مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر میبرد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)
4- التحرير و التنوير
تأليف محمد طاهر بن عاشور، از عالمان اهل سنت قرن چهاردهم در مغربزمين است كه شامل تمامى آيات قرآن و به زبان عربى است.
او به مباحث اجتماعى، ادبى و بلاغى و لغوى، اهتمام ورزيده و در تفسير هرسوره، به فضايل آن سوره، اهداف كلى آن، ترتيب نزول و معانى لغوى و بلاغى عبارات قرآن پرداخته است. ابن عاشور در تفسير خود عنايت به نكتههاى علمى تجربى داشته و مسائل و معضلات اجتماعى را در تفسير آيات، بررسى كرده است.
او از روايات نبوى صلّى اللّه عليه و اله و سلّم، گفتار صحابه و تابعين در تفسير مدد جسته و به آيات فقهى هم به ايجاز اشاره كرده است. ابن عاشور تلاش كرده تا مباحث اجتماعى، لغوى و بلاغى را در قرآن، مورد تدبّر قرار دهد. «2»
__________________________________________________
(1). معرفت، همان، ج 2، ص 437.
(2). ايازى، همان، ص 240.
-----------------------------------------------------------------------------------
5- الكاشف
تأليف آيت اللّه محمد جواد مغنيه (م 1400 ق)، به زبان عربى و شامل تمامى آيات قرآن است. او از فقيهان گرانقدر شيعه در جهان معاصر است كه به شيوه اجتماعى، تربيتى و كلامى به تفسير آيات پرداخته و ضمن اهتمام فراوان به بيان نكته هاى اجتماعى در تفسير آيات به شبهات جديد نيز پاسخ داده است.
مغنيه بر اقناع نسل جوان در تفسير آيات، مبادرت كرده و به نيازهاى روز مسلمانان در تفسير آيات توجه كرده است.
مغنيه، به مسائل كلامى و اعتقادى شيعه در تفسير آيات پرداخته و نكتههاى ادبى و تاريخى آنها را بيان داشته است. او در تفسير قرآن، از ديگر آيات و روايات معصومين عليهم السّلام مدد جسته و تفسير خود را اقناعى مىداند كه موجب مىشود خواننده آن تفسير، نسبت به مسائل كلامى و اجتماعى اقناع شود.
از اسرائيليات پرهيز داشته و باورى به مناسبت بين آيات و سورهها ندارد. در آيات فقهى، به اختصار، به تفسير آنها پرداخته و از بسط و توضيح آنها خوددارى كرده است. «1»
---------------------------------------------------------------------------------------------
(1). خرمشاهى، همان؛ معرفت، همان، ج 2، ص 477.
روشهاى تفسير قرآن، مودب . ص: 283