامه طباطبائى در اهميت اجتهاد و خردورزى مفسر مىگويد:
______________________________
(1). طبرسى، مجمع البيان، مقدمه، فن سوم، ج 1، ص 40.
(2). عبد الواحد آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، ج 1، ص 353.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 212
اگر در قرآن تفحص و جستوجوى كامل شود و در آياتش دقّت شود، شايد بيش از سيصد آيه وجود دارد كه مردم را به تفكر، تدبّر و تعقّل دعوت كرده و يا به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم استدلال را براى اثبات حقى و يا از بين بردن باطل و بيهودهاى، آموخته؛ خداوند حتى در قرآن براى يكبار هم مخاطبين خود را امر نفرموده كه نفهميده، به خدا و يا هرچيز كه از جانب اوست، ايمان آورند و يا كوركورانه راهى را دنبال كنند.
بدينسان، گروهى از مفسران، با روش تفسيرى عقلى به تفسيرهاى اجتهادى پرداختند و با گرايشهاى متنوع، در حوزههاى متفاوت، علاوه بر بهره بردن از لغت و شأن نزول و روايات معصومين عليهم السّلام، از برداشتهاى عقلى و نظرى خود در فهم آيات كمك گرفتند، گرچه اين سبك، در مواردى به خطا رفت و مصداق تفسير به رأى شد، اما تحوّلى مهم در تفسير به حساب مىآمد.
با اينكه اجتهاد در تفسير پسنديده بود، اما ميزان و حوزه آن، مورد توافق كلى نبود.
برخى آن را در همهجا، ارزشمند دانسته و برخى مواردى از آن را نادرست و مصداق تفسير به رأى دانستهاند؛ اما همانطور كه بيان شد، تفسير اجتهادى با تفسير به رأى متفاوت بود و اجتهاد كه همراه با تدبّر، ژرفنگرى و كاوشهاى خردورزانه بود، محترم و ارجمند شمرده مىشد.
اين گروه از مفسران، از زوايا، ديدگاهها، گرايشها و مذاقهاى گوناگون خردورزى، به روش تفسير اجتهادى قرآن نگريستند و به بررسى مباحث ادبى، بلاغى، لغوى، فقهى، كلامى، فلسفى، عرفانى، تربيتى، اجتماعى، علمى و تجربى در قرآن پرداختند كه در نتيجه آن گرايشهاى تفسيرى، تفسيرهاى ادبى، بلاغى، لغوى، فقهى، كلامى، فلسفى، عرفانى، تربيتى، اجتماعى و علمىتجربى
______________________________
(1). طباطبائى، الميزان، ج 5، ص 254.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 213
شكل گرفتند.
برخى تفسيرها نيز چند گرايش را در كنارهم داشتند كه تفسيرهاى جامع نام گرفتند. بهطوركلى، تفسيرها به دو روش اثرى و عقلى تقسيم شدند.
برخى تفسيرها نقلى و داراى روش اثرى، برخى اجتهادى و داراى روش عقلى و برخى هم هردو چهره را در خود نمايان كردند كه البته يكى از آنها چهره غالب به حساب مىآمد.
در تفسيرهاى اجتهادى و عقلى، هركسى براساس گرايش، ديدگاه و كاوشهاى خردورزانه خود، در تفسير غور كرد. اديبان، لغويان، بلاغيون، فقيهان، متكلمان، فلاسفه و حكما، عرفا و متصوفه، عالمان اخلاق، جامعهشناسان، تاريخنگاران، عالمان تجربى و ديگر دانشمندان اسلامى به فهم و تفسير آيات پرداختند و تفسيرهاى متفاوتى را در ميدان اجتهاد و نظر سامان دادند. از طرفى، بهره بردن از تعقل و تدبّر در قرآن و همساز شدن با روايات اهل بيت عليهم السّلام در رشد و تكامل برخى تفسيرهاى اجتهادى، موجب شكوفايى تفسيرهاى گرانقدرى گرديد.
مجتهدان در تفسير معتقد بودند كه باب اجتهاد در تفسير همواره مفتوح است و تفسير اجتهادى، يعنى تفسير آيات براساس اجتهاد و استنباط از كتاب و سنت و ظاهر لفظ و قراين حاليه و مقاليه و اصول عقليه و بديهيه و تدبّر در آيات. تفسير اجتهادى و عقلى همواره مورد تأييد عالمان بوده، گرچه درباره ميدان و حوزه صلاحيت عقل، توافقى وجود نداشته است. برخى مدركات عقل را در تفسير آيات، پذيرفتهاند و برخى آن را محدود مىدانستند.
در برخى تفسيرهاى اجتهادى به يك جنبه و گرايش نگريسته شده و برخى ديگر، متضمن جنبهها و گرايشهاى گوناگون بودند، تعدادى از آنها هم جامع تفسيرهاى عقلى و نقلى شد. تفسيرهاى اجتهادى نيز خود داراى اقسامى هستند كه به شرح
روشهاى تفسير قرآن، ص: 214
هريك پرداخته مىشود. در معرفى تفسيرهاى اجتهادى كه بيش از صد تفسير در آن بررسى مىشود، از كتابهاى الاعلام زركلى، دائرة المعارف تشيع، دانشنامه قرآنپژوهى، طبقات المفسرين، الذريعه آقابزرگ، التفسير و المفسرون معرفت و المفسرون حياتهم و منهجهم ايازى استفاده شده است.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 215