• العربية
  • English
  • فارسی
 
امام جعفرصادق (علیه‌السلام) :

مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)

   
 
 
 

شرح چهل حدیث حضرت امام خمینی . فصلی در موزانه :


مثلا قوّه شهويه در انسان طورى است كه اگر زنهاى يك شهر، به فرض محال، به دست او بيايد، باز متوجه زنهاى شهر ديگر است. و اگر از يك مملكت نصيبش شد، متوجه مملكت ديگر است.
و هميشه آنچه ندارد مى‏خواهد. با اينكه اين‏ها كه گفته شد فرضى است محال و خيالى است خام، با وجود اين تنور شهوت باز فروزان است و انسان به آرزوى خود نرسيده.
و همين طور قوّه غضب در انسان طورى مخلوق است كه اگر مالك الرقاب مطلق يك مملكت شود، متوجه مملكت ديگر مى‏شود كه آن را به دست نياورده.

بلكه هر چه به دستش بيايد، در او اين قوه زيادتر مى‏شود. هر كس منكر است مراجعه به حال خود كند و به حال اهل اين عالم از قبيل سلاطين و متمولين و صاحبان قدرت و حشمت، آن وقت خود تصديق ما را مى‏كند.

پس انسان هميشه عاشق چيزى است كه ندارد و به دست او نيست. و اين‏
فطرتى است كه مشايخ عظام و حكماى بزرگ اسلام، خصوصا استاد و شيخ ما در معارف الهيه، جناب عارف كامل، آقاى آقا ميرزا محمد على شاه‏آبادى [1]، روحى له الفداء، به آن كثيرى از معارف الهيه را ثابت مى‏فرمايند «1» كه آنها به مقصد ما مربوط نيست.

در هر حال وقتى كه انسان فرضا به مقاصد خود برسد، آيا استفاده او چند وقت است؟ آيا قواى جوانى تا چند وقت برقرار است؟ وقتى بهار عمر رو به خزان گذاشت، نشاط از دل و قوّه از اعضا مى‏رود: ذائقه از كار مى‏افتد، طعم ها درست ادراك نمى‏شود، چشم و گوش و قوه لمس و قواى ديگر بيكاره مى‏شوند- لذات بكلى ناقص يا نابود مى‏شود.

امراض مختلفه هجوم مى‏آورد: جهاز هضم و جذب و دفع و جهاز تنفس كار خود را نمى‏تواند انجام دهد، جز آه سرد و دل پر درد و حسرت و ندامت چيزى براى انسان باقى نمى‏ماند. پس مدت استفاده انسان از اين قواى جسمانى، از بعد از تميز و فهم خوب و بد تا زمان افتادن قوا از كار يا ناقص شدن آنها، بيش از سى چهل سال براى مردم قوى البنيه و صحيح و سالم نيست، آن هم در صورتى كه به امراض و گرفتاريهاى ديگر كه همه روزه مى‏ بينيم و غافل هستيم بر نخورد.

من عجالتا براى جناب‏عالى فرض مى‏كنم در عالم خيال- كه مايه ندارد!- صد و پنجاه سال عمر و فراهم بودن تمام بساط شهوت و غضب و شيطنت، و فرض مى‏كنم كه هيچ ناملايمى هم براى شما پيش آمد نكند، و هيچ چيز بر خلاف مقصد شما نشود، آيا بعد از اين مدت كم، كه مثل باد مى‏گذرد، عاقبت شما چيست؟

آيا از اين لذات چه ذخيره‏ اى كرديد براى زندگى هميشگى خود، براى روز بيچارگى و روز فقر و تنهايى خود، براى برزخ و قيامت خود، براى ملاقات ملائكه خدا و اولياء خدا و انبياء او؟ جز يك اعمال قبيحه منكره كه صورت آنها را در برزخ و قيامت به شما تحويل مى‏دهند، كه صورت آنها را جز خداوند تبارك و تعالى كس ديگر نمى‏داند چيست.

تمام آتش دوزخ و عذاب قبر و قيامت و غير آنها را كه شنيدى و قياس كردى به آتش دنيا و عذاب دنيا، اشتباه فهميدى، بد قياس كردى. آتش اين عالم يك امر عرضى سردى است.

