أنَا بَقِيَّةُ اللّه ِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ حديث
امام مهدى عليه السلام :من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم .
4 - از ديگر وجوه اعجاز قرآن، تحول و دگرگونى در زبان عرب به شكلى كه هيچ عرب زبانى، نمىتوانست چنين تصرفى در زبان عربى نمايد. زيرا با آمدن قرآن، كلمات و عبارات زبان عربى هم دچار تحول گرديد و از اعتبار خاصى برخوردار شد. و در واقع اين قرآن بود كه موجب شد زبان عربى، سربلند و مفتخر گردد.
5 - اخبار از امتهاى پيشين، از ديگر وجوه اعجاز قرآن است. زيرا قرآن توسط فردى امّى يعنى كسى كه در نزد هيچكس تعليم نديده بود، ارائه شد و از اين جهت چگونه ممكن است، شخصى، مانند محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم كه امّى بود، چنين اخبارى را از آغاز جهان و ملتهاى پيشين بيان نمايد؟ مگر آنكه معجزه الهى باشد و او مرتبط با خداوند باشد. از طرفى در صداقت او هم به خاطر سابقه درخشان او در قبل از پيامبرى، كسى ترديد نداشت، لذا اعجاز اخبار از ملتهاى سابق، امرى خارقالعاده بود.
6 - اخبار از آينده جهان و هستى كه راهى بر اطلاع آن جز وحى الهى نبوده است، مانند آنكه فرموده است: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدىٰ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ «او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه اديان پيروز كند».
7 - وفا به عهد، از ديگر معجزات قرآن است، زيرا آنچه را خدا در صدر اسلام وعده داده بود، بدان عمل نمود، مانند وعده به نصرت در جنگها و استقرار پيامبر اسلام و همچنين ديگر وعدههاى عام كه مصداق آنها همچنان ظاهر شده است مانند وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّٰهِ فَهُوَ حَسْبُهُ هركس بر خدا توكل نمايد خدا براى او كافى است و يا: مَنْ يَتَّقِ اللّٰهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً هركس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى را براى او فراهم مىكند.
8 - محتوى آيات نيز از ديگر برجستگيهاى قرآن است، زيرا آيات، بيانگر احكام حقوقى، اجتماعى و سياسى و... مىباشد كه متكى بر مسائل علمى است.
9 - حكمتهاى رساى قرآن نيز از ديگر ابعاد اعجاز آن است، كه شامل اندرزها و پندها است و با توجه به گستردگى و دقيق بودن آنها، نمىتواند حاصل فكر و انديشه بشرى باشد و طبيعى است كه از سوى خداوند متعال صادر شده باشد.
10 - آخرين وجه اعجاز، از نظر قرطبى، تناسب و هماهنگى در سراسر مطالب قرآن است، چه در ظاهر و چه در باطن، بدون اينكه در آن اختلافى و تضادى ديده شود، چه بسا در آيه واحدى، هم خبر هست و هم انشاء، هم امر هست و هم نهى، در عين حال هركدام در بخش خود مطلوب و با ديگرى در تضاد نيست . ديدگاه قرطبى كه از علماى اواخر قرن هفتم مىباشد، در مقايسه با علماى قبل، داراى گسترده بيشترى در وجوه اعجاز قرآن است. به نظر مىرسد كه با گذشت زمان، وجوه فراوانترى حاصل مىشد و ديگر اعجاز قرآن از انحصار بلاغى خارج شده و به وجوه ديگر نيز پرداخته مىشده است. البته همانطور كه قرطبى، به نقل از ابن حصار بيان داشت و ذكر كرد، سه ويژگى اول، يعنى اعجاز در نظم، اسلوب و جزالت براى ايشان ممتازتر و داراى اهميت بيشترى بوده است.
---------------------------------------------------------
کتاب اعجاز قرآن .مودب ص 112 و 113 ( اعجاز از نظر عالمان اهل سنت )