مثلا قوّه شهويه در انسان طورى است كه اگر زنهاى يك شهر، به فرض محال، به دست او بيايد، باز متوجه زنهاى شهر ديگر است. و اگر از يك مملكت نصيبش شد، متوجه مملكت ديگر است.
و هميشه آنچه ندارد مىخواهد. با اينكه اينها كه گفته شد فرضى است محال و خيالى است خام، با وجود اين تنور شهوت باز فروزان است و انسان به آرزوى خود نرسيده.
و همين طور قوّه غضب در انسان طورى مخلوق است كه اگر مالك الرقاب مطلق يك مملكت شود، متوجه مملكت ديگر مىشود كه آن را به دست نياورده.
بلكه هر چه به دستش بيايد، در او اين قوه زيادتر مىشود. هر كس منكر است مراجعه به حال خود كند و به حال اهل اين عالم از قبيل سلاطين و متمولين و صاحبان قدرت و حشمت، آن وقت خود تصديق ما را مىكند.
پس انسان هميشه عاشق چيزى است كه ندارد و به دست او نيست. و اين
فطرتى است كه مشايخ عظام و حكماى بزرگ اسلام، خصوصا استاد و شيخ ما در معارف الهيه، جناب عارف كامل، آقاى آقا ميرزا محمد على شاهآبادى [1]، روحى له الفداء، به آن كثيرى از معارف الهيه را ثابت مىفرمايند «1» كه آنها به مقصد ما مربوط نيست.
در هر حال وقتى كه انسان فرضا به مقاصد خود برسد، آيا استفاده او چند وقت است؟ آيا قواى جوانى تا چند وقت برقرار است؟ وقتى بهار عمر رو به خزان گذاشت، نشاط از دل و قوّه از اعضا مىرود: ذائقه از كار مىافتد، طعم ها درست ادراك نمىشود، چشم و گوش و قوه لمس و قواى ديگر بيكاره مىشوند- لذات بكلى ناقص يا نابود مىشود.
امراض مختلفه هجوم مىآورد: جهاز هضم و جذب و دفع و جهاز تنفس كار خود را نمىتواند انجام دهد، جز آه سرد و دل پر درد و حسرت و ندامت چيزى براى انسان باقى نمىماند. پس مدت استفاده انسان از اين قواى جسمانى، از بعد از تميز و فهم خوب و بد تا زمان افتادن قوا از كار يا ناقص شدن آنها، بيش از سى چهل سال براى مردم قوى البنيه و صحيح و سالم نيست، آن هم در صورتى كه به امراض و گرفتاريهاى ديگر كه همه روزه مى بينيم و غافل هستيم بر نخورد.
من عجالتا براى جنابعالى فرض مىكنم در عالم خيال- كه مايه ندارد!- صد و پنجاه سال عمر و فراهم بودن تمام بساط شهوت و غضب و شيطنت، و فرض مىكنم كه هيچ ناملايمى هم براى شما پيش آمد نكند، و هيچ چيز بر خلاف مقصد شما نشود، آيا بعد از اين مدت كم، كه مثل باد مىگذرد، عاقبت شما چيست؟
آيا از اين لذات چه ذخيره اى كرديد براى زندگى هميشگى خود، براى روز بيچارگى و روز فقر و تنهايى خود، براى برزخ و قيامت خود، براى ملاقات ملائكه خدا و اولياء خدا و انبياء او؟ جز يك اعمال قبيحه منكره كه صورت آنها را در برزخ و قيامت به شما تحويل مىدهند، كه صورت آنها را جز خداوند تبارك و تعالى كس ديگر نمىداند چيست.
تمام آتش دوزخ و عذاب قبر و قيامت و غير آنها را كه شنيدى و قياس كردى به آتش دنيا و عذاب دنيا، اشتباه فهميدى، بد قياس كردى. آتش اين عالم يك امر عرضى سردى است.
