• العربية
  • English
  • فارسی
 
امام جعفرصادق (علیه‌السلام) :

مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)

   
 
 
 

تفسیر سوره حمد حضرت امام خمینی : ایقاظ ایمانی ...


عزيزم، انسان با يك مرض حصبه و ضعف قواى دماغيّه، تمام معلوماتش را فراموش مى‏كند مگر چيزهايى را كه با شدّت تذكّر و انس با آنها جزءِ فطريّات ثانويّه او شده باشد؛ و اگر يك حادثه بزرگى و هائله سهمناكى پيش آيد، انسان از بسيارى از امور خود غفلت كند و خط نسيان به روى معلومات او كشيده مى‏شود، پس در آن اهوال و شدايد و سكرات موت چه خواهد شد؟

و اگر سمع قلب باز نشده باشد و دل سميع نباشد، تلقين عقايد حين موت و بعد از موت به حال او نتيجه‏اى ندارد. تلقين براى كسانى مفيد است كه دل آنها از عقايد حقّه با خبر است و سمع قلب در آنها باز است و در اين سكرات و شدايد فى‏الجمله غفلتى حاصل شده باشد، اين وسيله شود كه ملائكة اللَّه به گوش او برسانند؛ ولى اگر انسان كر باشد و گوش عالم برزخ و قبر نداشته باشد، هرگز تلقين را نمى ‏شنود و به حال او اثر نكند؛ و در احاديث شريفه به بعض آنچه گفته شد، اشاره شده است.

قَولهُ تَعالى: الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ؛ بدان كه از براى جميع اسما و صفات حق تعالى- جلّ و علا- به طور كلى دو مقام و دو مرتبه است:

يكى، مقام اسما و صفات ذاتيّه كه در حضرت واحديّت ثابت است؛ چون علم ذاتى كه از شئون و تجلّيات ذاتيّه است؛ و قدرت و اراده ذاتيّه و ديگر شئون ذاتيّه.

و ديگر، مقام اسما و صفات فعليّه است كه به تجلّى به «فيض مقدّس»
--------------------------------------------------------------------------

تفسير سوره حمد، ص: 47

------------------------------------------------------------------------------

براى حق ثابت است؛ چون «علم فعلى» كه اشراقيّين ثابت دانند و مناط «علم تفصيلى» را آن دانند و جناب افضل الحكماء، خواجه نصير الدّين «1»- نضّر اللَّه وجهه- اقامه برهان بر آن كرده‏اند؛ و در اين معنى كه ميزان «علم تفصيلى»، «علم فعلى» است، از اشراقيين تبعيّت فرموده‏اند؛ «2»

و اين مطلب گرچه خلاف تحقيق است، بلكه «علم تفصيلى» در مرتبه ذات ثابت است و كشف و تفصيل علم ذاتى از علم فعلى بالاتر و بيشتر است- چنانچه در محل خود به وجه برهان نورى ثابت و محقق است- ولى اصل مطلب كه نظام وجودْ علم فعلى تفصيلى حق است، ثابت و محقّق است در سنّت برهان و مشرب عرفان؛ گرچه مسلك اعلا و ذوق احلاى عرفانى را غير از اين طريقه‏ها طريقه‏اى است- «مذهب عاشق ز مذهبها جداست». «3»

بالجمله، از براى رحمت «رحمانيّه» و «رحيميّه» دو مرتبه و دو تجلّى است: يكى، در مجلاى ذات در حضرت واحديّت به تجلّى به فيض اقدس؛ و ديگر، در مجلاى اعيان كونيّه به تجلّى به فيض مقدّس؛ و در سوره مباركه اگر «رحمن» و «رحيم» از صفات ذاتيّه باشد- چنانچه ظاهرتر است- در آيه شريفه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اين دو صفت را تابع «اسم» توان دانست تا از صفات فعليّه باشد؛ بنا بر اين ابداً تكرارى در كار نيست تا

__________________________________________________
(1) محمد بن حسن طوسى معروف به «خواجه نصير» و «محقق طوسى»، (597- 672) از حكما و دانشمندان مشهور اسلام است. در فلسفه و كلام و رياضيات و هيئت متبحّر بوده است. علّامه حلى، قطب الدين شيرازى، سيد عبد الكريم بن طاوس از شاگردان وى مى‏باشند. آثار ارزشمندى از او به جاى مانده است. مانند: شرح اشارات، تجريد، تحرير اقليدس، تحرير مجسطى، اخلاق ناصرى.
(2) مصارع المصارع؛ ص 141؛ شرح اشارات؛ نمط هفتم، فصل 16.
(3)
«مذهب عاشق ز مذهبها جداست عاشقان را مذهب و ملت خداست»

- (مولوى)
تفسير سوره حمد، ص: 48
-------------------------------------------------------------------------

اينكه گفته شود براى تأكيد و مبالغه است؛ و به اين احتمال- و الْعِلمُ عندَ اللَّه- معنى آيات شريفه چنين مى‏شود:

بمشيئته الرَّحْمانيةِ و الرّحيميّةِ الحمدُ لِذاتِه الرّحمانىِّ و الرَّحيمى؛ و چنانچه مقام «مشيّت» جلوه ذات مقدس است، مقام «رحمانيت» و «رحيميّت»، كه از تعيّنات مقام مشيّت است، جلوه رحمانيّت و رحيميّت ذاتيّه است؛ و احتمالات ديگرى نيز هست كه ما ترك كرديم ذكر آن را، زيرا كه اين احتمال كه ذكر شد ظاهرتر بود.

