مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر میبرد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)
مفسران در تفسيرهاى بلاغى و بيانى، به جنبه بلاغى عبارات و كلمات قرآن، اهتمام بيشترى دارند و به اجتهاد در تفسير مركبات قرآن با كمك علم معانى و بيان مىپردازند. عنايت بر ادوات، حروف، ساختار و اساليب كلام، مانند كنايات، استعارات، تشبيهات، تمثيل، مجاز، تقديم و تأخير در تفسير اجتهادى بلاغى فراوان بهچشم مىخورد. از نظر مفسران بلاغى، از جمله برترين اعجازهاى قرآن، جنبه فصاحت، بلاغت و نكات بيانى آن است. پرداختن و آگاهى به آنها در رساندن مفاهيم و مقاصد قرآن، از مهمترين وظايف آنها است. به نظر آنان فهميدن نكات بلاغى و بيانى بستگى به دانستن صرف و نحو و لغت دارد. از تفسيرهاى بلاغى، گاهى تعبير به مجازات القرآن، تشبيهات القرآن و استعارات قرآن نيز شده است. به گروهى از مهمترين تفسيرهاى بلاغى كه يا گرايش غالب آنها و يا يكى از مهمترين گرايشهاى آن، بلاغى بوده، اعم از شيعه و اهل سنت، به ترتيب عصر و زمان حيات مفسران آنها، اشاره مىشود:
1- الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل فى وجوه التأويل : تأليف جار اللّه محمود بن عمر زمخشرى (م 538 ق) كه داراى مذهب حنفى بود به زبان عربى و دربردارنده تمامى آيات قرآن است. زمخشرى از عالمان بزرگ اهل سنّت در قرن ششم است كه مدتى در كنار خانه خدا در شهر مكه زندگى مىكرد، لذا معروف به جار اللّه شد. او در تفسير خود بر جهات بلاغت در تفسير قرآن بيش از ديگران اهتمام ورزيد و معتقد بود كه بلاغت قرآن كه شامل كنايات، استعارات، تشبيهات، تمثيل و مجاز، تقديم و تأخير و ديگر اسلوبهاى بلاغى و بيانى مىشود، فوق العاده و نسبت بر ديگر كتابها، برجسته و بىنظير است. در فهم معانى قرآن و رسيدن به مقاصد آن، مفسر مىبايد بر ادبيات بلاغى قرآن آگاه باشد. او معتقد بود، برجستهترين وجوه اعجاز قرآن در نظم و جمال «بلاغت» است كه عرب و غير عرب، از معارضه با آن بازداشته شدهاند. ذهبى، ج 1، ص 413؛ ايازى، همان، ص 573.
جار اللّه زمخشرى بر جهات لغوى، كلامى و ادبى، مانند صرف و نحو در تفسير خود اهتمام داده و در ذيل آيات، به بيان نكات ادبى و لغوى و مباحث كلامى مىپردازد. او نهتنها خود معتزلى بوده، بلكه رويكردى بر اعتقادات اعتزالى نيز دارد. او لغت، بلاغت و ادبيات را در خدمت تفكر اعتزالى گرفته است، لذا غالب اهل سنت كه رويكردى اعتزالى ندارند، بدينجهت از تفسير او گريزان و روىگردان هستند، گرچه تفسير او به دليل برجستگىهاى بلاغتى و ادبى مورد توجه همگان بوده است. در بين شيعه نيز تفسير او مورد توجه برخى از دانشمندان است و نظريات او به عنوان يك مفسّر اعتزالى كه افكار و آرايش در مواردى همساز با شيعه است، بررسى مىشود. او از روايات و گفتار صحابه و تابعين در تفسير خود بهرهمند شده، ولى از پرداختن به اسرائيليات دورى گزيده است. تفسير زمخشرى، براى قرنهاى بعد، همواره مرجع ديگر تفسيرها بوده است. معرفت، همان، ج 2، ص 480
2- نظم الدرر فى تناسب الآيات و السور : تأليف برهان الدين ابو الحسن ابراهيم بن عمر بقاعى معروف به تفسير بقاعى (م 885 ق) كه داراى مذهب شافعى بود، به زبان عربى و دربردارنده تمامى آيات است. بقاعى به ترتيب آيات و سورهها، اهتمام مىورزيد و برهمين اساس معتقد بود كه در تفسير، آگاهى از ترتيب آيات و سورهها لازم است تا مفسر بر معانى زنجيرهوار آيات واقف شود. او در آغاز هرسوره به تناسب نام سوره و مطالب آن، تناسب مطالب، موضوعات و نظم آن پرداخته است. او معتقد است كه علم مناسبات آيات و سور، سرّ اصلى در بلاغت قرآن است و كسى مىتواند بر بلاغت قرآن آگاه شود كه از مناسبات آيات و سورهها آگاه گردد. بقاعى براى شناخت مناسبات آيات، بر نكات بلاغى و نظم و ترتيب آيات تأكيد داشته و اعجاز قرآن را در آشكار شدن لطايف بلاغى و نظم و ترتيب آنها مىداند. او حتى براى حروف مقطعه و تناسب آنها به معانى باطنى مىپردازد و از روايات نيز در فهم آيات به تناسب كمك مىگيرد، ولى از ذكر اسرائيليات خوددارى كرده است. آيات فقهى را براساس مذهب شافعى به اختصار بررسى كرده و از مباحث كلامى كه رويكردى خلاف اعتزال دارد، اجتناب كرده است. خرمشاهى، همان، ص 771.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 222