سجده شکر از لازمترین و واجبترین مستحبّات است.
«قطب الدين راوندى»
سعيد بن عبد اللّه بن هبة اللّه، مشهور به قطب الدين راوندى (ت 573 ه ق)، فقيه، محدث، مفسر و متكلّم بزرگ عالم تشيع، صاحب كتاب ارزشمند «الخرائج و الجرائح «4»» كه در موضوع معجزات پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم و ائمه اطهار عليهم السّلام است. كتاب او ثروت پربهائى است از ايشان براى شيعيان كه در اين موضوع فراهم شده است.
ايشان در باب هيجدهم كتابش، تحت عنوان، «كتاب أمّ المعجزات» به مباحث اعجاز قرآن پرداخته است.
__________________________________________________
(1)- مجمع البيان 5/ 250 ذيل آيه 13 هود.
(2)- آيا آنها مىگويند: او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است؟ بگو اگر راست مىگوييد، يك سوره همانند آن بياوريد و غير از خدا هركس را مىتوانيد (به يارى) طلبيد. يونس آيه 38
(3)- مجمع البيان 5/ 188 ذيل آيه شريفه 38 يونس.
(4)- كتاب مذكور اخيرا توسط مؤسسه امام مهدى (عج) به همراه تحقيق آن در سه جلد در تاريخ 1409 ه ق.
منتشر شده است و داراى 20 باب مىباشد كه شامل 13 باب در معجزات پيامبر اسلام و 12 امام و هفت باب ديگر در موضوع اعلام نبى و ائمه، دلائل امامت حضرت على عليه السّلام، نوادر معجزات ائمه، موازات معجزات پيامبر ما و ائمه با معجزات انبياء قبلى، اعجاز قرآن، فرق بين حيل و معجزات و علامات و مراتب خارق العاده مىباشد.
علماء بزرگ شيعه مانند، أربلى در كشف الغمّه و شيخ حر عاملى در وسائل شيعه و مرحوم مجلسى در بحار الانوار و علّامه بحرانى در تفسير برهان و ... از كتاب راوندى بهره برده و به آن استناد نمودهاند. ايشان در ابتداى باب، يادآور مىشود كه قرآن تنها معجزه پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و اله و سلم نيست، بلكه خود داراى معجزات بىشمارى است «1».
ايشان مىفرمايد: راه شناخت پيامبر يا از طريق اعجاز او است يا خبر پيامبر قبلى، و اگر مدعى پيامبرى مىخواهد معجزه نمايد مىبايد، شروط ذيل را دارا باشد:
1- ديگران از انجام آن ناتوان باشند.
2- اعجاز، فعل خدا باشد يا به امر و يا به نصرت الهى محقق شود.
3- معجزه مىبايد نقض عادت كند و اگر پيامبرى امر عادى را اعجاز خود بداند، مثل طلوع خورشيد از مشرق، معجزه او محسوب نمىشود.
4- پس از اعجاز خود، بر ادعاى نبوت خود پايبند باشد و براى آن تبليغ نمايد و معجزه خود را شاهد و گواهى بر پيامبرى خود بداند.
5- معجزه امرى باشد كه محقق شود و قابل دريافت و درك باشد و نه مانند علامات قيامت كه براى انسان موجود در دنيا، نمىتواند معجزه به حساب آيد «2».
ايشان در ادامه مىفرمايد:
قرآن معجزه است زيرا پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم مردم عرب را به آوردن به مانند آن دعوت نمود، درحالىكه آنها در اوج بلاغت كلام بودند و انگيزههاى آنان برآوردن به مانند قرآن زياد بود و مانع و صارفى هم وجود نداشت و لكن نتوانستند به مانند قرآن را بياورند و لذا بديهى است كه آنها از آوردن به مانند قرآن عاجز بودند «3».
__________________________________________________
(1)- الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 971، قطب الدين راوندى، مىگويد: ليست جملة الكتاب معجزه واحدة، بل هو معجزات لا تحصى.
(2)- همان، ج 3/ 975.
(3)- و القرآن معجز لانه تحدى العرب بمثله و هم النهايه فى البلاغه و قويت دواعيهم الى الإتيان بما تحدّاهم به و لم يكن لهم صارف عنه و لا مانع منه و لم يأتوا به فعلمنا انهم عجز و أعن الايتان بمثله. ر. ك به همان ص 976.
