آية اللّه معرفت، بدينجهت از قصه ورقه بن نوفل ياد مىكند و آن را اسطوره خرافى مىداند؛ زيرا پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم را برتر از آن مىداند كه به هنگام وحى، دچار تزلزل و ترديد گردد؛ زيرا او انسان كامل و معصوم بوده و از طرفى، نادرستى محتواى قصه هم بر عدم صحت آن دلالت دارد؛ ايشان معتقد است وحى آسمانى، احتمال التباس و خطا در آن نيست و بر قاعده لطف براى صحت وحى استناد مىجويد؛ ايشان همچنين از اسطوره «غرانيق» به نقل از تفاسير طبرى و سيوطى ياد مىكند
و آن را از نظر سند و متن، نادرست مىداند كه به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نسبت داده شده است. علامه طباطبايى هم در خصوص آن مىگويد: ادله قطعى بر عصمت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نادرستى چنين مطلبى را ثابت مىكند و لازم است ساحت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم از مانند چنين لغزشى، تنزيه شود، بويژه كه در گزارش تاريخى اين داستان، بدترين و زشتترين جهل به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نسبت داده شده است.
دخالت دروغين شيطان به هنگام نزول قرآن، با ديگر آيات مانند آيه: إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْيٌ يُوحىٰ و آيه: إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطٰانِ كٰانَ ضَعِيفاً و آيه: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنٰا بَعْضَ الْأَقٰاوِيلِ، لَأَخَذْنٰا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنٰا مِنْهُ الْوَتِينَ نيز ناسازگار است و عقل نيز نمىتواند آن را با مقام عصمت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم سازگار بداند؛ بدينجهت، روايات «غرانيق» و «ورقه بن نوفل» نزد مفسران حديثشناس، ضعيف و نادرست هستند.
التمهيد فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۸۴-۷۸.
جامع البيان عن تأويل آى القرآن، ج ۱۷، ص ۱۳۱ ذيل آيه ۵۲ حج.
الدر المنثور، ج ۶، ص ۶۵ ذيل آيه ۵۲ حج.
التمهيد فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۸۵-۹۰.
الميزان فى تفسير القرآن، ج ۱۴، ص ۳۹۶ ذيل آيه ۵۲ حج (بحث روايى): الادله القطعيه على عصمته تكذّب متنها... فمن الواجب تنزيه ساحته المقدسه عن مثل هذه الخطيئة مضافا الى أنّ الرواية تنسب اليه أشنع الجهل و اقبحه
نجم/ ۴: آن قرآن، جز وحيى نيست كه بر او وحى مىشود.
نساء/ ۷۶: نيرنگ شيطان، سست است.
حاقه/ ۴۶-۴۴: و اگر پيامبر بر ما برخى از سخنان را مىبست، دست راستش را مىگرفتيم سپس شاهرگش را مىبريديم.
مجمع البيان، ج ۷، ص ۱۴۵ ذيل آيه ۵۲ حج.
مؤدب، رضا، مبانی تفسیر قرآن، صفحه: ۵۰، دانشگاه قم، قم - ایران، 1386 ه.ش.