اَنَا خاتِمُ الأوصیاءِ وَ بی یدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلی و شیعَتی.
من ختمکنندة راه اوصیا هستم و به وسیلة من خدا بلاها را از اهل بیت من و شیعیانم دفع مینماید. (غیبت شیخ طوسی، ص ٢٤٦)
و «اللَّه» مقام ظهور به «فيض مقدّس» است اگر مراد از «اسم» تعيّنات وجوديّه باشد؛ و اطلاق «اللَّه» به آن از جهت اتّحاد ظاهر و مظهر و فناى اسم در مسمّى بىاشكال است؛ و شايد كريمه اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ «3» و كريمه هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ «4» اشاره به همين مقام و شاهد اين اطلاق باشد؛ و مقام واحديّت و جمع اسما، و به عبارت ديگر مقام «اسم اعظم» است اگر مقصود از اسم، مقام تجلّى به «فيض مقدّس» باشد؛
و اين شايد ظاهرتر از ساير احتمالات باشد؛ و مقام ذات يا مقام «فيض اقدس» است اگر مقصود از اسم، «اسم اعظم» باشد؛ و مقام «رحمن» و «رحيم» به حسب اين احتمالات فرق مىكند؛ چنانچه واضح است.
و «رحمن» و «رحيم» ممكن است صفت براى اسم باشند و ممكن است صفت براى «اللَّه» باشند؛ و مناسبتر آن است كه صفت «اسم» باشند؛ زيرا كه آنها در تحميد صفت اللَّه هستند؛ و بنا بر اين از احتمال تكرار مصون مىشود. گرچه اگر صفت «اللَّه» باشند نيز توجيه دارد؛ و در تكرار نيز نكته بلاغت هست؛
__________________________________________________
(3) ص 5، پاورقى 1.
(4) اوست كسى كه در آسمان خداست و در زمين خداست (زخرف/ 84).
تفسير سوره حمد، ص: 22
------------------------------------------------------------------------------------
و اگر صفت «اسم» گرفتيم، تأييد كند كه مراد از «اسم» اسماى عينيه است، زيرا كه متّصف به صفات «رحمانيّه» و «رحيميّه» نيست مگر اسماى عينيّه. پس، اگر مراد از «اسم» اسم ذاتى و تجلّى به مقام جمعى باشد، «رحمانيّت» و «رحيميّت» از صفات ذاتيه است كه در تجليّات به مقام واحديّت براى حضرت «اسم اللَّه» ثابت است و رحمت رحمانيّه و رحيميّه فعليّه از تنزّلات و مظاهر آنهاست؛
و اگر مراد از «اسم» تجلّى جمعى فعلى باشد كه مقام مشيّت است، «رحمانيّت» و «رحيميّت» از صفات فعلند. پس، رحمت رحمانيّه بسط اصل وجود است؛ و اين عامّ است براى تمام موجودات ولى از صفات خاصّه حق است، زيرا كه در بسط اصل وجود از براى حق تعالى شريكى نيست و ديگر موجودات از رحمت ايجادى دستشان كوتاه است: و لا مُؤَثِّرَ فى الْوُجُودِ الّا اللَّه و لا الهَ فى دارِ التَّحَقُّقِ الّا اللَّه.
و اما رحمت «رحيميّه» كه هدايت هاديان طريق نيز از رشحات آن است، مخصوص سعدا و فطرتهاى علّيّين هست؛ ولى از صفات عامّه است كه ديگر موجودات را از آن حظّ و نصيبى هست؛ گرچه در سابق اشاره به آن شد كه رحمت رحيميّه نيز از رحمتهاى عامّه است؛ و عدم شمول اشقيا را از جهت نقصان آنهاست نه تحديد رحمت؛
و لهذا هدايت و دعوت براى جميع عائله بشرى است. چنانچه قرآن شريف دلالت بر آن دارد. «1» و نيز به نظرى، رحمت «رحيميّه» مختص به حق تعالى است و ديگرى را در آن شركت نيست و در روايات شريفه به حسب اختلاف نظر و اعتبار، بيان رحمت رحيميّه را مختلف فرمودهاند. گاهى فرموده اند:
إِنَ
__________________________________________________
(1) بقره/ 185؛ آل عمران/ 96؛ انعام/ 91 و ....
تفسير سوره حمد، ص: 23
-----------------------------------------------------------------
الرَّحْمنَ اسْمٌ خاصٌّ لِصِفَةٍ عامَّةٍ؛ وَ الرَّحيمَ اسمٌ عامٌ لِصِفَةٍ خاصةٍ؛ «1»
و فرموده اند:
الرَّحْمنُ بِجَميعِ خَلْقِهِ وَ الرَّحيمُ بالْمُؤْمِنينَ خاصَّة؛ «2»
و فرموده اند:
يا رَحْمانَ الدُّنْيا وَ رَحيمَ الآخرَة؛ «3»
و فرموده اند:
يا رَحْمانَ الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ وَ رَحيمَهُما. «4»