عذاب اين عالم خيلى سهل و آسان است، إدراك تو در اين عالم ناقص و كوتاه است. همه آتشهاى اين عالم را جمع كنند روح انسان را نمىتواند بسوزاند، آنجا آتشش علاوه بر اينكه جسم را مىسوزاند روح را
__________________________________________________
[1] ميرزا محمد على فرزند محمد جواد حسين آبادى اصفهانى شاه آبادى (1292- 1369 ه. ق) فقيه، اصولى، عارف و فيلسوف برجسته قرن چهاردهم هجرى. تحصيلات خود را در حوزههاى اصفهان و تهران و نجف به پايان برد. اساتيد وى برادرش شيخ احمد و ميرزا محمد هاشم چهار سوقى در اصفهان و ميرزا هاشم اشكورى و ميرزا حسين آشتيانى در تهران و آخوند خراسانى، شريعت اصفهانى و ميرزا محمد تقى شيرازى در نجف بودند. ابتدا در سامراء و سپس در قم و تهران به تدريس پرداخت و در قم بين سالهاى 1347- 1354 ه. ق، حضرت امام خمينى (س) به درس عرفان و اخلاق ايشان حاضر مىشد. حضرت امام از ايشان با احترام بسيار ياد مىكردهاند. مرحوم شاهآبادى پس از مراجعت از قم در تهران اقامت گزيد و به ارشاد نفوس پرداخت و در همان شهر وفات يافت و در جوار حضرت عبد العظيم حسنى، در مقبره مرحوم شيخ أبو الفتوح رازى مدفون گرديد. از آثار اوست: شذرات المعارف، الانسان و الفطرة، القرآن و العترة، الايمان و الرجعة، منازل السالكين، حاشيه بر كفايه.
__________________________________________________
(1) رشحات البحار، كتاب الانسان و الفطره.
---------------------------------------------------------------------------------
مىسوزاند، قلب را ذوب مىكند، فؤاد را محترق مىنمايد. تمام اينها را كه شنيدى و آنچه تا كنون از هر كه شنيدى جهنم اعمال تو است كه در آنجا حاضر مىبينى كه خداى تعالى مىفرمايد: وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً. «1» يعنى «يافتند آنچه كرده بودند حاضر.»
اينجا مال يتيم خوردى لذت بردى، خدا مىداند آن صورتى كه در آن عالم از آن در جهنم مىبينى و آن ذلتى كه در آنجا نصيب تو است چيست؟ اينجا بد گفتى به مردم، قلب مردم را سوزانيدى، اين سوزش قلب عباد خدا را خدا مىداند چه عذابى دارد در آن دنيا، وقتى كه ديدى مىفهمى چه عذابى خودت براى خودت تهيه كردى.
وقتى غيبت كردى، صورت ملكوتى او براى تو تهيه شد، به تو ردّ مىشود، با او محشورى و خواهى عذاب آن را چشيد. اينها جهنم اعمال كه جهنم سهل و آسان و سرد و گوارا و مال كسانى است كه اهل معصيت هستند، ولى براى اشخاصى كه ملكه فاسده و رذيله باطله پيدا كردند. از قبيل ملكه طمع، حرص، جحود، جدال، شره، حب مال و جاه و دنيا و ساير ملكات پست، جهنمى است كه نمىشود تصور كرد، صورتهايى است كه در قلب من و تو خطور نمىكند كه از باطن خود نفس ظهور مىكند كه اهل آن جهنم از عذاب آنها گريزان و به وحشت هستند.
در بعضى از روايات موثقه است كه در جهنم يك وادى است از براى متكبرها كه او را «سقر» مىگويند، شكايت كرد به خداى تعالى از شدت گرمى و حرارت و خواست از خداى تعالى كه اذن دهد او را نفس بكشد، پس از اذن نفسى كشيد كه جهنم محترق گرديد.
-----------------------------------------------------------------
شرح چهل حديث (اربعين حديث)، ص: 21