أنَا بَقِيَّةُ اللّه ِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ حديث
امام مهدى عليه السلام :من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم .
«قرآن و دورى مطالب آن از تناقض»
آية اللّه خوئى، از ديگر وجوه برجسته و بىنظير قرآن را سلامت آن از تناقض و ناسازگارى مطالب آن مىداند و بيان مىدارد كه قرآن به جهت هدف هدايتى آن متعرض شؤون مختلف زندگى بشر مىباشد و در موضوعات زمينى و آسمانى، سخن گفته است، درحالىكه در ميان آنها، تناقض و ناسازگارى وجود ندارد، ولى كتب عهدين موجود، دچار تناقض شده است و سازگارى بين مطالب آن وجود ندارد .
__________________________________________________
1)- همان، ص 68.
----------------------------------------------------------------------------
«نظام نوين مقررات و تشريع قرآن»
آية اللّه خوئى، نظام مقررات قرآن را، نظامى بديع و فوق طاقت بشرى مىداند، زيرا چه در آن دوره كه عرب جاهلى گرفتار آداب و رسوم و فرهنگ منحط جاهلى بود و چه در دورههاى بعد، هرگاه انسان، خواسته قانونگذار خود باشد، دريافته است كه حوزه معرفت او محدود است و بهترين نظام قانونگذارى را قرآن مجيد ارائه نموده است.
اسلام با طلوعش، نور معارف و قوانين الهى را در جهان منتشر كرد، بر همه كتب آسمانى قبلى فائق آمد و صراط مستقيم را براى بشر فراهم آورد و با برنامههاى زندگى خود، سعادت دنيوى و اخروى انسان را تضمين نمود «2». كه از جمله آنها، ارزش انسان و مقام و منزلت اوست كه در آيات شريفه ذيل به آن اشاره مىكند و مىفرمايد: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ «3» همانا گرامىترين شما نزد خداوند با تقوىترين شما است و آيه شريفه: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ «4» بگو اى پيامبر، آيا كسانى كه عالمند با كسانى كه در جهل و بىخبريند يكسانند؟!
آقاى خوئى بيان مىدارد كه قرآن بيانگر كلمه توحيد و توحيد كلمه و دعوتكننده به سعادت و بهشت است كه چنين شريعتى، امرى نبود تا انسانى بتواند آن را در قالب كتابى بياورد و لذا قرآن، كتاب «قانون» و از اين گذر نيز معجزه است «5».
__________________________________________________
(1)- همان، ص 68.
(2)- همان، ص 72.
(3)- سوره حجرات آيه 13.
(4)- سوره زمر آيه 9.
(5)- ر. ك. به البيان، ص 66.
----------------------------------------------------------------------
اعجاز قرآن در نظر اهل بيت عصمت ع و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: 90 .