اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)
13- بيان السعادة فى مقامات العبادة
تأليف سلطان محمد بن حيدر گنابادى (م 1327 ق)، به زبان عربى و دربردارنده تمامى آيات قرآن است. گنابادى از عالمان شيعى متصوف و از شاگردان حاج ملا هادى سبزوارى و صاحب كتاب فارسى مجمع السعادة است. تفسير گنابادى، يكى از كاملترين تفسيرهاى عرفانى نزد شيعه است.
او به بيان قرائت، لغت و حديث در تفسيرش اهتمام داشته و تفسيرش داراى رموز، مطالب عرفانى و مباحث فلسفى است. او معتقد بود كه بين آيات، رابطه خاصى وجود دارد و سعى داشت با كمك روايات به تفسير عرفانى بپردازد. گنابادى روايات ضعيف را در تفسيرش آورده و ديدگاههاى صوفيانه را كه چهبسا مستند هم نيست، به قرآن نسبت داده است. او از استاد خود ملا هادى سبزوارى مطالب فلسفى را نقل و بر آنها مطالبى را افزوده است. در باب عرفان هم بهبيان مطالبى بديع، مبادرت كرده كه خود معترف است از لطايفى است كه براى او ظاهر شده است. «1»
14- الغيب و الشهادة من خلال القرآن
تأليف محمد على بازورى، از عالمان شيعى معاصر و به زبان عربى است. تفسير او شامل تمام آيات قرآن و براساس و شيوه عرفانى و فلسفى است. نام تفسير او غيب و شهادت است كه غيب شامل امور معنوى و شهادت مربوط به مشهودات و امور دنيايى است.
او از كلام ابن عربى و صدر المتألهين استفاده كرده و مطالب تفسيرى را با اهتمام از كتابهاى عرفانى و فلسفى و در مواردى اخلاقى نقل كرده است. از روايات، احاديث و گفتار بزرگان در تفسير بهره برده و هرسوره را به موضوعات خاصى تقسيم كرده و در ذيل آنها به بيان مطالب اعتقادى نيز اهتمام داشته است. «2»
تفسيرهاى عرفانى ديگرى هم، شهرت پيدا كرده كه برخى كوتاه، ولى از مطالب پرمغز عرفانى برخوردار بوده است، مانند اسرار العشق از شيخ اسد اللّه ايزدگشسب (م 1366 ق) از مشاهير حكيمان و عارفان در قرن چهاردهم در اصفهان، ملقب به طريقتى درويش ناصر على، كه تفسير او به نظم و مربوط به سوره يوسف بوده است، همچنين تفسير بحر الاسرار از ميرزا محمد تقى كرمانى از حكيمان و عارفان بزرگ دوره قاجاريه (م 1215 ق) كه در تفسير منظوم سوره حمد است و تفسير حضرت امام خمينى رحمه اللّه كه درباره سوره حمد و از تفسيرهاى گرانقدر عرفانى است.
مفسران ديگرى نيز در گرايش و صبغه عرفانى به تدوين تفسير عرفانى مبادرت كردهاند كه البته تفسير آنها داراى جهت و گرايش ديگرى نيز بوده كه آن جهت، در آن تفسير، غالب بوده و توضيح آن در همان بخش آمده است.
__________________________________________________
(1). دائرة المعارف تشيّع، ج 4، ص 571.
(2). ايازى، همان، ص 531.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 270
---------------------------------------------------------------------------
براى اطلاع بيشتر به بخشى كه با علامت پيكان مشخص شده، مراجعه كنيد. در اينجا به ذكر نام آن تفسيرها به همراه جهتگيرى معروف و اصلى آنها اشاره مىشود:
1- لباب التأويل،/ خازن (م 741 ق)/- روايى.
2- تفسير صدر المتألهين،/ صدر الدين (م 1050 ق)/- فلسفى.
3- عناية القاضى،/ خفاجى (م 1069 ق)/- ادبى.
4- روح المعانى،/ آلوسى (م 1270 ق)/- جامع.
5- تفسير رضوان،/ وهاب (م 1294 ق)/- فلسفى.
6- مخزن العرفان،/ بانوى اصفهانى (م 1403 ق)/- اجتماعى.
7- بيان المعانى،/ ملا خويش (معاصر)/- كلامى.
-------------------------------------------------------
روشهاى تفسير قرآن، ص: 271