لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا قائم ما اهل بیت(علیهالسلام) ظهور یابد. (منتخبالاثر، ص ٢٥٤)
3. خالى بودن حروف و كلمات از حركات و اعراب
از ديگر زمينههاى كه به پيدايش قراآت سبعه و عشره منجر شد، نبودن حركات و اعراب در مصاحف نخستين بود. در كتابتهاى آن دوران، كلمات از هر گونه حركات و اعراب و سكنات خالى بودند. استاد دكتر حجتى در تاريخ قرآن در بحث موارد اختلاف قراآت و كيفيت آن مىنويسند: «حتى اين حروف و كلمات از حركات و سكنات و اعراب، عارى بود كه بعدها به وسيله ابو الاسود دوئلى (م 69 ه. ق) و ديگران اين كار صورت گرفت.» «2»
نبودن حركات در كلمات، وجوه و احتمالات فراوانى را حتى براى آشنايان به زبان عربى فراهم مىساخت. بسا در يك كلمه، بيش از دو قرائت ممكن بود و اگر خواننده با زبان عربى آشنايى كامل نمىداشت، دشوارىهاى فراوانى را براى او به همراه مىآورد. زيرا ساختار زبان عرب، به شكلى بود كه در مواردى، شكل ظاهرى كلمه، هم مىتوانست فعل باشد و هم اسم، و در ساختار فعل، نيز مىتوانست ماضى باشد و يا امر و ...
نبودن حركات اعرابى و بنائى مانند فتحه و كسره و ضمه و تشديد، قرائتهاى متفاوتى را در برخى از آيات موجب شده بود كه به شمارى از آنها اشاره مىشود:
1. سوره بقره 259: أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، به صيغه امر (اعلم) نزد
__________________________________________________
(1) مجمع البيان، ج 2، ص 751 با اصل 225 ملاحظه شود.
(2) پژوهشى در تاريخ قرآن، ص 301.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 181
كسائى و به صيغه متكلم (اعلم) نزد بقيه قرا.
2. سوره بقره 119: قرائت نافع: وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِيمِ، به صيغه نهى و بقيه به صيغه مضارع مجهول. (لا تسأل).
3. سوره اعراف 138: زمخشرى: يعكفون به ضم كاف و كسر آن «1».
4. سوره بقره 222: حتى يطهرن و حتى يطّهّرن. طبرسى: اهل كوفه غير از حفص، يطّهّرن خواندهاند كه با تشديد است و بقيه با تخفيف. «2»
5. سوره سبأ 19: باعد فعل ماضى و باعد فعل امر. طبرسى: ابو عمر و ابن كثير و هشام باعد به لفظ امر. و يعقوب و سهل باعد با الف و فتح باء و در قرائت ابن يعمر بعد «3».
6. سوره اعراف 137: يعرشون و يعرشون. طبرسى: ابن عامر و ابو بكر با ضم و بقيه با كسر خواندهاند. «4»
7. سوره بقره 282: و لا يضّار كاتب، و لا يضارّ. به فتح راء و ضم آن. زمخشرى مىگويد: و لا يضّار، محتمل بر ساختار فعل معلوم و مجهول. «5»
8. سوره توبه 111: فيقتلون و يقتلون «6» طبرسى: اهل كوفه غير عاصم فيقتلون به ضم ياء و يقتلون به فتح ياء خواندهاند و بقيّه فيقتلون به فتح ياء و يقتلون به ضم ياء. «7»
9. سوره هود 41: مجريها، به فتح ميم و ضم آن. امام ابن عمر بن سعيد دانى مىگويد: حفص و حمزه و كسائى «مجريها» به فتح ميم و بقيه به ضم آن. «8»
__________________________________________________
(1) الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 2، ص 150.
(2) مجمع البيان، ج 1، ص 560.
(3) مجمع البيان ج 8، ص 602.
(4) همان، ج 4، ص 724.
(5) الكشاف، ج 1، ص 327.
(6) ابن جزرى، النشر فى القراءات العشر، ج 1، ص 26.
(7) مجمع البيان، ج 5، ص 112.
(8) التيسير فى القراءات السبع، ص 124.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 182
10. سوره نور 31: على جيوبهنّ، به ضم جيم و كسر آن. ابى عمر بن سعيد دانى: نافع و عاصم و ابو عمر و هشام با ضم خواندهاند: جيوبهنّ.
و بقيه به كسر. «1»
شواهد ديگرى از اين دست به تفصيل در تفسير مجمع البيان و كتاب التيسير فى القراءات السبع و الحجة فى علل القراءات السبع، آمده است.
البته ابتدايى بودن خط و بىنقطه بودن حروف و عارى بودن كلمات از حركات و اعراب، زمينه اجتهاد قرّا را در قراآت آنها، فراهم آورد و گواهى بود بر اين كه، قراآت از طرف خداوند بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، نازل نشدهاند و علل مذكور از مهمترين علل پيدايش آنها بوده است.