المَهدِی طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.
مهدی(ع) طاووس اهل بهشت است. (الشِّهاب فیالحِکَمِ و الآداب، ص ١٦)
3- تفسير احكام القرآن
تأليف عماد الدين ابو الحسن على بن محمد طبرى كياهراسى، معروف به احكام القرآن كياهراسى (م 504 ق) و به زبان عربى است. او داراى مذهب شافعى بوده و از فقيهان بزرگ شافعيه در قرن پنجم به حساب مىآيد. كياهراسى، به تفسير تمامى آيات الاحكام براساس ترتيب مصحف موجود پرداخته و از شرح ديگر آيات خوددارى كرده است. در مباحث تفسيرى خود متعرّض پاسخ به ديدگاههاى فقهى جصّاص حنفى شده و آن را نقد كرده است.
عماد الدين ضمن بيان و شرح آيات الاحكام، به روايات نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتار صحابه و تابعين نيز پرداخته و مبانى فقهى خود را مستند به آنها كرده است. كياهراسى بهناچار در ردّ و نقد ديدگاه حنفى و اثبات مذهب شافعى، به مباحث اعتقادى نيز پرداخته و آنها را نقد كرده است. «1»
4- تفسير احكام القرآن
تأليف ابو بكر محمد بن عبد الله بن محمد اندلسى، معروف به تفسير ابن عربى (م 543 ق) و به زبان عربى است. او به تفسير غالب آيات الاحكام برمبناى فقه مالكى پرداخته است. تفسير او از مهمترين تفسيرهاى فقهى مالكى است. ابن عربى تفسيرش را بر ترتيب سورهها بنانهاده و از شرح و تفسير ديگر آيات خوددارى كرده است. او در اين تفسير از مبانى فقهى مالكى دفاع كرده و مبانى فقهى ديگر را درست ندانسته است.
او از لغت و روايات نيز كمك گرفته و از نقل روايات اسرائيليات خوددارى كرده است. به مباحث كلامى و اعتقادى هم در مواردى به مناسبت مباحث فقهى اشاره كرده
__________________________________________________
(1). همان، ص 119؛ معرفت، همان، ج 2، ص 365؛ ذهبى، همان، ج 2، ص 444.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 236
است. به ابن عربى كتاب انوار الفجر فى تفسير القرآن و قانون التاويل فى تفسير القرآن نيز نسبت داده شده كه درباره تفسير تمامى آيات بوده است. «1»
5- تفسير احكام القرآن
تأليف قطب الدين ابى الحسين سعيد بن هبة الله راوندى (م 573 ق) به زبان عربى و براساس مذهب جعفرى اثنىعشرى است. قطب الدين راوندى از عالمان بزرگ عالم تشيع در قرن ششم و صاحب آثار گرانقدرى، مانند منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه است. او اديب، محدّث، فقيه و مفسر بود.
تفسير احكام القرآن راوندى براساس ترتيب ابواب فقه و براى بيان احكام فقهى و تفسير آيات الاحكام است. ايشان در ذيل آيات مذكور، فروع فقهى را ذكر كرده و بر آن استدلال كرده است. تفسير او موجز و به اختصار بوده و در آن از پرداختن به مباحث غير فقهى خوددارى شده است. راوندى از روايات معصومين و گفتار صحابه نيز بهره برده و از بسط مطالب تفسيرى فقهى، همراه با نقل گفتار ديگران و تفريع گسترده آنها پرهيز داشته است. «2»