المَهدِی طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.
مهدی(ع) طاووس اهل بهشت است. (الشِّهاب فیالحِکَمِ و الآداب، ص ١٦)
«علامه بلاغى»
علّامه محمد جواد بلاغى نجفى (ت 1352 ه. ق) از علماء بزرگوار نجف و صاحب تفسير ارزشمند «آلاء الرحمن فى تفسير القرآن» مىباشد. ايشان در مقدمه تفسير خود، نخستين مبحث را، بحث اعجاز قرآن ذكر مىنمايد و به تفصيل آن را مورد بررسى قرار مىدهد.
ايشان معتقد است، اعجاز قرآن را بايد از دو نظر مورد بررسى قرار داد، نخست، اعجاز قرآن براى عربها «1» كه چگونه قرآن براى آنها معجزه بوده است، و به ويژه در صدر اسلام و سپس اعجاز قرآن براى تمامى بشر، اعم از عرب و عجم.
در بخش اول، يعنى اختصاص قرآن براى عربها او معتقد است كه در زمان طلوع اسلام در منطقه جزيرة العرب، مهمترين دانش عربها، ادب عربى و تخصص در گفتار زبانى و اساليب كلام بود و از تخصص در هر دانش و علم ديگرى بى بهره بودند، لذا قرآن مىبايد نخست، توجه آنها را جلب كند و در اين جهت اعجاز اوليه قرآن، در حوزه، زبانشناسى و فصاحت كلام بود و اگر غير از اين بود، عربها از تسليم شدن در برابر قرآن، خوددارى مىكردند و آن را به حساب سحر يا صنعتهاى أجنبى مىگذاشتند و ايمانى بر آن نمىآوردند و لذا اقتضاى حكمت الهى در اين بود كه نخستين مواجهه قرآن با مخاطبانش، در قالبهاى بيانى و بلاغى باشد و مىگويد:
عربى كه اسلام دعوت خود را با آنها آغاز كرد، معارف و دانش آنها، منحصر به ادب عربى بود و از سائر علوم و صنايع بىبهره بودند ... از اين جهت هر كار خارق العادهاى غير از ادب عربى (سخنسرائى) براى آنها قابل قبول نبود و به مجرّد
__________________________________________________
- و الدرجة الفصوى من البلاغة على ما يعرفه فصحاء العرب سليقتهم و علماء الفرق بمهارتهم فى فن البيان و أحاطتهم بأساليب الكلام، هذا مع اشتماله على الاخبار عن المغيبات الماضية و الآتيه و على دقائق العلوم الإلهيه و أحوال المبدأ و المعاد و مكارم الاخلاق و الارشاد الى فنون الحكمة العلميه و العمليه ... و عدم اختلافه و تناقضه مع ما فيه من الطول و الامتداد ... و الحق هو الاوّل. ر. ك. به همان قبلى، ص 224
(1)- علّامه بلاغى، خود از اعراب اصيل است و برخلاف علماء عجم زبان، ايشان نكات ادبى و ويژگيهاى زبان عربى را خوب درك مىنمايد. ايشان در نجف مىزيسته است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
برخورد با آن، به ذهن آنها مىرسيد كه آن مىبايد يا سحر باشد، يا مهارتى است كه از بلاد بيگانه براى آنها رسيده است، خواه در صنعت باشد يا در علوم طبيعى و ... لذا ايمانى بر آن به عنوان معجزه الهى نمىآوردند و چه بسا شك آنها بيشتر مىشد، چون آن كار خارق العاده به همراه دعوى پيامبرى بود .. لذا اقتضاى حكمت الهى بر آن بود كه اعجاز قرآن براى آنها در بلاغت آن باشد و لذا در برابر آن احساس عجز نمود و تسليم الهى شدند «1».
ايشان تأكيد مىكند كه قرآن خود بر اين اعجاز، تأكيد دارد و مردم عرب را به آوردن به مانند آن دعوت مىكند و با صداى بلند اعلام مىكند، هركس مىتواند حتى يك سوره مانند قرآن بياورد و اين دعوت خود را در چندين مرحله تكرار مىنمايد كه حكايت از صلابت و استوارى قرآن در اعجاز بيانى و بلاغى آن دارد و تاريخ نشان مىدهد كه كسى نتوانسته است به دعوت قرآن در آوردن مانند آن پاسخ دهد «2».
علامه بلاغى، سپس به اعجاز قرآن براى همه مردم، اعم از عربها و عجمها اشاره مىكند و قرآن را از شش وجه، كتابى فوق العاده و بىمانند مىداند كه به شرح ذيل مىباشد:
1- اعجاز تاريخى:
در اعجاز تاريخى، ايشان معتقد است، اگر قرآن اخبارى از گذشته و ملتهاى منقرض شده، بيان مىدارد و آن هم توسط شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم كه امّى بود و در نزد كسى تعليم نديده بود و اين، كار خارق العاده و مهمى است، ولى اعجاز تاريخى قرآن در اين نيست، زيرا چه بسا كسانى ديگرى هم، گرچه با لغزشهاى فراوان،
__________________________________________________
(1)- بلاغى: حكمة كون المعجز للعرب هو القرآن و اما العرب الذين ابتدأت بهم دعوة الاسلام فى حكمة سيرها فى الاصلاح فقد كانت معارفهم نوعا منحصرة بالادب العربى و كانوا خالين من سائر العلوم ... و لذا اقتضت الحكمة الالهيه ان يكون القرآن الكريم هو المعجز المعنون و ... ر. ك. به آلاء الرحمن 1/ 4
(2)- ر. ك به همان، ص 7.
اعجاز القرآن در نظر اهل بيت عصمت ع و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: 72
------------------------------------------------------------------------------------------
چنين اخبارى را بيان نمايند، و لكن اعجاز تاريخى قرآن در آن است كه بگويم:
قرآن كريم، در تاريخنگارى خود، برخى از قصههاى را ذكر مىكند كه تورات نيز آنها را ذكر كرده و يهوديان و نصاريان معتقدند كه آن مطالب، آسمانى است كه خدا بر موسى نازل كرده و لكن تورات آنها را به همراه خرافات و كفر و بدون سامان، ذكر مىكند مانند قصه آدم ... ولى قرآن آنها را با شكل مهذّب و معقول ذكر مىنمايد و در قالبى زيبا و پرفايده كه نشانگر آن است كه قرآن وحى الهى است «1».