• العربية
  • English
  • فارسی
 
امام مهدى عليه السلام : :

أنَا بَقِيَّةُ اللّه ِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ حديث
امام مهدى عليه السلام :من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم .

   
 
 
 

شرح چهل حدیث حضرت امام خمینی : حدیث اول : فصل در بيان جلوگيرى انبيا از اطلاق طبيعت‏ و


فصل در بيان جلوگيرى انبيا از اطلاق طبيعت‏

بدان كه وهم و غضب و شهوت ممكن است از جنود رحمانى باشند و موجب سعادت و خوشبختى انسان گردند، اگر آنها را تسليم عقل سليم و انبياء عظيم الشأن نمايى. و ممكن است از جنود شيطانى باشند، اگر آنها را سر خود گردانى و «وهم» بر آن دو قوّه با اطلاق عنان حكومت دهى.

و اين نيز پوشيده نماند كه هيچ يك از انبياء عظام، عليهم السلام، جلو شهوت و غضب و وهم را به طور كلى نگرفته‏ اند، و هيچ داعى إلى اللّه تا كنون نگفته است بايد شهوت را بكلى كشت و نائره غضب را بكلى خاموش كرد و تدبير «وهم» را از دست داد، بلكه فرموده ‏اند بايد جلو آنها را گرفت كه در تحت ميزان عقلى و قانون الهى انجام وظيفه دهند،

زيرا اين قوا هر يك مى‏خواهند كار خود را انجام دهند و به مقصود خويش نايل شوند اگر چه مستلزم فساد و هرج و مرج هم شود.

مثلا نفس بهيمى مستغرق شهوت خود سر عنان گسيخته مى‏خواهد مقصد و مقصود خود را انجام دهد، اگر چه به زناى با محصنات در خانه كعبه باشد. و نفس غضوب خود سر مى‏خواهد انجام مطلوب خود دهد، اگرچه مستلزم قتل انبيا و اوليا گردد.

و نفس داراى واهمه شيطانيه مى‏خواهد كار خود را انجام دهد، اگر چه مستلزم فساد در ارض باشد و عالم درهم و برهم گردد.

انبياء، عليهم السلام، آمدند، قانونها آوردند و كتابهاى آسمانى بر آنها نازل شد كه جلوگيرى از اطلاق و زياده روى طبيعت كنند و نفس انسانى را در تحت قانون عقل و شرع در آورند و آن را مرتاض و مؤدّب كنند كه خارج از ميزان عقل و شرع رفتار نكند.

پس هر نفسى كه با قوانين الهيه و موازين عقليه ملكات خود را تطبيق كرد، سعيد است و از اهل نجات مى‏باشد، والا پناه ببرد به خداى تبارك و تعالى از آن شقاوتها و بدبختيها و ظلمتها و سختيها كه در پيش دارد و از آن صورتهاى موحشه و مدهشه كه در برزخ و قبر و در قيامت و جهنم مصاحب اوست، و از نتيجه ملكات و اخلاق فاسده كه پايبند اوست.

فصل در بيان ضبط خيال است‏:

بدان كه اوّل شرط از براى مجاهد در اين مقام و مقامات ديگر، كه مى‏توا [ند] منشأ غلبه بر شيطان و جنودش شود، حفظ طائر خيال است.

چون كه اين خيال مرغى است بس پرواز كن كه در هر آنى به شاخى خود را مى‏آويزد، و اين موجب بسى از بدبختيهاست. و خيال يكى از دستاويزهاى شيطان است كه انسان را به واسطه آن بيچاره كرده به شقاوت دعوت مى‏كند.

انسان مجاهد كه در صدد اصلاح خود برآمده و مى‏خواهد باطن را صفايى دهد و از جنود ابليس آن را خالى كند، بايد زمام خيال را در دست گيرد و نگذارد هر جا مى‏خواهد پرواز كند، و مانع شود از اينكه خيالهاى فاسد باطل براى او پيش آيد،

از قبيل خيال معاصى و شيطنت، هميشه خيال خود را متوجه امور شريفه كند. و اين اگر چه در اوّل امر قدرى مشكل به نظر مى‏رسد و شيطان و جنودش آن را به نظر بزرگ جلوه مى‏دهند، ولى با قدرى مراقبت و مواظبت امر سهل مى‏شود.

ممكن است، براى تجربه، تو نيز چندى در صدد جمع خيال باشى و مواظبت كامل از آن كنى: هر وقت مى‏خواهد متوجه امر پستى و خسيسى شود، آن را منصرف كنى و متوجه كنى به امور ديگر، از قبيل مباحات يا امور راجحه شريفه.

اگر ديدى نتيجه گرفتى، شكر خداى تعالى كن بر اين توفيق، و اين مطلب را تعقيب كن شايد خداى تو به رحمت خود راهى براى تو باز كند از ملكوت كه هدايت شوى به صراط مستقيم انسانيت و كار سلوك إلى اللّه تعالى براى تو آسان شود.

و ملتفت باش كه خيالات فاسده قبيحه و تصورات باطله از القائات شيطان است كه مى‏خواهد جنود خود را در مملكت باطن تو برقرار كند، و تو كه مجاهدى با شيطان و جنودش و مى‏خواهى صفحه نفس را مملكت الهى [و] رحمانى كنى، بايد مواظب كيد آن لعين باشى و اين اوهام بر خلاف رضاى حق تعالى را از خود دور نمايى

تا إن شاء اللّه در اين جنگ داخلى اين سنگر را كه خيلى مهم است از دست شيطان و جنودش بگيرى، كه اين سنگر به منزله سر حدّ است، اگر اينجا غالب شدى اميدوار باش.

و اى عزيز، از خداى تبارك و تعالى در هر آن استعانت بجوى و استغاثه كن در درگاه معبود خود، و با عجز و الحاح عرض كن:

بار الها، شيطان دشمن بزرگى است كه طمع بر انبيا و اولياء بزرگ تو داشته و دارد، تو خودت با اين بنده ضعيف گرفتار امانى و اوهام باطله و خيالات و خرافات عاطله همراهى كن كه بتواند از عهده اين دشمن قوى برآيد،

و در اين ميدان جنگ با اين دشمن قوى كه سعادت و انسانيت مرا تهديد مى‏كند تو خودت با من همراهى فرما كه بتوانم جنود او را از مملكت خاص تو خارج كنم و دست اين غاصب را از خانه مختص به تو كوتاه نمايم.

-------------------------------------------------------
شرح چهل حديث (اربعين حديث)، ص: 18



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading