برادران! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نمىخوانيد. ممكن است پس از من بخوانيد در آن وقت من نزد شما نيستم كه بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براى كسب مقام و قدرتى با قلبهاى جوان شما بازى كنم. من براى آنكه شما جوانان شايستهاى هستيد علاقه دارم كه جوانى خود را در راه خداوند و اسلام عزيز و جمهورى اسلامى صرف كنيد تا سعادت هر دو جهان را دريابيد. و از خداوند غفور مىخواهم كه شما را به راه مستقيم انسانيت هدايت كند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نيز در خلوتها از خداوند همين را بخواهيد، كه او هادى و رحمان
است.
و يك وصيت به ملت شريف ايران و ساير ملتهاى مبتلا به حكومتهاى فاسد و دربند قدرتهاى بزرگ مىكنم؛ اما به ملت عزيز ايران توصيه مىكنم كه نعمتى كه با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسدارى نماييد و در راه آن، كه نعمتى عظيم الهى و امانت بزرگ خداوندى است كوشش كنيد و از مشكلاتى كه در اين صراط مستقيم پيش مىآيد نهراسيد كه إن تَنْصروا اللَّه يَنْصُرْكم و يُثَبِّتْ أَقدامَكم. و در مشكلات دولت جمهورى اسلامى با جان و دل شريك و در رفع آنها كوشا باشيد، و دولت و مجلس را از خود بدانيد، و چون محبوبى گرامى از آن نگهدارى كنيد.
و به مجلس و دولت و دستاندركاران توصيه مىنمايم كه قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزارى به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياى نعم همه هستند و جمهورى اسلامى رهاورد آنان و با فداكاريهاى آنان تحقق پيدا كرد و بقاى آن نيز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حكومتهاى طاغوتى را كه چپاولگرانى بىفرهنگ و زورگويانى تهى مغز بودند و هستند را هميشه محكوم نماييد، البته با اعمال انسانى كه شايسته براى يك حكومت اسلامى است.