اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)
شعر بسیار پر معنی در خصوص حضرت ابالفضل :
اَبَاالفَضْلِ يَا مَنْ أَسَّسَ الفَضْلَ وَ الإبا أَبِى الفَضْلُ اِلاّ اَنْ تَكُونَ لَهُ أَبا
ای ابوالفضل كه فضیلت و بزرگواری را بنیان نهادی، فضل و بزرگواری امتناع می ورزد كه جز تو كسی پدر آن باشد.
در مورد اين كينه حضرت ابالفضل گفته شده كه آيا اين كنيه واقعى بوده و ايشان پدر فرزندى به نام فضل بوده اند يا اينكه اين كنيه اعتبارى و در واقع لقبى بوده است كه به شكل كنيه به او نسبت داده اند. احتمالاتى در اين زمينه وجود دارد كه بدان پرداخته مىشود:
آن چه از بررسى اسامى افراد در تاريخ به دست مىآيد اين است كه انتخاب كنيه همواره بر اساس نام فرزند بزرگتر فرد نبوده و در موارد بسيارى اين قاعده وجود ندارد.
نوشته اند در خاندان بنى هاشم هر كه عباس نام داشته او را ابوالفضل كنيه مى نهادند؛ همان گونه كه عباس بن عبدالمطّلب و عباس بن ربيعة بن الحارث بن عبدالمطّلب و ... نيز مكنّى به همين كنيه بودهاند(بطل العلقمى، عبد الواحد بن احمد المظفر، نجف، مطبعة الحيدرية، بىتا، ج 2، ص 9) كه گفته اى مقبول و موجّه به نظر مى رسد.
ولی به نظر میرسد که كنيه ابوالفضل برای حضرت عباس برگرفته از برترى و فضلى بوده كه از كودكى در حضرت نمود فراوان داشته و او را بدان صفت مى شناخته اند آن گونه كه در سوگ او نيز سروده اند:
اَبَاالفَضْلِ يَا مَنْ أَسَّسَ الفَضْلَ وَ الإبا أَبِى الفَضْلُ اِلاّ اَنْ تَكُونَ لَهُ أَبا
«اى ابوالفضل! اى كسى كه هر برترى و پاكدامنى را بنا نهادى! آيا براى من برترى و فضلى وجود دارد كه تو پدر آن نباشى؟ (آيا كسى مىتواند فضلى داشته باشد كه در تو نباشد)».(همان)
همچنين در بين اعراب و مسلمانان نيز چنين سنتى بسيار ديده مىشده كه كنيه افراد را بر اساس ويژگىهاى آنان مى گذاشته اند.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ * السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ
سَلاَمُ اللَّهِ وَ سَلاَمُ مَلاَئِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ وَ جَمِيعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ
سلام خدا و سلام فرشتگان مقرب خدا و رسولان خدا و بندگان شايسته خدا و سلام تمام شهيدان راه خدا و صادقان با ايمان كامل
(وَ) الزَّاكِيَاتُ الطَّيِّبَاتُ فِيمَا تَغْتَدِي وَ تَرُوحُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
و نفوس پاكيزه پاك و نكو سيرت در آنچه صبح و شام است سلام همه آنان بر تو باد اى فرزند امير المؤمنين
أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْمُرْسَلِ
گواهى مى دهم براى تو كه حضرتت مقام تسليم و تصديق و وفادارى و خيرخواهى در حد كمال داشتى نسبت به حضرت حسين فرزند پيغمبر صلى الله عليه و آله
وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَ الدَّلِيلِ الْعَالِمِ وَ الْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ
و سبط برگزيده رسول و رهبر داناى خلق و وصى پيغمبر و رساننده حكم خدا به خلق آن امام مظلوم جور و جفا كشيده
فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ
پس خدا تو را از جانب رسولش و از جانب امير المؤمنين و از حضرت حسن و حسين صلوات الله عليهم بهترين پاداش عطا كند
بِمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ
و بواسطه آن صبر و تحمل مصايبى كه در يارى برادرت كردى پس دار سعادت عقبى تو را نيكوست
رجزخوانی حضرت عباس :
آنگاه که باران تیر و نیزه بر حضرت ابوالفضل باریدن گرفت و زید بن ورقا بر او حمله کرد و دست راست آن حضرت را برید، حضرت، شمشیر را به دست چپش داد و این رجز را خواند:
والله ان قطعتموا یمینی ••• انی احامی ابدا عن دینی...
و عن امام صادق الیقین ••• نجل النبی الطاهر الامین
به خدا سوگند! اگر دست راستم را قطع کنید، همانا جهادکنان از دینم حمایت میکنم! نزد امام درست کار با تقوایی که فرزند پیامبر پاک و امین حمایت خواهم کرد. [۱]