برای تعجیل فَرَج زیاد دعا کنید، زیرا همین دعا کردن، فَرَج و گشایش شماست.
گزارش جلسة دفاع رساله دکتری رشته تفسیر تطبیقئ
گروه علوم قرآن و حدیث دانشكده : الهیات و معارف اسلامئ دانشگاه قم
روز سهشنبه هفت آذر 1396 جلسه دفاع رساله دکتری محمد عینیزاده موحد با عنوان : «بررسی دکترین انتظار و مبانی قرآنئ آن در اندیشه رهبر معظم انقلاب اسلامئ حضرت آیتالله خامنهای دامت برکاته و مقایسة آن با آرای سیدقطب و محمد عبده» در محل سالن جلسات دفاع دانشكده الهیات و معارف اسلامئ دانشگاه قم با حضور هیئت داوران مرکب از استادان راهنما: دکتر سیدرضا مؤدب و دکتر محمدهادی مفتح و استاد مشاور: دکتر عزتالله مولایینیا و آقایان دکتر سید محمدجواد وزریفرد و دکتر غلامرضا بهروزلک و دکتر علیاحمد ناصح برگزار شد.
در این جلسه ابتدا محمد عینیزاده موحد به تبیین مسئله و معرفی فصول رساله پرداخت و سپس داوران محترم نظرات و نقدهای خود را نسبت به آن بیان داشتند. و در نهایت این رساله با کسب رتبه عالی با نمره نوزده و نیم مورد قبول هیئت داوری قرار گرفت.
مهمترین نقدهای اساتید حجم زیاد رساله، بهکارگیری واژه غیرفارسی دکترین در عنوان رساله و توجه به نظام مقایسه میان دیدگاهها بود.
چکیده رساله:
انتظار آینده روشن و تحقق عدالت در سراسر جهان، اندیشه مشترک شیعه و سنی و اکثر ملل و نحل در جهان است. اما در این میان آنچه کمتر مشاهده میشود، تبدیل این امید و آرزو به دانش و نظریهای است که برگرفته از مبانی قرآنی بوده و مبنای ترسیم راهبردهای جدی و عملی و برنامههای مشخص برای تحقق این آرمان باشد. انتظار به معنای تام و حقیقی که در بردارنده امید، باور و تلاش مستمر برای تحقق این آرمان بشری و وعده الهی است، در اندیشه ناب اهل بیت علیهمالسلام و مکتب فکری شاگردان ایشان، بویژه رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله تجلی یافته است. «انتظار» در منظر ایشان، مبدأ، غایت، چگونگی و فرایند حرکت انسانها برای دستیابی به سعادت و تعالی فردی و جمعی را نشان میدهد. حال آنکه در تفاسیر سنی، انتظار تنها در حد یک مساله فرعی ـ که موجد هیچ حرکت و آرمانی نیست ـ مطرح شده است. در این تحقیق برای یافتن یک دکترین جامع که در جهان امروز راهگشای بشریت برای رسیدن به عدالت و سعادت باشد نظریهپردازی شده است. در میان مفسران سنی، سید قطب، نویسنده تفسیر فی ظلال القرآن و محمد عبده، صاحب تفسیر المنار آرای روشنتری در باره اسلام و آینده جهان دارند که در مقایسه با اندیشه حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله قابل بررسی است. شاید بتوان مهمترین نقطه تلاقی و اشتراک دیدگاههای این سه مفسر و اندیشمند را در نگاه به اسلام بهعنوان یک مسلک اجتماعی ناظر به زندگی دید. در دورهای که در غرب مسیحی مدرن و جهان اسلام سنتی تجددزده، یک نگاه مشترک به دین وجود داشت و آن فردی و شخصی بودن دین بود، این اندیشمندان، اسلام را آئینی اجتماعی و اقتدارگرا معرفی کردند که سعادت و تعالی بشریت در گرو حاکمیت آن است. با این وصف این بررسی نشان میدهد در خاستگاه نظری، امتیاز دکترین انتظار در این است که ترجمان اندیشه زلال و آسمانی عترت طاهره سلاماللهعلیهم است و عنصر اساسی آن حقیقت ولایت و امامت است که آن را از سویی با حقیقت اسلام ناب پیوند میدهد و از سوی دیگر از نظریات و اندیشههای دیگران که اگرچه با قرآن و اسلام پیوند دارند اما از اسلام کامل و مرضی الهی فاصله دارند، جدا میکند. مهدویت و آموزه محوری آن، انتظار، در اندیشه دینی و تفسیری حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله، بهعنوان کلیدواژه اصلی فهم دین و بهمثابه یک دکترین برای ابتنای سیاستها و راهبردهای اصلاح در زندگی بشر و ساختن تمدنی نوین برای انسانها که عدالت و سعادت را برایشان بهارمغان داشته باشد، مطرح است. در حالیکه در اندیشه محمدعبده و سیدقطب در باره آینده جهان و خروج مسلمانان از واقعیت ذلتبار کنونیشان، جایی برای گفتمان «دکترین انتظار» نیست.