قوله تعالى: مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ؛ بسيارى از قرّاء «مَلِك»، به فتح ميم و كسر لام، قرائت كرده‏اند و براى هر يك از اين دو قرائت ترجيحاتى ادبى ذكر كرده‏ اند. حتّى بعضى از بزرگان علما- رحمه اللَّه- رساله نوشته در ترجيح «مَلِك» بر «مالك»؛ و چيزهايى كه طرفين گفته‏ اند طورى نيست كه از آن اطمينانى حاصل شود.

آنچه به نظر نويسنده مى‏رسد آن است كه «مالك» راجح بلكه متعيّن است؛ زيرا كه اين سوره مباركه و سوره مباركه «توحيد» مثل ساير سور قرآنيّه نيست، بلكه اين دو سوره را چون مردم در نماز فرائض و نوافل مى‏خوانند، در هر عصرى از اعصار صدها ميليون جمعيّت مسلمين از صدها ميليون جمعيتهاى مسلمين شنيده ‏اند و آنها از صدها ميليون سابقي ها، همين طور به تسامع، اين دو سوره شريفه به همين طور كه مى‏خوانند بى‏يك حرف پس و پيش و كم و زياد از ائمّه هدى و پيغمبر خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- ثابت است؛

و با اينكه اكثر قرّاء «مَلِك» خواندند و بسيارى از علما ترجيح «مَلِك» داده ‏اند، مع ذلك اين امور در اين امر ثابت ضرورى و متواتر قطعى، ضررى نرسانده و كسى از آنها متابعت ننموده؛ و با اينكه علما تبعيّت هر يك از قرّاء را جائز مى‏دانند،

------------------------------------------------------------
تفسير سوره حمد، ص: 49

-----------------------------------------------------------

هيچ يك- الّا شاذى كه اعتنا به قول او نيست- در مقابل اين ضرورت، «مَلِك» در نمازهاى خود قرائت ننموده ‏اند و اگر كسى هم «مَلِك» را قرائت كرده، من باب احتياط بوده و «مالك» را نيز گفته؛ چنانچه شيخ علّامه ما در علوم نقليّه، حاج شيخ عبد الكريم يزدى «1»- قدّس سرّه- به خواهش يكى از علماى اعلام معاصر «مَلِك» را نيز مى‏گفتند؛ ولى اين احتياط بسيار ضعيفى است، بلكه به عقيده نويسنده مقطوع الخلاف است.

و از اين بيان كه شد ضعف اين مطلب معلوم مى‏شود كه گفته‏اند در خطّ كوفى «ملك» و «مالك» به هم اشتباه شده؛ زيرا كه اين ادّعا را شايد در سورى كه كثير التّداول در السنة نيست، بتوان گفت- آن هم عَلى اشكالٍ- ولى در مثل چنين سوره‏اى كه ثبوت آن از روى تسامع و قرائت است- چنانچه پرواضح است- ادعايى بس بى‏مغز و گفته‏اى بس بى‏اعتبار است.

و اين كلام كه ذكر شد در «كفواً» نيز جارى است؛ زيرا كه قرائت با «واو» مفتوحه و «فاء» مضمومه- با آنكه فقط قرائت عاصم است- مع ذلك آن نيز به تسامع بالضّرورة ثابت است؛ و قرائات ديگر معارضه با اين ضرورت نكرده، گرچه بعضى به خيال خود احتياط مى‏كنند، و مطابق‏
__________________________________________________
(1) آيت‏الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى (1276- 1355 ه. ق.) از فقيهان بزرگ و مراجع تقليد شيعه در قرن چهارده هجرى است. وى پس از تحصيلات مقدماتى به نجف و سامرا سفر كرد و در آنجا از درس استادانى چون: ميرزاى بزرگ شيرازى، ميرزا محمد تقى شيرازى، آخوند خراسانى، سيد كاظم يزدى، سيد محمد اصفهانى فشاركى بهره گرفت. در سال 1332 ه. ق. به اراك آمد و در سال 1340 ه. ق. به قم مشرف گرديد و به اصرار بزرگان آن سامان و پس از استخاره در آنجا رحل اقامت افكند و حوزه علميه قم را تأسيس كرد. در حوزه درس ايشان، عالمانى بزرگ تربيت شدند كه حضرت امام خمينى (س) در صدر آنان جاى دارند. از آثار ايشان است: درر الفوائد در علم اصول، الصلاة، النكاح، الرضاع، المواريث در علم فقه.
تفسير سوره حمد، ص: 50
--------------------------------------------------------------------
قرائت اكثر كه با ضم «فاء» و «همزه» است قرائت مى‏كنند، ولى اين احتياط بى‏جايى است.
و اگر چنانچه در رواياتى كه امر شده، مثل قرائت ناس قرائت كنيم، «1» مناقشه شود-

چنانچه جاى مناقشه هم هست و مظنون آن است كه مراد از آن روايات اين باشد كه همين طور كه نوع مردم قرائت مى‏كنند قرائت كنيد نه آنكه مخيّر هستيد ميان قرائات سبع مثلًا- آن وقت قرائت «مَلِك» و «كفواً» به غير آن طور كه مشهور در بين مسلمين و مسطور در صحف است غلط مى‏شود؛ و در هر صورت، احتياط قرائت آنهاست به طورى كه بين مردم متداول و در السنة مشهور و در قرآن مسطور است، زيرا كه آن طور قرائت در هر مسلكى صحيح است؛ و اللَّه العالم. «2»

------------------------------



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading