مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر میبرد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)
الحدیث الاول : مقام دوم
فصل نزاع جنود رحمانى و شيطانى باطنى نفس
بدان كه از براى نفس انسانى يك مملكت و مقام ديگر است كه آن مملكت باطن و نشئه «ملكوت» اوست كه جنود نفس در آنجا بيشتر و مهمتر از مملكت ظاهر است. و نزاع و جدال بين جنود رحمانى و شيطانى در آنجا عظيمتر و مغالبه در آن نشئه بيشتر و با اهميتتر است.
بلكه هر چه در مملكت ظاهر است از آنجا تنزل كرده و ظهور در «ملك» نموده، و اگر هر يك از جنود رحمانى و شيطانى در آن مملكت غالب آيند، در اين مملكت نيز غالب شوند.
و جهاد نفس در اين مقام پيش مشايخ عظام از اهل سلوك و اخلاق خيلى اهميت دارد، بلكه مىتوان سرچشمه تمام سعادات و شقاوات و درجات و دركات را آن مقام دانست. انسان بايد خيلى ملتفت خود در اين جهاد باشد.
ممكن است خداى نخواسته به واسطه مغلوبيت جنود رحمانى در آن مملكت و خالى گذاشتن آن را براى غاصبين و نااهلها از جنود شيطان، هلاكت هميشگى از براى انسان پيدا شود كه قابل جبران نباشد، و شفاعت شافعين شامل حال او نگردد، و ارحم الراحمين، نعوذ باللّه، نيز به نظر سخط و غضب به او نگاه كند، بلكه شفعاء او خصماء او شوند.
واى بر كسى كه شفيع او خصمش شود. خدا مىداند چه عذابهايى و ظلمتهايى و سختيهايى و بدبختيهايى دنبال اين غضب الهى و دشمنى اولياى حق است كه تمام آتشهاى جهنم و تمام زقّومها و مارها و عقربها پيش آن هيچ است.
خدا نكند آنچه حكما و عرفا و اهل رياضت و سلوك خبر مىدهند راجع به اين عذابها به سر ما ضعفا و بيچارگان بيايد، كه تمام عذابها كه تصور مىكنيد پيش آن سهل و آسان است، و تمام جهنمها كه شنيديد پيش آن رحمت و بهشت است.
غالبا وصف جهنم و بهشت كه در كتاب خدا و اخبار انبيا و اوليا شده جهنم و بهشت اعمال است كه از براى جزاى عملهاى خوب و بد تهيه شده است. گاهى اشاره خفيهاى نيز به بهشت و جهنم اخلاق كه اهميتش بيشتر است شده، و گاهى هم به بهشت لقاء و جهنم فراق، كه از همه مهمتر است، گرديده، ولى همه در پرده و از براى اهلش.
من و تو اهلش نيستيم، ولى خوب است منكر هم نشويم و ايمان داشته باشيم به هر چه خداوند تعالى و اوليايش فرموده اند، شايد اين ايمان اجمالى هم براى ما فايده داشته باشد. گاهى هم ممكن است كه انكار بيجا و ردّ بيموقع و بدون علم و فهم براى ما ضررهاى خيلى زياد داشته باشد، و اين دنيا عالم التفات به آن ضررها نيست.
مثلا تا شنيدى فلان حكيم يا فلان عارف يا فلان مرتاض چيزى گفت كه به سليقه شما درست در نمىآيد و با ذائقه شما گوارا نيست، حمل به باطل و خيال مكن. شايد آن مطلب منشأ داشته باشد از كتاب و سنت و عقل و شما به آن بر نخورده باشيد.
چه فرق مىكند كه يك نفر فقيه يك فتوى بدهد، از باب ديات مثلا، كه شما كمتر ديده ايد. و شما بدون مراجعه به مدركش رد كنيد او را، يا آنكه يك نفر سالك الى اللّه يا عارف باللّه يك حرف بزند راجع به معارف الهيه يا راجع به احوال بهشت و جهنم، و شما بدون مراجعه به مدركش او را رد كنيد، سهل است. توهين كنيد يا جسارت نمائيد. ممكن است آن شخصى كه اهل آن وادى است و صاحب آن فن است يك مدركى از كتاب خدا داشته باشد، يا از اخبار ائمه هدى داشته باشد، و شما به آن بر نخورده باشيد، آن وقت شما ردّ خدا و رسول كرديد بدون عذر موجه.
و معلوم است «به سليقه من درست نبود» يا «علم من به اين جا نرسيده بود» يا «از اهل منبر بر خلاف آن شنيدم» عذر نيست.
در هر حال، از مقصود نگذرم. آنچه آنها راجع به بهشت اخلاق و ملكات و جهنم اخلاق و دركات گفته اند مصيبتى است كه طاقت شنيدنش را هم نداريم.
پس اى عزيز فكرى كن و چاره جويى نما و راه نجاتى و وسيله خلاصى از براى خود پيدا كن. و به خداى ارحم الراحمين پناه ببر، و در شبهاى تاريك با تضرع و زارى از آن ذات مقدس تمنا كن كه تو را اعانت كند در اين جهاد نفس، تا إن شاء اللّه غالب شوى و مملكت [وجودت] را رحمانى گردانى و جنود شيطان را از آن بيرون كنى،
و خانه را به دست صاحبش دهى تا سعادتها و بهجتها و رحمتهايى خداوند به تو عطا فرمايد كه تمام چيزهايى كه شنيدى از وصف بهشت و حور و قصور پيش آنها چيزى نباشد، و آن سلطنت كليه الهيه است كه خبر دادند اولياى خدا از اين ملت بيضاى حنيف، و بالاتر از آن چيزهايى است كه نه گوش احدى شنيده و نه چشمى ديده و نه به قلب بشرى خطور كرده
[1].
------------------------------------
[1] اشاره است به حديث، پيغمبر (ص) كه فرمودند: إنّ اللّه يقول أعددت لعبادى به حديث پيغمبر ص كه فرمودند ان الله يقول اعددت لعبادى الصّالحين ما لا عين رأت و لا أذن سمعت و لا خطر على قلب بشر ... الحديث. همانا خداوند مىگويد براى بندگان شايستهام چيزى را آماده كردهام كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه به قلب بشرى گذر كرده است. مجمع البيان در تفسير آيه 18 سوره سجده. بحار الانوار، ج 8، ص 198، «كتاب العدل و المعاد»، «باب الجنّة»، حديث 168.
---------------------------------------
شرح چهل حديث (اربعين حديث)، ص: 13 امام خمینی