گزارش محتوایی رساله:
مساله اصلی در این تحقیق نظریهپردازی برای یافتن یک دکترین جامع است که در جهان امروز راهگشای بشریت برای رسیدن به عدالت و سعادت باشد. به باور ما این دکترین، در تبیین مفهوم انتظار و فرایند تحقق اهداف دین، در بیانات و دیدگاههای رهبر معظم انقلاب اسلامی تجلی یافته است. به گونهای که میتواند مبنای تدوین راهبردها و برنامهریزیهای استراتژیک برای کشور و جهان اسلام باشد. محور اصلی این رساله، مسئله انتظار است و با لحاظ این مطلب باید گفت اگرچه در مسائل کلی مربوط به اصلاح آینده زندگی بشر، مانند باور به ضعفهای مبنایی نظریههای غالب در جهان امروز و تمدن و نظامهایی که بر اساس آنها ساخته شده و ناتوانی آنها در رساندن بشریت به سعادت و کمال درخور انسان و سرانجام محتوم فروپاشی آنها، و ضرورت بازگشت به اسلام و کامل بودن اسلام از حیث ارائه برنامه جامع برای آینده جهان و زندگی بشر، حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله با دو مفسر عرب ما اشتراک نظرهای جدی دارند، اما در آنچه که محور این رساله و نقطه ثقل اندیشه رهبر معظم انقلاب اسلامی است و تفکر اصلاحی ایشان بر آن مبتنی است و بهتصریح خود ایشان، «کلیدواژه اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است»، یعنی مسئله «انتظار» که « جزء لاینفک مسئله مهدویت است»، اختلاف و تضاد آشکار وجود دارد که موجب شده نظریات و دیدگاههای اصلاحی دو مفسر مصری ما در حد کلیاتی که نهایتا با استحسانات و پیشنهادهایی عملی که قابلیت تفسیرهای گوناگون داشته اما در عمل با محدویتها و مشکلات جدی مواجه است، باقی بماند.
باید اذعان داشت که مسئله مهدویت و انتظار با تبیینی که رهبر معظم انقلاب اسلامی بر اساس قرآن و میراث اندیشه اهلبیت علیهمالسلام از آن دارند، از دو جهت دکترین ایشان را در رهبری جهان اسلام و تحقق اهداف اسلامی در تعالی و سعادت بشریت، ممتاز ساخته است. از سویی وضوح و روشنی و اتقان اندیشه مهدویت در قرآن و مکتب اهلبیت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و انرژی انباشتهای که در آن برای به حرکت در آوردن نیروهای خروشان انسانها و جوامع و هدایت آن به سمت تحقق حاکمیت عدل الهی وجود دارد و از سوی دیگر نظاممند کردن این اندیشه بهگونهای که بتواند مبنای رهبری و ساختارسازی برای تمدن نوین بشری بر اساس اسلام و قرآن گردد، که در تفکر زلال و ساختارمند و تبیین منطقی و روشمند حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله شکل یافته است.
سرفصلها: مباحث این تحقیق علاوه بر مقدمه که مشتمل بر کلیات، تعاریف و پیشینه تحقیق در موضوع بحث و نیز نگاهی به شخصیت علمی و روش و گرایش تفسیری حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله بود، در سه فصل تقدیم خواهد شد.
فصل نخست در سهبخش به جستار در چیستی دکترین انتظار میپردازد: اولین بخش آن در تبیین چیستی دکترین انتظار، سه موضوع دین و اهدف آن، مهدویت و انتظار را بهبررسی مینشیند. در پرتو این بررسی روشن میشود که دین، راه رسیدن به هدف آفرینش انسان، یعنی عبودیت و قرار گرفتن در مسیر تعالی و کمال است و دکترین انتظار، از آنجا که یک «دکترین» است، بهدنبال رسیدن به چگونگی و مکانیسم دستیابی به این هدف است. در بینش دکترین انتظار، روش کلان قرآن برای رسیدن به هدف نهایی، ایجاد نظام کلان و سیستمهای خردتر مرتبط با آن برای تبدیل جامعه به محیطی مناسب برای تربیت گسترده و عمومی انسانها است. این روش در مفهوم «مهدویت» و «انتظار» ریشه دارد و دکترین انتظار، نظریه ساختن دنیا بر اساس هدف آفرینش و تبیین مکانیسم رسیدن به آرمان قرآن و تعالی بشریت است.
بخش دوم این فصل، مبانی نظری و عملی دکترین انتظار را میکاود و در مبانی نظری به حوزههای تارخ، کلام و سیاست نظر میکند تا دریابد این نظریه کلان به کدام باورها و یافتههای این سه حوزه تکیه دارد. و در مبانی عملی، بایدها و نبایدهای دکترین انتظار را در حوزه عمل مینمایاند تا روشن شود کدام چارچوب عملی و چه خطوط راهبردی راهنمای حرکت در مسیر انتظار و رسیدن به اهداف بلند آن هستند. نهایتا در بخش سوم، تبیین عصری دکترین انتظار و بازتولید آن برای شرایط امروزین کشور و جهان اسلام را تحت عنوان نظریه فرایند (فرایند تحقق اهداف اسلامی) در میان مینهد.
فصل دوم نیز به بررسی مستندات و مبانی قرآنی دکترین انتظار و نظریه فرایند اختصاص یافته است و در این عرصه، مبانی و مستندات قرآنی مباحث مربوط به اهداف دین، مهدویت، انتظار و نظریه فرایند از بیانات و تراوشات چکامه رهبر معظم انقلاب و با راهیابی به وادی اندیشه و روش تفسیری ایشان و نگریستن در آیات الهی از منظر معظمله، حتی در مواردی که تصریح یا تلمیحی بدان نداشتهاند، واکاوی شده و بهنیکی روشن شده است که این اندیشه بهطور کامل متکی به آیات قرآن است.
در فصل سوم ضمن نگاهی به مقوله مهدویت و انتظار در مکتب اهلسنت، تلاش شده تا نگاه دو مفسر و اصلاحگر معاصر جهان اسلام، سیدقطب و محمدعبده به مقوله انتظار و مهدویت و نیز جایگاه اسلام در حل مشکلات بشر روشن شده و دکترین انتظار با این نگاه مقایسه گردد. در این فصل نقاط اشتراک آرای حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله با این دو مفسر عرب در اصول کلی و راهحل بشر در برابر معضلات و مسایل بنیادین بررسی شده و آنگاه به امتیازات دکترین انتظار و نظریه فرایند در خاستگاه اندیشه و محور مرکزی آن پرداخته شده است. این بررسی نشان میدهد در خاستگاه نظری، امتیاز دکترین انتظار در این است که ترجمان اندیشه زلال و آسمانی عترت طاهره سلاماللهعلیهم است و عنصر اساسی آن حقیقت ولایت و امامت است که آن را از سویی با حقیقت اسلام ناب پیوند میدهد و از سوی دیگر از نظریات و اندیشههای دیگران که اگرچه با قرآن و اسلام پیوند دارند اما از اسلام کامل و مرضی الهی فاصله دارند، جدا میکند.
از جمله نتایج این تحقیق آن است که از مبانی مشترک سیاسی در دیدگاههای هر سه مفسر و اندیشمند ما اندیشه بازگشت به اسلام، یعنی تلاش در جهت تنظیم روابط سیاسی و سلوک اجتماعی در جهان معاصر با رجوع به منابع اصیل اسلام و بهویژه قرآن کریم است. وحدت مسلمانان و دستیابی به یک امت متحد اسلامی نیز از اهداف مشترک سه متفکر و مفسر ما در عرصه سیاست است. اما اساسیترین اختلاف در دیدگاه رهبر معظم انقلاب با دو مفسر مصری، اختلاف در ولایت رهبری است. در دیدگاه دو مفسر مصری، بر مبنای مشی کلامی اهل سنت، پس از رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله انسانهای معمولی که متصف به صفات عمومی فردی مانند علم و تقوا هستند با شرایطی که از تاریخ مسلمانان در گزینش خلفا بهجا مانده به ولایت جامعه انتخاب میشوند و این خلیفه در واقع منتخب مردم یا نخبگان جامعه است. اما در دکترین انتظار رهبر معظم انقلاب اسلامی، جانشینی پیامبر خدا در رهبری امت بهدست خلفای الهی یعنی ائمه معصوم صلواتاللهعلیهم است که قلبشان مرکز اراده و مشیت الهی است و سینهشان محل علم تخلفناپیر و متصل به سرچشمه وحی و وجودشان سرشار از فضایل انسانی است.
