مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر میبرد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)
حجت الاسلام مودب گفت: علامه طباطبایی از فلاسفه بزرگ معتقدند روز ذاتا نه بد است و نه خوب، روز ظرف است و مهم این است که در این ظرف چه ریخته می شود و با چه پر می شود.
خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: «انسان روز را خود می سازد، یعنی زیبایی و زشتی روز به واسطه انسان محقق می یابد. انسان با رفتار خودش است که می تواند روز را به بستر سعادت و نیک روزی و نیک بختی تبدیل کند یا نه در جهت مقابل حرکت کند و روز را به کانون شقاوت و تیره روزی بدل کند. پس اگر تمام همت انسان مصروف سعادت و رضای خدا باشد آن روز، روز خوبی است اگرچه که آن روز توام با سختی باشد اما اگر روز را با تنبلی و لغزش بگذراند آن روز روز خوبی نیست اگرچه آن روز ظاهرا روز راحتی باشد. علامه طباطبایی از فلاسفه بزرگ معتقدند روز ذاتا نه بد است و نه خوب، روز ظرف است و مهم این است که در این ظرف چه ریخته می شود و با چه پر می شود.»
در فرهنگ عمومی باورها و اعتقاداتی وجود دارد مبنی بر این که در ایام سال، روز نحس و سعد وجود دارد یعنی روزهایی را مبارک و میمون می دانند و روزهایی را شوم و نامبارک و نحس اما این باورها و اعتقادات تا چه اندازه ریشه های وحیانی و روایی دارد. آیا باور به نحس و سعد بودن ایام با آموزه های دینی ما همخوانی دارد؟ آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدرضا مودب، پژوهشگر دینی در این باره است.
گاهی در افکار عمومی و در باورهای رایج میان آدمیان که گاه این افراد اتفاقا جزو نخبه ها هم هستند گفته می شود فلان روز سعد است و فلان روز نحس . مثلا بهتر است که برای مسافرت یا کسب و کار یا افتتاح فروشگاه یا ازدواج و نظایر آن فلان روز را انتخاب کرد. گاهی تاکید زیادی هم می شود که فلان کار مثلا نباید در روز شنبه صورت گیرد و نظایر آن. آیا در شریعت اسلام به ویژه در روایات ما ایام به نحس و سعد تقسیم بندی می شود؟ این را از این جهت می پرسم که تا آنجایی که می دانم ما در قرآن چنین تقسیم بندی هایی را نمی بینیم.
موضوع بحث همچنان که اشاره کردید درباره سعد یا نحوست ایام است. همان طور که از عنوان بحث پیداست برخی معتقدند برخی روزها، روزهای سعید و خوش یمن و برخی روزها روزهای شوم یا ناپسند هستند. متاسفانه چنین اعتقادی در میان برخی مردم رایج است و برخی روزها یا ماه های سال مثل ماه صفر را ماه شوم می دانند یا برخی روزهای هفته را خوشایند نمی دارند یا با کم ترین رخدادی مثل یک عطسه یا علایمی یا خبری می بینید که آن را شوم می بینند مثلا صدای فلان پرنده را می شنوند به فال بد می گیرند و گاهی همان روز را برای خود خوش یمن نمی دانند و حتی از تلاش و کوشش هم دست می شویند در حالی که طبق فرمایش حضرت علی علیه السلام: كُلُّ يَوْمٍ لايُعْصَى اللَّهُ فيهِ فَهُوَ عيدٌ / هر روزی که در آن انسان به سمت گناه و لغزش سوق پیدا نکند آن روز برای او عید و بهترین روز است. معنای این جمله چیست؟ معنای این جمله این است که انسان روز را خود می سازد، یعنی زیبایی و زشتی روز به واسطه انسان محقق می یابد. انسان با رفتار خودش است که می تواند روز را به بستر سعادت و نیک روزی و نیک بختی تبدیل کند یا نه در جهت مقابل حرکت کند و روز را به کانون شقاوت و تیره روزی بدل کند. پس اگر تمام همت انسان مصروف سعادت و رضای خدا باشد آن روز، روز خوبی است اگرچه که آن روز توام با سختی باشد اما اگر روز را با تنبلی و لغزش بگذراند آن روز روز خوبی نیست اگرچه آن روز ظاهرا روز راحتی باشد. حضرت علامه طباطبایی از فلاسفه بزرگ معتقدند روز ذاتا نه بد است و نه خوب، روز ظرف است و مهم این است که در این ظرف چه ریخته می شود و با چه پر می شود.
پس چرا ما برخی روزها را روز غم می نامیم و می بینیم؟
ما مثلا روز عاشورا را روز تلخی می دانیم اما آیا همین روز قبل از شهادت امام حسین (ع) روز تلخی بود؟ نه! در سال 60 هجری حادثه ای ناگوار روی می دهد و ما آن روز را روز عزا می دانیم یا همین طور رحلت حضرت رسول (ص) یا شهادت معصومین یا در مراتب پایین تر ما وقتی روزی پدر یا مادرمان را از دست می دهیم چون حادثه تلخ در آن روز روی داده است آن روز را تلخ می یابیم اما آن روز ذاتا تلخ نیست و شاهد همین است که می بینید همان روزی که برای ما بسیار تلخ است برای کسی دیگر روز شادی است چون در همان روز اتفاق خجسته ای برای او روی داده است مثلا فرزندش به دنیا آمده است یا نظایر آن.
متفکران اسلامی دیگر در این باره چه نظری دارند؟
شهید مطهری نظیر استادشان در این باره می فرماید روزها و مکان ها ذاتا نه خیر هستند و نه شر. خیر و شری که انسان در روزها یا مکان ها می بیند به خاطر اعمال و برنامه های اوست و به همین جهت است که حضرت رسول (ص) می فرماید تفاءلوا بالخير تجدوه / اگر کسی فال خیر بگیرد آن را می یابد یعنی اگر گمان نیکویی داشته باشد و از صبح که برمی خیزد افق و آینده روشن و بهتری را ببیند روزش در همان مسیر خواهد بود اگرچه ممکن است که سختی هایی هم با او باشد اما آن افق روشن در نگاه او خواهد بود و برعکس کسی که روز خود را با فال بد می بیند در حقیقت آن بدبینی و بدگمانی را همراه اعمال و رفتارهای خود می کند و چه بسا همان بدبینی مسیر اتفاقات را به گونه ای پیش ببرد که او به همان تیره روزی برسد.
در واقع یک مساله روانی و ذهنی است؟
بله همین طور است چون زندگی انسان با بینش او در پیوند است و هرچه آن بینش روشن تر باشد تاثیر خود را هم خواهد داشت. وقتی من فرض کرده ام که امروز می تواند برای من روز روشنی باشد روزی که من می توانم در مسیر خیر و صلاح قدم بردارم و در این راه مراقبت هم به خرج می دهم روزم از جنس همان خیر و صلاح خواهد بود. البته روز خوب به این معنا نیست که هیچ مانع و سختی در راه نخواهد بود. شما می خواهید به مشهد بروید به راه می افتید و در راه ممکن است سختی هم ببینید اما در نهایت به مشهد می رسید.
