تفسير لغوى
اهتمام غالب مفسران در تفسيرهاى لغوى، بر شناخت و اجتهاد در لغات، ريشه و اشتقاق و شكل و تغييرات آنها است. در مباحث لغوى، يافتن معناى اصلى لغت و تطوّرات آن، موردنظر است، چنانكه يافتن معناى لغت از سياق كلام، از مهمترين دريافتهاى مفسران لغوى است. از نظر آنها قرآن بر لغت مردم سخن گفته و خطاب آنها متوجه عموم بوده است نه جمع و گروه خاصى. توجه به كاربردهاى متفاوت يك لغت در قرآن، توجه به مترادف و متضادها، غرايب و مجاز و حقيقت از جمله مباحث اجتهادى تفسيرهاى لغوى است. در تفسيرهاى لغوى، هم به معناى موضوعله و هم مستعملفيه، پرداخته شده است. از تفسيرهاى لغوى، معمولا با نامهاى مفردات قرآن، غرايب القرآن و معانى القرآن ياد شده است. به تعدادى از مهمترين آنها كه يا جنبه غالب آنها و يا يكى از مهمترين جنبههاى آن، تفسير لغوى است، اعم از شيعه و اهل سنت، به ترتيب عصر و زمان و حيات مفسران آنها، اشاره مىشود:
1- تفسير معانى القرآن
تأليف ابو زكريا يحيى بن زياد ديلمى، معروف به فراء (م 207 ق) و به زبان عربى است. فراء از عالمان اهل سنت در قرن سوم است كه در معانى و تبيين قرآن و تبيين شهرت يافته بود و كتاب او از منابع تفسيرى در لغت و واژگان قرآن است. او در طب و نجوم هم صاحبنظر بوده. على بن حمزه كسائى (م 189 ق)، از عالمان نحو و قرائت، ابو اسحاق زجّاج (م 311 ق) و ابو جعفر نحاس (م 338 ق) نيز صاحب كتاب معانى القرآن بودهاند كه به تبيين واژگان آيات مىپردازد، ولى كتاب معانى القرآن فراء، شهرت بيشترى دارد.
2- تفسير غريب القرآن
تأليف ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبه دينورى (م 276 ق) و به زبان عربى است. او از عالمان اهل سنت در صرف و نحو و لغت است. كتاب او از نخستين كتابهاى لغوى در تفسير قرآن بهشمار مىآيد. ابن قتيبه به شرح كلمات و واژههاى قرآن براساس ترتيب آيات پرداخته است. او كتاب معانى القرآن و تأويل مشكل القرآن را نيز تدوين كرده كه در آنها مباحث لغوى از اهميت بالايى برخوردار بوده است.
3- تفسير مفردات الفاظ قرآن
تأليف ابو القاسم حسين بن محمد بن مفضل، معروف به راغب اصفهانى (م 503 ق) و به زبان عربى است. او با همّت فراوان معانى لغوى آيات قرآن را بيان مىكند. راغب از عالمان اهل سنت در قرن پنجم است كه كتابش تاكنون مورد استناد بوده است. شيوه راغب در كتاب مفردات نخست به بيان ماده لغت، به همراه معناى حقيقى و سپس ذكر مشتقات و معانى مجازى است و در نهايت، ميزان ارتباط معانى مجازى با معانى حقيقى را با ذكر شواهدى از آيات، احاديث، اشعار و گفتار عرب بيان داشته است.
او با شخصيتهاى علمى، مانند زمخشرى صاحب كتاب تفسيرى كشاف و مرحوم شيخ طبرسى صاحب كتاب تفسير مجمع البيان معاصر بود كه آنان نيز بررسىهاى لغوى ارزندهاى را در تبيين آيات قرآن انجام دادهاند. راغب معتقد بود كه نخست بايد معناى اصلى هرواژه را جستوجو كرد و هرواژه، داراى اصل و معناى واحدى است كه فروع آن ناشى از آن مىباشد.
راغب در كتاب مفردات قرآن براساس ترتيب الفبايى به ريشه اصلى واژههاى قرآنى پرداخته و در ضمن هرواژه به مشتقات آن با ذكر مثالهايى از آيات اشاره كرده است. او به تأليف كتاب تفسيرى ديگرى نيز به نام جامع التفاسير همت گماشت كه توفيق اتمام آن را نيافت و آنچه اكنون از آن موجود است، شامل سوره حمد و بخشى از سوره بقره مىباشد كه با تحقيق حسن فرحات در كويت چاپ شده است. زركلى، الاعلام، ج 2، ص 255؛ حاجى خليفه، كشف الظنون، ج 2، ص 1773؛ زركشى، البرهان، ج 1، ص 291.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 227