اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
9 - تقسيم آيات قرآن به آيات محكم و آيات متشابه، از ديگر برجستگيهاى قرآن است. آيات متشابه هم خود داراى سه گروه هستند:
الف: گروهى كه هيچ راهى براى معرفت آنها نيست، مثل زمان قيامت.
ب: گروهى كه براى انسان قابل فهم است مانند الفاظ غريب و احكام مغلق.
ج: گروهى هم متشابه نسبى است يعنى راسخين در علم از آن آگاه هستند ولى بقيه از آن بىخبرند.
10 - اختلاف حروف قرآن از نظر قرائت هم از معجزات به شمار آمده است به شكلى كه تحمل قرائات سبعة و ديگر قرائات را دارا است، كه در كتابهاى ديگر چنين نيست.
11 - تقديم و تأخير الفاظ كه گاهى به جهت اقتضاى سياق، يا اهميت آن، يا تفنّن در فصاحت مىباشد. برخى علل تقديم چنين است:
الف: تبرك، مانند: فانّ للّه خمسه و للرسول.
ب: تعظيم، مانند: و من يطع اللّه و الرسول.
ج: تشريف، مانند: إنّ المسلمين و المسلمات - تقديم مذكّر بر مؤنث.
د: مناسبت، مانند: يريكم البرق خوفا و طمعا.
هـ: اهميت و توجه، مانند: من بعد وصية يوصى بها أو دين. با آنكه دين شرعا مقدم است.
{Pق - نمىكند.P}
{P(1) - در آن هنگام برخى با برخى ديگر سؤال و جواب مىكنند.P}
{$122$}
و: سبقت زمانى، مانند: مقدم شدن، ليل بر روز و آدم بر نوح.
ز: سببيّت، مانند: تقديم عزيز، بر حكيم.
ج: كثرت، مانند: فمنكم كافر و منكم مؤمن.
12 - افاده حصر و اختصاص معنى، به مورد خاصى، از ديگر ويژگيهاى اعجاز در قرآن است مانند: انحصار صفت الهويت در خدا در آيه شريفه: {/لا إِله إِلاّ اللّهُ/}.
13 - فراگيرى قرآن، تمامى لغات زبان عربى را، از ويژگيهاى اعجاز قرآن است و حتى فراگيرى آن، لغات غير عربى را، مانند لغات فارسى و رومى و... البته گرچه قرآن به زبان عربى است، همانطوركه در خود قرآن هم آمده است، {/قُرْآناً عربِيًّا/}{P1P}، و لكن منافات ندارد تا برخى كلمات محدودى كه عربى نيستند، در قرآن به كار رفته باشد. از اين روى برخى معتقدند كه قرآن شامل پنجاه لغت مىباشد، مانند: لغت قريش، هذيل، كنانه، جرهم، مدين، هوازن، عطفان، نصر، فرس، روم و....
14 - الفاظ عام و خاص قرآن نيز از اعجاز آن به شمار رفته است. عموما قرآن داراى سه شكل عام است:
الف: عامى كه خاص از آن منظور شده است، مانند، لفظ «ناس» در آيه شريفه: {/أمْ يحْسُدُون النّاس على ما آتاهُمُ اللّهُ/}{P2P} كه مقصود «رسول اللّه» است.
ب: عامى كه تخصيص خورده مانند: {/كُلُّ شيْءٍ هالِكٌ إِلاّ وجْههُ/}{P3P} كه حكم هلاكت، در مورد خداوند تخصيص خورده است.
ج: عامى كه بر عموميت خود باقى است مانند: {/إِنّ اللّه بِكُلِّ شيْءٍ علِيمٌ/}{P4P} كه علم خداوند، ابدى و در همه جا است.
{P(1) - يوسف/ 2: {/إِنّا أنْزلْناهُ قُرْآناً عربِيًّا /}«ما قرآن را به عربى فصيح فرستاديم».P}
{P(2) - نساء/ 54: يا اينكه نسبت به مردم [- پيامبر] بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مىورزند؟P}
{P(3) - قصص/ 88: همه چيز جز ذات او فانى مىشود.P}
{P(4) - مجادله/ 7: خدا بر همه چيز دانا است.P}