اگر نحوست ذاتی برای ایام موضوعیت ندارد پس چرا پیامبر (ص) می فرماید من بشرنی بخروج آذار فله الجنه / هر کسی مرا به پایان ماه صفر بشارت دهد بهشت بر او واجب خواهد شد؟
برخی این اشکال را وارد می کنند که معلوم می شود پیامبر (ص) از ماه صفر ناراحت بودند که چنین سخنی بر زبان رانده اند و شیخ عباس قمی در این باره می گوید بنابر آنچه معروف است ماه صفر خیر نیست اما این مطلب نادرستی است . ما گاهی به پس و پیش سخنان و واقعه ای که در آن واقعه و در آن بستر سخن گفته شده است توجه نداریم. ماجرا این بوده است که پیامبر (ص) در هفته یک بار به مسجد قبا که از مساجد مدینه بود می رفتند و این جمله در تکریم حضرت اباذر که بیشتر در آن مسجد بود گفته شده است. پیامبر (ص) متوجه شدند که اباذر از بیرون داخل مسجد می آید و می دانستند پاسخ این سوال را اباذر می داند بنابراین این پرسش را طرح کردند که این چنین بر شخصیت و جایگاه اباذر صحه بگذارند. در حقیقت منظور معرفی اباذر بود و همه محدثان هم به این موضوع اشاره کرده اند که از آن جمله می توان به شیخ صدوق اشاره کرد که نوشته اند این قضیه ارتباطی با ماه صفر ندارد و پیامبر فقط خواسته اند که اباذر را تکریم کنند.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدرضا مودب:
نحوست عمل را نباید به ایام نسبت داد / ائمه اعتقادی به قمر در عقرب نداشتند
حجت الاسلام مودب گفت: وقتی مصیبتی یا شکستی یا ناکامی و تلخی ای به ما می رسد عالم و آدم را مقصر می دانیم و حتی به روز هم رحم نمی کنیم اما به خود نمی نگریم که ما چه کرده ایم و کجای کارمان ایراد داشته است.
خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: «وقتی مصیبتی یا شکستی یا ناکامی و تلخی ای به ما می رسد عالم و آدم را مقصر می دانیم و حتی به روز هم رحم نمی کنیم اما به خود نمی نگریم که ما چه کرده ایم و کجای کارمان ایراد داشته است. این بیان چقدر زیباست: "آنقدر گرم است بازار مکافات عمل / دیده گر بینا بود هر روز، روز محشر است". اگر انسان چشم بینا و گوش شنوایی داشته باشد متوجه می شود که همین دنیا دار مکافات است و در همین جا روز محشر را می بیند. انسان در این صورت متوجه می شود که این جهان حساب و کتابی دارد. در همین دنیا چشم هایش گشوده می شود و حقیقت را می بیند اما چون چشم ها بسته است و حقایق را نمی بینند نحوست عمل را به ایام نسبت می دهند. به قول فلاسفه علت العلل خود آدم است پس بنابراین انسان باید متوجه رفتار خود باشد.»
در فرهنگ عمومی باورها و اعتقاداتی وجود دارد مبنی بر این که در ایام سال، روز نحس و سعد وجود دارد یعنی روزهایی را مبارک و میمون می دانند و روزهایی را شوم و نامبارک و نحس اما این باورها و اعتقادات تا چه اندازه ریشه های وحیانی و روایی دارد. آیا باور به نحس و سعد بودن ایام با آموزه های دینی ما همخوانی دارد؟ آنچه در ادامه می آید بخش دوم و پایانی گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدرضا مودب، پژوهشگر دینی در این باره است.
یکی از اصطلاحات ناظر به نحوست و سعد بودن ایام در زبان مردم قمر در عقرب است. آیا قمر در عقرب موضوعیتی دارد؟
ببینید برخی می گویند مثلا فلان روز قمر در عقرب است و وقتی قمر در عقرب باشد پس به مسافرت نروید یا ازدواج نکنید یا کار مهمی انجام ندهید. در تقویم های نجومی هم که نگاه کنیم می بینیم دو سه روز در ماه قمر در عقرب است و این یعنی ما در آن سه روز عملا کسب و کار و تلاش را باید تعطیل کنیم در حالی که این مطلب نادرستی است و از لحاظ سند هم ضعیف است ضمن این که در روایات داریم هر روزی که احتمال سختی در آن وجود دارد صدقه بدهید. به یک معنا می تواند برخی از تاثیرات ماه در روی زمین در چند روز وجود داشته باشد اما می توان این تاثیرات را با صدقه دادن دفع کرد .
آیا معصومین ما اعتنایی به این باورها داشتند؟
حضرت علی (ع) روزی عازم جنگ بودند. یکی از یاران به حضرت گفت امروز قمر در عقرب است. حضرت فرمودند قمر در عقرب نیست – اعتنا نکردند - و حرکت کردند و به جنگ رفتند و پیروز هم شدند و این نشان می دهد انسان وقتی برنامه ریزی می کند یاید با عزم و اراده پیش برود. روزها همه روزهای خداست. آنچه مهم است عمل انسان است که در این باره نقش تعیین کننده دارد بنابراین شما به جای این که دنبال نحوست یا سعد روزها باشید باید ببینید آن عملی که شما مرتکب می شوید سعد است یا زشت.
در واقع دست به فرافکنی نزنیم و مسئولیت خود در برابر رفتارهایمان را بپذیریم.
همین طور است. یکی از یاران امام هادی (ع) در راهی می رفت و آسیبی به انگشت او وارد شد و شروع کرد به تشر زدن به روز که امروز چه روز بد و شری برای من است. امام فرمودند کسی که این گونه بیندیشد با ما ارتباطی ندارد. انسان به جای این که طلبکار روزها باشد و مثلا بگوید امروز چه روز بدی است باید به خود برگردد و متوجه باشد که چه می کند. آیا آن روز را با خیر و صلاح و خوبی پر می کند یا نه با لغزش و گناه و معصیت. ما نباید حوادث را به روز و اشخاص و دیگران ربط بدهیم بلکه بدانیم هر حادثه ای در جهان هستی علتی دارد و علت ها را باید در خود پیدا کرد اما ما متاسفانه این گونه نیستیم وقتی مصیبتی یا شکستی یا ناکامی و تلخی ای به ما می رسد عامل و آدم را مقصر می دانیم و حتی به روز هم رحم نمی کنیم اما به خود نمی نگریم که ما چه کرده ایم و کجای کارمان ایراد داشته است. این بیان چقدر زیباست: "آنقدر گرم است بازار مکافات عمل / دیده گر بینا بود هر روز، روز محشر است". اگر انسان چشم بینا و گوش شنوایی داشته باشد متوجه می شود که همین دنیا دار مکافات است و در همین جا روز محشر را می بیند. انسان در این صورت متوجه می شود که این جهان حساب و کتابی دارد. در همین دنیا چشم هایش گشوده می شود و حقیقت را می بیند اما چون چشم ها بسته است و حقایق را نمی بینند نحوست عمل را به ایام نسبت می دهند. به قول فلاسفه علت العلل خود آدم است پس بنابراین انسان باید متوجه رفتار خود باشد.
پس به جای انگ زدن به ایام به جنس آنچه می کنیم توجه کنیم؟
بله خداوند ما را مختار آفریده و به ما عقل و خرد داده و راه روشن را در زندگی به ما تبیین کرده است. هر آنچه که از پیامبر (ص) و معصومین (ع) به ما رسیده این است که باید برنامه های زندگی مان را به سمت کمال و قرب حرکت دهیم و در این مسیر زمان و مکان و ظرفیت های دنیا را به ما داده اند که ما را در این جهت یاری کنند لذا اگر یک روز را خوب استفاده کنیم آن روز ظرفیت های خوب در اختیار ما قرار خواهد داد.
با این نگاه یوم الله چه معنایی می یابد؟
به یک معنا هر روزی که انسان کار نیکی انجام دهد یوم الله است. البته برخی روزها را خداوند اعتبار داده است مثلا در روز جمعه عبادت انسان بیشتر شود یا در ماه رمضان فرصت های بیشتری برای تصفیه و اعتلای روحی وجود دارد. روزها البته مساوی هستند اما برخی روزها برکاتی برای رشد انسان دارند در حقیقت قراردادی از خیر و نیکی هستند اما در آن سو قراردادی برای شر وجود ندارد چون ذاتا هیچ روزی، روز شر نیست. با این نگاه ما برای رشد بیشتر با ماه رجب و ماه رمضان قرارداد می بندیم چون می دانیم که خداوند در این روزها شرایط خاصی برای رشد بیشتر ما قرار داده است.