اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)
طبرى (م 310 ه. ق) و جمع ديگرى از دانشمندان اهل سنت، معتقدند كه منظور از سبعة احرف، لغات قرآن است. او در مقدمه تفسير خود پشتوانه تفسير سبعة احرف را به هفت لغت، رواياتى مىداند كه از سوى كسانى مانند عمر نقل شده است. ( تفسير طبرى، ج 1، ص 43.) مهمترين استناد طبرى بر سخن خود، روايت مربوط به اختلاف عمر بن خطاب و هشام بن حكيم در قرائت سوره فرقان است. مطابق اين روايت، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هر دو را تأييد نمود و سپس فرمود: «قرآن بر هفت حرف نازل شده است.» لذا مقصود از حرف، لغت است و قرآن بر لغت سبعه نازل شده است، يعنى لغاتى كه افصح است. ديدگاه طبرى را جمع زيادى از دانشمندان اهل سنت، پيش و پس از او پذيرفتهاند.
ابى عبيد قاسم بن سلام (م 224 ه. ق) در كتاب غريب الحديث مىگويد: سبعة احرف، به معناى هفت لغت، از لغات عرب است. البته معناى آن اين نيست كه در حرف واحد، هفت وجه (لغت) باشد. مقصود اين است كه لغات سبع در كل قرآن پراكنده است. برخى از كلمهها و واژهها به لغت قريش و برخى به لغت هذيل و برخى به لغت هوازن و برخى به لغت اهل يمن و هم چنين بر طبق لغات ديگر است. ( ابى عبيد قاسم بن سلّام، غريب الحديث، ج 3، ص 159 )
مكى بن ابى طالب (م 437 ه. ق) نيز مىگويد: آنچه در فهم سبعة احرف بر آن معتقد و معترفم- و ان شاء اللّه همان صواب و حق هست- اين است كه احرف سبعه كه قرآن بر آنها نازل شده است، لغاتى متفرق در قرآن است و معانى است كه در الفاظ، در هنگام قرائت شنيده مىشوند كه گاهى در لفظ با هم مختلف و متفاوت ولى هم معنا هستند و گاهى در لفظ و در معنا با يكديگر متفاوت هستند . ( الابانة عن معانى القراءات، ص 80، تحقيق الدكتور عبد الفتاح اسماعيل. )
ابن عطيه (م 541 ه. ق) نيز در كتاب تفسير خود مىگويد: معناى سخن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه فرمود: «قرآن بر هفت حرف نازل شده است» اين است كه بر هفت عبارت از قبايل است؛ يعنى بر لغت تمامى آنها، قرآن نازل شده است. گاهى به عبارت قريش و گاهى به عبارت هذيل و گاهى به عبارت ديگر لغات به حسب لغت فصيحتر و موجزتر آمده است. ( أبو محمد عبد الحق بن عطيه الغرناطى، المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب الغدير، ج 1، ص 59 )
علامه آلوسى بغدادى (م 1270 ه. ق) هم در تفسير خود ضمن بيان اقوال، قول هفت لغت را ترجيح داده مىگويد: هفتمين قول اين است كه مراد از آن، هفت لغت باشد كه بر آن، ثعلب و ابو عبيد و ... معتقد شدهاند و از آنچه بيان داشتيم روشن شد كه حقيقت در قول هفتم (سبع لغات) مىباشد ( ا مقدمه روح المعانى فى تفسير القرآن، الفائدة الخامسة، ج 1، ص 21.)
زركشى هم به نقل از ابن حبان مىگويد: نزديكترين قول به صحت، اين است كه مراد از سبعة احرف، لغات هفتگانه است؛ زيرا نزول بر لغات سبع، قرائت را براى مردم آسانتر مىكند. قرآن هم مىفرمايد: «هر آينه ما قرآن را براى وعظ و اندرز، به فهم آسان كرديم» قمر (54) آيه 17. و اگر خداوند قرآن را بر يك حرف نازل مىنمود، بر مردم سخت بود. (البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 226.)