عذاب اين عالم خيلى سهل و آسان است، إدراك تو در اين عالم ناقص و كوتاه است. همه آتش‏هاى اين عالم را جمع كنند روح انسان را نمى‏تواند بسوزاند، آنجا آتشش علاوه بر اينكه جسم را مى‏سوزاند روح را
__________________________________________________
[1] ميرزا محمد على فرزند محمد جواد حسين آبادى اصفهانى شاه‏ آبادى (1292- 1369 ه. ق) فقيه، اصولى، عارف و فيلسوف برجسته قرن چهاردهم هجرى. تحصيلات خود را در حوزه‏هاى اصفهان و تهران و نجف به پايان برد. اساتيد وى برادرش شيخ احمد و ميرزا محمد هاشم چهار سوقى در اصفهان و ميرزا هاشم اشكورى و ميرزا حسين آشتيانى در تهران و آخوند خراسانى، شريعت اصفهانى و ميرزا محمد تقى شيرازى در نجف بودند. ابتدا در سامراء و سپس در قم و تهران به تدريس پرداخت و در قم بين سالهاى 1347- 1354 ه. ق، حضرت امام خمينى (س) به درس عرفان و اخلاق ايشان حاضر مى‏شد. حضرت امام از ايشان با احترام بسيار ياد مى‏كرده‏اند. مرحوم شاه‏آبادى پس از مراجعت از قم در تهران اقامت گزيد و به ارشاد نفوس پرداخت و در همان شهر وفات يافت و در جوار حضرت عبد العظيم حسنى، در مقبره مرحوم شيخ أبو الفتوح رازى مدفون گرديد. از آثار اوست: شذرات المعارف، الانسان و الفطرة، القرآن و العترة، الايمان و الرجعة، منازل السالكين، حاشيه بر كفايه.
__________________________________________________
(1) رشحات البحار، كتاب الانسان و الفطره.
---------------------------------------------------------------------------------

مى‏سوزاند، قلب را ذوب مى‏كند، فؤاد را محترق مى‏نمايد. تمام اين‏ها را كه شنيدى و آنچه تا كنون از هر كه شنيدى جهنم اعمال تو است كه در آنجا حاضر مى‏بينى كه خداى تعالى مى‏فرمايد: وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً. «1» يعنى «يافتند آنچه كرده بودند حاضر.»

اينجا مال يتيم خوردى لذت بردى، خدا مى‏داند آن صورتى كه در آن عالم از آن در جهنم مى‏بينى و آن ذلتى كه در آنجا نصيب تو است چيست؟ اينجا بد گفتى به مردم، قلب مردم را سوزانيدى، اين سوزش قلب عباد خدا را خدا مى‏داند چه عذابى دارد در آن دنيا، وقتى كه ديدى مى‏فهمى چه عذابى خودت براى خودت تهيه كردى.

وقتى غيبت كردى، صورت ملكوتى او براى تو تهيه شد، به تو ردّ مى‏شود، با او محشورى و خواهى عذاب آن را چشيد. اين‏ها جهنم اعمال كه جهنم سهل و آسان و سرد و گوارا و مال كسانى است كه اهل معصيت هستند، ولى براى اشخاصى كه ملكه فاسده و رذيله باطله پيدا كردند. از قبيل ملكه طمع، حرص، جحود، جدال، شره، حب مال و جاه و دنيا و ساير ملكات پست، جهنمى است كه نمى‏شود تصور كرد، صورتهايى است كه در قلب من و تو خطور نمى‏كند كه از باطن خود نفس ظهور مى‏كند كه اهل آن جهنم از عذاب آنها گريزان و به وحشت هستند.

در بعضى از روايات موثقه است كه در جهنم يك وادى است از براى متكبرها كه او را «سقر» مى‏گويند، شكايت كرد به خداى تعالى از شدت گرمى و حرارت و خواست از خداى تعالى كه اذن دهد او را نفس بكشد، پس از اذن نفسى كشيد كه جهنم محترق گرديد.

-----------------------------------------------------------------
شرح چهل حديث (اربعين حديث)، ص: 21



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading