اَنَا خاتِمُ الأوصیاءِ وَ بی یدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلی و شیعَتی.
من ختمکنندة راه اوصیا هستم و به وسیلة من خدا بلاها را از اهل بیت من و شیعیانم دفع مینماید. (غیبت شیخ طوسی، ص ٢٤٦)
تفسير كلامى
از جمله تفسيرهاى اجتهادى، تفسيرهاى كلامى است كه مفسران با سبك و گرايش كلامى، به تفسير آيات پرداختهاند. در اينگونه تفسيرها، بيشتر آياتى كه بيانگر عقايد مسلمانان هستند، تحقيق و تدبّر شدهاند. از طرفى، چون در بين مسلمانان هرمفسرى از گرايش كلامى خاصى برخوردار بوده، مانند اشعرى، معتزله و شيعى، ازاينرو، گروهى از آنان با پذيرفتن مبانى فكرى و اعتقادى خاص خود در كلام، به تفسير آيات و دفاع از عقايد خويش و پاسخگويى به شبهات مخالف، مىپردازند، لذا تفسيرهاى كلامى با انگيزه دفاع از عقايد خاصى شكل گرفته اند.
در تفسيرهاى كلامى برخلاف تفسيرهاى اجتهادى، آياتى كه مربوط به بيان عقايد درباره توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد است، به تفصيل مطالعه و تتبّع شده اند.
مفسران كلامى معتقدند كه قرآن، برترين و ارزشمندترين كتابى است كه به بيان مسائل كلامى پرداخته و اعتقادات مسلمانان را تبيين كرده است، هرچند آن مطالب كلى و نيازمند تفسير هستند. در اين تفسيرها، مفسران كلامى از روايات، لغت و بلاغت بهره برده، اما جنبه غالب آنها، پرداختن به مباحث اعتقادى است.
در تفسيرهاى كلامى، شيوه استدلال نيز در اثبات يا نفى عقيدهاى، مورد اهتمام بوده است. برخى تفسيرهاى كلامى چون از روايات يا استدلال به شكل گستردهتر استفاده كردهاند، مىتوانند داراى دو گرايش كلامى- روايى و يا كلامى- فلسفى باشند.
در تفسيرهاى كلامى، نخست به دفاع از مباحث اعتقادى مسلمانان پرداخته شده و سپس مباحث كلامى ميان گروهى مسلمانان تبيين شده است؛ زيرا مسلمانان از نظر اعتقادى و ديدگاههاى كلامى به فرقههاى گوناگونى از جمله اشاعره، معتزله، شيعه و زيدى تقسيم شده و هريك براى خويش، مبانى اعتقادى خاصى را در برخى موارد پذيرفتهاند كه اوج اين كشمكشها در قرن چهارم و پنجم هجرى بوده است.
تفسيرهاى غير كلامى، چون هدف ديگرى را از مباحث تفسيرى دنبال مىكردند، در تفسير آيات كلامى، گذرا رد شده و كمتر از عقيده خاصى دفاع كردهاند. به گروهى از تفسيرهاى كلامى كه صبغه غالب آنها، مباحث كلامى و يا يكى از صبغههاى غالب آن كلامى بوده، اعم از تفسيرهاى شيعه و اهل سنت، به ترتيب عصر و زمان حيات مفسرانشان، اشاره مىشود:
1- تأويلات القرآن
تأليف ابو منصور محمد بن محمود ماتريدى (م 333 ق) و به زبان عربى است.
ماتريدى از عالمان حنفىمذهب و پايبند به اعتقاد اشعرى است. ديگر تفسير او تأويلات اهل السنة و تفسير ماتريدى، نام گرفته است. او از متكلمان معروف قرن چهارم اهل سنت و معروف به امام المتكلمين مىباشد. ماتريدى صاحب كتاب ردّ الاصول الخمسه، ردّ على المعتزله، ردّ كتاب الامامة و ردّ على الشيعه است كه به نقد عقايد معتزله و اماميه پرداخته است.
تفسير او موجز و دربردارنده تمامى آيات قرآن است. او درصدد اثبات عقايد كلامى اشاعره و نفى اعتقادات معتزله و شيعه بوده و از روايات و استدلالهاى عقلى در تبيين آيات كلامى به نفع خويش بهره برده است. ماتريدى از استناد و استشهاد آيات بر يكديگر بهره برده و در مواردى به گفتار فقهى و فتاوى حنفى اشاره كرده است. «1»
__________________________________________________
(1). ايازى، همان، ص 223.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 247