مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر میبرد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)
8- مدارك التنزيل و حقائق التأويل
تأليف عبد الله بن احمد بن محمود نسفى از عالمان قرن هفتم و به زبان عربى است.
نسفى از متكلمان اشعرىمذهب است كه به نقد عقايد معتزله مىپردازد، لذا تفسير خود را با هدف نقد و بررسى ديدگاههاى زمخشرى در تفسير كشاف، تدوين كرده است. او در مواردى به مباحث فقهى حنفى و بلاغى پرداخته و آيات مربوط به مباحث اعتقادى و كلامى را مبسوطتر بحث و بررسى قرار كرده است.
در تفسير نسفى، در مواردى از روايات استفاده شده و سعى در پرهيز از اسرائيليات بوده است، ولى هدف اصلى او پرداختن به شبهات كلامى و اعتقادى است كه براساس مذهب خود، يعنى مكتب اشعرى، آنها را پاسخ گفته و تفكر مخالف خود را نادرست خوانده است. نسفى صاحب كتاب عمدة العقائد فى الكلام نيز مىباشد. «1»
9- جلاء الاذهان و جلاء الاحزان
تأليف ابو محاسن حسين بن حسن جرجانى از عالمان قرن هشتم هجرى و به زبان فارسى است. ابو محاسن از عالمان متكلم شيعه است كه تفسير جلاء الاذهان را فراهم آورد. تفسير او برگرفته از تفسير روض الجنان ابو الفتوح رازى است كه با ساختارى جديد و تصحيحى نو، ارائه شده است.
اهتمام ابو محاسن بر مباحث كلامى در كنار مباحث روايى بوده، تا آنجا كه به تبيين اعتقادات شيعه پرداخته و در برابر عقايد كلامى غير شيعه، از كلام و عقايد شيعه دفاع كرده است. در نزد عدهاى، تفسير جلاء الاذهان به دليل آنكه كپى اصلاح شدهاى از روض الجنان است، تفسير جديدى به حساب نمىآيد، گرچه براى احياى مطالب تفسيرى، اين شيوه بين قدما رايج بوده، ولى ابو محاسن با هدف تلخيص
__________________________________________________
(1). ايازى، همان، ص 636.
روشهاى تفسير قرآن، ص: 251
و ارائه جديد آن مطالب، آن را بازسازى كرده است. تفسير جلاء الاذهان معروف به نام تفسير گازر نيز مىباشد. «1»
10- فتح القدير
تأليف محمد بن على بن عبد اللّه شوكانى (م 1250 ق) و به زبان عربى است. نام كامل تفسير او فتح القدير، الجامع بين فنى الرواية و الدراية من علم التفسير است. او داراى مذهب شيعى زيدى بوده و تفسير او موجز و دربردارنده تمامى قرآن است. شوكانى در تفسيرش به مباحث كلامى، اعتقادى و روايى نيز پرداخته و روايات را در ذيل آيات مورد بحث قرار داده، ولى شيوه غالب او، تفسير روايى نبوده است.
گرچه او زيدىمذهب است، ولى از مذاهب ديگر، مانند حنفى و شافعى در ذيل آيات فقهى نقلقول مىكرده و آراى آنان را بررسى و تحليل مىكند. شوكانى از لغت و بلاغت نيز كمك مىگيرد و به هنگام نقل روايات، به جمع بين آنها و بيان ضعف سندى آنها مىپردازد. تفسير او به دليل پرداختن به روايت و درايت در مباحث اعتقادى مورد توجه بوده است. او از اعتقاد اشاعره جانبدارى كرده و با معتزله و شيعه جعفرى، سخت مخالف بوده است، لذا اعتقادى بر توسل نسبت به اولياء و انبياء ندارد. «2»