از عبارات مذكور روشن مىشود كه ايشان معتقد است، قرآن، خود معجزه است و مهمترين وجه اعجازش، هم در بلاغت قرآن است و ظاهرا ايشان اعتقادى به قول «صرفه» ندارد، زيرا در عبارت ايشان آمده بود كه پس از دعوت به آوردن مثل قرآن، مانع و صارفى هم وجود نداشت، بلكه عربها از آوردن به مانند قرآن، گرچه كه خود در اوج فصاحت و بلاغت بودند، عاجز گرديدند.
مرحوم راوندى بيان مىدارد كه مسلمين، متفق هستند كه قرآن معجزه پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم مىباشد، ولى متكلمين مسلمان، در بيان وجه اعجاز قرآن، با يكديگر همرأى نيستند و لذا ايشان به آراء آنها پرداخته و هفترأى را به شكل ذيل نقل مىنمايد:
1- قول به صرفه؛
2- قول به فصاحت خاص قرآن، زيرا مراتب فصاحت و بلاغت امرى محصور و محدود است و قرآن مربوط به فراتر از آن حد بوده است.
3- اعجاز مربوط به محتوى و معانى صحيح قرآن مىباشد كه مورد تأييد عقل نيز است.
4- دورى قرآن از تناقض و تزلزل؛
5- اخبار غيبى قرآن؛
6- نظم مخصوص قرآن؛
7- تأليف و نظم قرآن در كنار هم؛
ايشان در پايان ذكر وجوه اعجاز، بيان مىدارد كه هريك از وجوه مذكور مىتواند، ارزشمند و قابل قبول باشد «1».
او در پاسخ به اين سؤال كه اگر فردى بگويد، چگونه مهمترين وجه اعجاز
__________________________________________________
-
(1)- همان، ص 981- 982.
قرآن در فصاحت و بلاغت قرآن است، درحالىكه پيامبر تنها مبعوث براى عربها نبود، بلكه پيامبر همه مردم، اعم از عرب و عجم بود؟ بيان مىدارد كه فصاحت، اختصاص به لغت خاصى ندارد و عجمها هم مىتوانستند، فصاحت و بلاغت قرآن را دريابند و لكن عربها به تفصيل درمىيافتند و عجمها، به صورت اجمال، چنين دريافتى را داشتند «1».
قطب الدين راوندى در تبيين نظم قرآن، بيان مىدارد كه مبانى كلام، اسباب فصاحت در الفاظ، كيفيت تركيب آنها، تفاوت بين آنها، مقدار نظم و وزن هريك، فواصل كلام، مقاطع و مبادى آن، كلام هريك مىبايد روشن گردد تا كلام فصيح از غير فصيح مشخص گردد. پس از بررسى هريك، مىتوان بر آن شد كه قرآن از نظم شايستهاى برخوردار است. «2».
ايشان در بيان ويژگيهاى نظم قرآن، به ده ويژگى اشاره مىنمايد كه هريك از آنها از امتيازات قرآن شمرده شده كه به شرح ذيل است:
1- نظم جديدى كه در هيچيك از اقسام نظمهاى قبلى موجود نبوده است كه اگر قرآن چنين نظمى را نياورده بود، هرگز به قلب هيچ فصيحى خطور نمىكرد «3».
2- اثرى كه در قلب شنوندگان ايجاد مىكند و كسى كه مؤمن است، مشتاق به شنيدن آن است «4».
3- تداوم شادابى نظم قرآن در همه ايام بدون كمترين ملال و رنجى «5».
4- قالب جملات كه گاهى خطاب به رسول و گاهى خطاب براى ديگران «6».
5- دارا بودن صفاتى مانند صفاتى كه به ظاهر متضادند مانند جزالت
__________________________________________________
(1)- همان، ص 998.
(2)- همان، ص 1003.
(3)- خروج نظمه عن صور جميع اسباب المنظومات و لو لا نزول القرآن لم يقع فى خلد فصيح سواه.
همان، ص 1004
(4)- و هى الروعة التى له فى قلوب السامعين فمن كان مؤمنا يجد هشاشة اليه. همان، ص 1005
(5)- انه لم يزل نظما طريّا لا يمل. همان
(6)- انه فى صورة كلام هو خطاب لرسوله تارة و لخلقه اخرى. همان
...............................................
6- به همراه آوردن اقسام و انواع سخن در كنار يكديگر «2».
7- دارا بودن تمام مزيتهاى لغت «3».
8- وجود برترى و تفاضل بين اجزاء قرآن «4».
9- دارا بودن تمام نيازمنديهاى انسان براى عمل به آنها از اصول و فروع ...، حتى اعراب و حقيقت و مجاز و طب و ... «5».
10- نظم استوار آنكه بدون تناقض در اجزاء كلام سامان يافته است «6».