مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر میبرد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)
حوزه/ عضو هیئت علمی دانشگاه قم گفت:
شان نزول پشتوانه مهمی برای تفاسیر هستند، در حالی که برای ترجمهها شان نزولها چنین کاربردی ندارند. ترجمه از این رو به مراتب دشوارتر از تفسیر است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» ار بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی قرآن، سومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی این نمایشگاه با عنوان «مرز میان تفسیر و ترجمه» با سخنرانی احد فرامرز قراملکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، حجت الاسلام سیدرضا مودب عضو هیئت علمی دانشگاه قم و سید هدایتالله جلیلی عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجتالاسلام علی راد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و نگارنده کتاب «غرر قرآن از نظریه تا تفسیر» توضیحاتی در خصوص اثر خود ارائه داد و گفت: در خصوص تبیین چیستی، شاخصه و تمایزهای آیات غرر با سایر آیات قرآن کریم پژوهش چندانی انجام نشده است، اما باید به یاد داشت که گفتمان غرر قرآن ریشه در سنن نبوی دارد و ایشان در تبیین احکام و مباحث علمی با اصحاب، برخی از آیات را نشاندار کرده و در موقعیتهای فراوانی به عنوان گزیده قرآنی مورد استفاده قرار دادهاند.
مسائل موجود در نسبت ترجمه و تفسیر
قراملکی دیگر سخنران این نشست تخصصی با بیان اینکه به عنوان کاربر علم تفسیر سخن میگوید، گفت: در خصوص نسبت تفسیر و ترجمه مسائلی از این دست میتواند مطرح باشد که آیا اساسا مرزی میان تفسیر و ترجمه وجود دارد؟ اگر مرزی هست، حقیقی است و یا اعتباری؟
وی ادامه داد: همچنین وجوه تمایز و تشابه این دو چیست و آیا تمایز این دو به تشابهشان باز میگردد؟ شاخصههای این دو چیست؟ مرز ترجمه و تفسیر در تحقق تاریخی این دو چیست؟ ریشه تمایز و مرز میان ترجمه و تفسیر کجاست؟ عامل تفسیرطلبی آیه چیست؟ آیا میتوان به نحو معنادار از گذار از ترجمه به تفسیر سخن گفت؟ عوامل موثر در این گذار چیست؟ آیا این عوام درونمتنی یا برون متنیاند؟ نقش ذهن مسئلهمحور در گذار از ترجمه به تفسیر چیست؟
ترجمه قرآن از تفسیر دشوارتر است
حجت الاسلام والمسلمین مودب، عضو هیئت علمی دانشگاه قم سخنران بعدی این نشست گفت: ترجمهها غالبا پایبند به لفظ بوده و سعی میکنند عبارات را جایگزین کنند، در حالی که در تفسیر مفسر گاهی از یک آیه به آیات دیگر سیر میکند و به همین جهت تفاسیر موضوعی بسیار رایج شده است. در ترجمه مترجم باید تلاش کند تا متن مورد ترجمه را به زبانی دیگر باز گرداند، اما در تفسیر قرار است محتوا و مراد کشف شود.
وی افزود: شان نزول پشتوانه مهمی برای تفاسیر هستند، در حالی که برای ترجمهها شان نزولها چنین کاربردی ندارند. ترجمه از این رو به مراتب دشوارتر از تفسیر است و برخی معتقدند که هر مترجم باید ابتدا مفسر باشد تا بتواند ترجمهای ارائه دهد، از این رو ترجمه اهمیت بسیاری دارد. ترجمههایی که از تفاسیر برخوردار باشند و به نوعی با عبارات توضیحی همراه باشند، ارزشمندتر خواهند بود در غیر این صورت ترجمههای تحت اللفظی بهره چندانی نخواهند داشت.
تشابه و تمایز میان ترجمه و تفسیر
حجت الاسلام جلیلی نیز در پایان نشست «مرز میان تفسیر و ترجمه» گفت: اشتراک بین این دو فهم متن است، در هر دو فرایند فهم متن رخ میدهد. آنچه بین ترجمه و تفسیر تمایز ایجاد میکند، اطلاعاتی است که در تفسیر داده میشود. حاصل تفسیر پیدایش متن جدیدی است که در مقایسه با متن اصلی دارای اطلاعات افزوده است، اما چنین شرطی را نمیتوان بالضروره برای ترجمه قائل دانست.
وی اضافه کرد: باید دید تفسیر و ترجمه چه کارکردهایی دارند. یکی از کارهای تفسیر این است که بین متن و مخاطب چهار فاصله تاریخی، فرهنگی، گفتمانی و زبانی را از بین ببرد. به نظر میرسد در ترجمه تنها فاصله زبانی از بین میرود.