از ممیزات اندیشه حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله در مقایسه با سیدقطب و محمدعبده، مسئله حاکمیت ولایت فقیه است. در منظر ایشان ولایت فقیه رشحهای از رشحات ولایت در اسلام است و دمکراسیهای جاری عالم از آن بینصیبند.
از نتایج دیگر تحقیق آن که مهدویت در فرهنگ کلامی و تفسیری اهلسنت، یک مسئله فرعی و تاریخی است و در اخبار و روایات ایشان مسئله ظهور و قیام مهدی أ عمدتا تحتالشعاع نزول عیسی علینبیناوآلهوعلیهالسلام است و ابهامات و اختلافاتی که در این روایات در باره شخص و تولد و کیفیت قیام او وجود دارد، تاثیر این اخبار در آیندهپژوهی و ترسیم راهبردهای مبارزه با قدرتهای فاسد و طراحی نظام اجتماعی، سیاسی و دینی برای امروز جهان را منتفی ساخته است. اما در بینش مبتنی بر دکترین انتظار، مسئله انتظار و مهدویت، نه امری فرعی و کماثر، که در شمار چند مسئله اصلی در چرخه و حلقه معارف والای دینی ـ مثل مسئله نبوت ـ قرار داشته و «انتظار»کلیدواژه اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است.
دیدگاههای تفسیری عبده و سیدقطب در آیات مهدوی، درست نقطه مقابل دیدگاه تفسیری و اندیشه دینی حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله است. عبده و سیدقطب در این دیدگاه مشترکند که باور به مهدویت و آموزه انتظار موجب ضعف و سستی جامعه است. در نتیجه تلاش میکنند تا آیات مهدوی را بیگانه از آموزه مهدویت تفسیر نمایند. عبده در این زمینه راه افراط را پیموده و با ادعای تعارض روایات مهدویت و عدم ذکر احادیث مهدویت در صحیحین، وجود دس و جعل در این روایات، عوارض و آثار منفی اعتقاد به مهدویت در دنیای اسلام و بالاخره شیعی و خرافی قلمداد کردن مسئله مهدویت، با آن مخالفت کرده است. اما انتظار در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی در بردارنده امید، باور و تلاش مستمر برای تحقق آرمانهای بشری و وعده الهی است. انتظار، محور تبیین درست دین و ارائه نظریات کلان جامعهشناختی و مدیریتی برای تمدنسازی نوین دینی و راهبردهای برونرفت بشریت از معضلات و بحرانهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی موجود است. در نتیجه مهدویت و انتظار، در این گفتمان، بر خلاف تفکر عبده و سیدقطب، بهمثابه یک دکترین برای ابتنای سیاستها و راهبردهای اصلاح در زندگی بشر و ساختن تمدنی نوین برای انسانها که عدالت و سعادت را برایشان بهارمغان داشته باشد، مطرح است.
بهنظر میرسد فهم نادرست و برداشت سطحی از آموزه عمیق و وزین مهدویت و در پارهای موارد، تعصب مذهبی، علت اعراض سیدقطب از مسئله مهدویت و مخالفت شدید عبده با آن بوده است و اگر مهدویت و انتظار، آنگونه که در فرهنگ اصیل علمای شیعه و روایات اهلبیت علیهمالسلام و بهویژه مفسران روشنبینی همچون امام خمینی ره و حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله وجود دارد برایشان تبیین میشد چهبسا آن را میپذیرفتند و از آن دفاع میکردند.
و نهایتا این پژوهش این بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی را تبیین و به اثبات میرساند که: «مسئله انتظار که جزء لاینفک مسئله مهدویت است، از آن کلیدواژههای اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است». والحمدلله.