سجده شکر از لازمترین و واجبترین مستحبّات است.
در تفسيرهاى فقهى، همت و اجتهاد بيشتر مفسران، بر شناخت و دريافت احكام فقهى الهى از آيات قرآن است. اجتهاد آنان بر يافتن احكام فرعى از مفاهيم آيات فقهى است كه حدود پانصد آيه در قرآن، جزء آيات الاحكام شمرده شده است. تفسير فقهى از قديمىترين تفسيرها بهحساب آمده است. البته برخى از آنها براساس ترتيب آيات مصحف موجود نيست، بلكه براساس موضوعات فقهى، تهيه و تدوين شده است.
بيشترين اجتهاد مفسران فقهى، بر تفريع فروع فقهى و استفاده از آيات قرآن در بيان حكم شرعى آنها است. آنها احكام علمى مربوط به عبادات و معاملات را بيان كردهاند. چنين مفسرانى از فقيهان بهشمار آمده و در كتاب تفسيرى خود، در تفسير آيات با اصول و مبانى فقهى، به تدبّر در آيات قرآن پرداخته و برآناساس، فتاوى خود را بيان كردهاند. غالب چنين تفسيرهايى، نام «آيات الاحكام» بهخود گرفته و از قرن دوم تاكنون، همواره فقيهان آنها را تدوين كردهاند.
تفسيرهاى فقهى بهدليل مبانى فقهى متفاوت، متنوع بوده و براساس مسلك جعفرى، حنبلى، شافعى، مالكى و حنفى تدوين شده است. به تعدادى از مهمترين آنها كه يا گرايش غالب و يا يكى از مهمترين گرايشهاى آنها تفسير فقهى است، اعم از شيعه و اهل سنت، بهترتيب عصر و زمانى كه در آن مىزيستهاند، اشاره مىشود:
روشهاى تفسير قرآن، ص: 234
1- تفسير احكام القرآن
تأليف محمد بن ادريس شافعى كه مقتداى مذهب شافعى (م 204 ق) است، به دست ابو بكر احمد بن حسين بيهقى نيشابورى (م 458 ق) جمعآورى شده است. تفسير شافعى براساس آيات الاحكام در ابواب فقهى شكل گرفته و به مباحث كلامى نيز پرداخته است. شافعى بر اقوال صحابه، تابعين و روايات نبوى صلّى اللّه عليه و اله و سلّم استدلال كرده و سعى كرده تا با كمك آنها، آيات فقهى را تفسير كند. «1»
2- تفسير احكام القرآن
تأليف ابو بكر احمد بن على الرازى جصّاص (م 370 ق) و به زبان عربى است. جصّاص، داراى مذهب حنفى و از فقيهان معروف و بنام قرن چهارم است.
او به شرح و تفصيل آيات الاحكام براساس ترتيب سورههاى قرآن پرداخته و از تفسير و بيان ديگر آيات خوددارى كرده است. جصاص در بررسى و شرح آيات الاحكام، به فروع فقهى آنها نيز نظر داشته و از آراى فقيهان و دلايل آنها ياد مىكند.
او در تفسير خود، نسبت به فقه شافعى تعريض داشته و روايات نبوى و گفتار صحابه و تابعين را در استناد و توجيه اقوال و آراى فقهى خود بيان كرده و كلام خود را مستند به آنها مىكند. در نقل گفتار از ذكر نام گوينده خوددارى كرده و تنها به لفظ «قيل» اكتفا مىكند. جصاص در مواردى ناخواسته به مباحث اعتقادى، تاريخى و توضيح آنها پرداخته، با آنكه بحث درباره آنها از دايره تفسير فقهى او خارج بوده است. «2»