لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا قائم ما اهل بیت(علیهالسلام) ظهور یابد. (منتخبالاثر، ص ٢٥٤)
آرتور جفرى
«2» او نيز از مستشرقانى است كه در مورد نص قرآن، اظهار نظر نموده و در مقدّمه كتاب المصاحف از ابى بكر عبد اللّه بن ابى داود سليمان بن الاشعث السجستانى (متوفاى 316 ه.) بيان داشته است كه قراآت شاذ و تفسير و ... قرآن نيست و مصاحف داراى اختلاف بودند. دكتر عبد الصبور شاهين، كلام وى را چنين نقل مىكند: «تمام (قراآت) از قرآن نيست، بلكه از باب (اضافاتى است) كه ذكر نموديم.» «3»
__________________________________________________
(1) رژى بلاشر، در آستانه قرآن، ص 143- 144.
(2) آرتور جفرى (. yreffejruhtrA) دانشمند خاور شناس امريكائى صاحب تأليفاتى درباره اسلام از جمله: موضوعاتى در مورد متن قرآن:
لندن. 1937. naruq eht fo txet eht fo yrotsih eht rof lairetamehT كتاب مذكور در مقدمه و ملحق المصاحف چاپ شده است.
(3) دكتر عبد الصبور شاهين، تاريخ القرآن، ص 82.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 159
نولدكه
«1» نولدكه، مستشرق آلمانى هم معتقد است كه به علّت اختلاف قراآت، كه از اختلاف لهجات ناشى شده است، نص واقعى براى قرآن يافت نمىشود. وى مىگويد:
كتابت قرآن در شرايطى آغاز شد كه به جهت برخى اختلافات در قراآت، به درجه كمال خود نرسيد. «2»
دكتر حازم پس از نقل كلام نولدكه مىگويد:
آنچه مستشرفين را به چنين وهمى (يعنى اضطراب نص قرآن) انداخته است، جهل آنان به اسباب تلقى قرآن توسط مسلمين است؛ البته اگر خوش بين باشيم. زيرا اعتماد در نقل قرآن، به قلوب و صدور و حافظهها بوده است، نه به مصاحف و كتب. قراآت پيش از تدوين مصاحف عثمانى رواج يافت، و بناى قرّا در قرائتشان بر روايت و نقلها بود، نه به آنچه در مصاحف مىخواندند. «3»
عمر لطفى نيز سخن نولدكه را چنين نقل مىكند:
اين كه مصحف عثمان آن چنان كه تهيه شد، از خطا به دور نبود، امرى مسلم بين مسلمين، است. «4»
عمر لطفى مىگويد:
از اخبار استفاده مىشود كه راهى براى تغيير در نص عثمانى نبوده است؛
__________________________________________________
(1) تئودور نولدكه (ekedlonrodoehT) از مشهورترين خاور شناسان آلمانى است كه در دوم مارس 1836 ميلادى در شهر هاربورگ به دنيا آمد. در سال 1856 ميلادى دكتراى مقدماتى خود را با رسالهاى در تاريخ قرآن (snaruq sedethcseG) دريافت كرد. تاريخ قرآن، مهمترين و مشهورترين كتاب او شد و در سال 1858 از طرف آكادمى پاريس، جايزهاى براى تحقيق در مورد تاريخ قرآن دريافت نمود. او در سال 1930 درگذشت. (فرهنگ كامل خاور شناسان، عبد الرحمن بدوى، شكر اللّه خاكرند، ص 419).
(2) دكتر حازم سليمان الحلى، القراءات القرآنيه بين المستشرقين و النحاة، ص 30.
(3) همان، ص 31.
(4) عمر لطفى العالم، المستشرقون و القرآن، ص 154.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 160
حتى اگر در آن خطا هم بوده باشد ... بنابر اين متصديان آن نص قرآن، يعنى عثمان و عاملان او و حتى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نيز، از خطا و تهمت كوتاهى در لغت و مضمون قرآن به دورند. «1»
ديدگاه مستشرقان، مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و ... كه در مورد قرآن اظهار نظر كردهاند، عمدتا بر رواياتى استوار است كه جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نمىدانند.
طبق اين اخبار، قرآن، در زمان عثمان، جمعآورى شد و مسلمين هم مجاز بودند قرآن را بر هر قرائتى و با هر حرفى بخوانند. زيرا قرآن بر هفت حرف نازل شده بود و تبديل كلمات مترادف و هم معنا به يكديگر امرى مجاز شمرده مىشود. در حالى كه در بحث جمعآورى قرآن بيان شد كه جمعآورى قرآن در حيات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، به قلم كتّاب مخصوص و با نظارت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود. پس از ارتحال حضرت، جمع در شكل واحد صورت گرفت و هيچ ربطى به متن قرآن نداشت و هيچ كس مجاز نبود در آن تغييرى بدهد؛ به ويژه آن كه قرآن وعده حفظ خود را داده و خاندان ولايت هم خود بر حفظ آن نظارت كامل داشتند.
لذا روايات مذكور در مورد جمع قرآن بىاساس و از نظر شيعه پذيرفته شده نيست. حديث سبعة احرف هم كه مهمترين منشأ شبهات مستشرقان است، پذيرفتنى نيست و استناد آن نيز به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نه معقول است، زيرا چگونه ممكن است كه كتاب جاويدان مسلمين، نص ثابت و پايدارى نداشته باشد و تزلزل و اضطراب در او راه يابد؟ و نه دليلى بر نزولهاى هفتگانه و در صورت تفسير كثرت از عدد سبعه بر نزولهاى فراوان، وجود دارد. بلكه نص قرآن ثابت و پايدار است و اعجاز قرآن، بر متن ثابت و قطعى استوار است.
دانشمندان و انديشمندان اهل سنت نيز مىبايد در مورد سبعة احرف و مسئله
__________________________________________________
(1) همان.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 161
قراآت، چنان سخن بگويند كه مستند به ادله عقلى و نقلى محكم و استوار باشد و تصويرى واقع بينانه از نص قرآن ارائه نمايند، تا زمينهاى براى شبهات مستشرقان باقى نماند.
براى پرهيز از طولانى شدن بحث از بررسى سخنان ديگر مستشرقان، مانند بروكلمان و بوهل و ... خود دارى شد. ضمن اين كه، سخنان آنان نيز در مورد نص قرآن شبيه به يكديگر و مانند سخنان گلدزيهر و نولدكه و آرتور جفرى و رژى بلاشر است.